بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مهمترین تهدیدات سبک زندگی اسلامی، در وضعیت کنونی و در دهه هاي آتی، ناشی از جنگ نرم غرب می باشد. این جنگ از سخت ترین و پیچیده ترین تهدیداتی است که سبک زندگی اسلامی را مورد هجمه قرار داده است. لذا این مسأله نیازمند توجه هر چه بیشتر دلسوزان فرهنگ و هویت اسلامی را می طلبد چرا که غفلت از آن، می تواند خسارات جبران ناپذیري بوجود آورده و امنیت عمومی و ملی را دچار خدشه نماید. بانیان این جنگ، در تلاش اند با استحاله تدریجی فکري و روانی مردم؛ و بدون استفاده از حمله نظامی، به تسخیر اذهان و افکار عمومی پرداخته و با از بین بردن فرهنگ، هویت، باورها و نمادهاي دینی- مذهبی و شیوه هاي زندگی اسلامی به جایگزینی فرهنگ، نمادها، باورها و سبک زندگی غربی بپردازند.

جنگ نرم در برابر جنگ سخت، شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه اي است که مردم جامعه اي را نشانه رفته و بدون درگیري نظامی، رقیب را به انفعال یا شکست وا می دارد. مقاله حاضر به این فرضیه می پردازد که جنگ نرم تاثیري بر سبک زندگی اسلامی و امنیت عمومی در کوتاه مدت گذاشته و در بلندمدت به امنیت ملی کشور آسیب می رساند. ولی با آسیب شناسی و شناخت آسیب هاي موجود و احتمالی، و بازگشت به هویت دینی و توجه عمیق به سبک زندگی اسلامی- ایرانی می توان به خنثی سازي سبک زندگی غربی و جنگ نرم پرداخت. همچنین، با تجهیز و تقویت بنیان هاي فکري- فرهنگی و بسیج امکانات و ابزارها، به الگوسازي سبک زندگی اسلامی در جهان معاصر کمک نمود.

بدین ترتیب، مهمترین و اساسی ترین راهبرد و استراتژي مقابله با تهدیدات جنگ نرم در حوزة سبک زندگی اسلامی، ترویج اندیشه »بازگشت به خویشتن«، »خودباوري«، احیاء و حفظ هویت دینی جامعه می باشد. و از سویی دیگر نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی نیازمند اقداماتی علمی و علمی درازمدت و برنامهریزي شده ایی است که می توانهايارزش دینی و ملی خود را حفظ و به تعمیق سبک زندگی اسلامی کمک نمود.

مقدمه

پیروزي انقلاب اسلامی، نقطهعطفی براي احیاي هویت دینی و نفی هرگونه خودباختگی بوده و این باور را در میان ملت هاي مسلمان ایجاد کرد که می توان با تکیه بر فرهنگ اصیل اسلامی و هویت دینی، به مجد و عظمت واقعی دست یافت. درواقع، انقلاب اسلامی به رهبري امام خمینی - ره - مهمترین حرکت سرنوشت ساز در طول تاریخ ایران بوده و با ساختار فرهنگ دینی خود، فرهنگ استعماري غرب را زیرسؤال برد. به همین دلیل، نظام استکباري به نابودي فرهنگ انقلاب و نظام مبتنی برآن، همت گماشته است. به اعتراف صریح نظریه پردازان غربی، درگیري اصلی بین فرهنگ انقلاب و نظام اسلامی با فرهنگ غربی است.

هانتینگتون1 معتقد است: تقابل اصلی آینده ي جوامع بشري، برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است. همچنین ریچاردنیکسون2، جهان اسلام را در قرن بیست و یکم، یکی از مهمترین میدان هاي زورآزمایی سیاست خارجی آمریکا می داند. - الفی، پس از پیروزي انقلاب اسلامی دشمنانی که سال ها براي جلو گیري از گسترش فرهنگ اسلامی تلاش کرده بودند به ناگاه با انقلابی عظیم با هویت اسلامی روبرو شدند و از تمام ظرفیت هاي خود براي براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامی استفاده کردند. حمایت از جریانات جدایی طلبانه، تقویت همه جانبه مخالفین و منافقین داخلی، تحمیل جنگ، تحریم هاي اقتصادي از جمله این اقدامات بوده است. اما ازآنجا که این رویکرد نتوانست براي آنها فایده اي داشته باشد به ناچار استراتژي خود را تغییر دادند.

درشرایط کنونی، یکی از استراتژي هاي سیاست خارجی آمریکا براي مقابله با جمهوري اسلامی؛ تغییر هویت اسلامی- ایرانی و سبک زندگی اسلامی مبتنی بر اقدامات غیرنظامی و نرم در کنار تهدید به اقدام نظامی است. همانگونه که مقام معظم رهبري در سفري که سال 1385 به استان سمنان داشتند در دیدار اساتید و دانشجویان با تذکر در مورد ناتوي فرهنگی، فرمودند: من پریروز در روزنامه- البته سه، چهار ماه قبل از این، مقاله اش را دیده بودم-گزارشی از تشکیل » ناتوي فرهنگی« را خواندم. این بسیار چیز خطرناکی است.البته حالا هم نیست، سال هاست که این اتفاق افتاده است.

مجموعه ي زنجیرة به هم پیوسته رسانه هاي گوناگون که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیون ها و رادیوها در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته تحولات جوامع را بر عهده بگیرند.... - « معاونت سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبري در دانشگاهها: - 3 امروزه با کوچکتر و پیچیدهتر شدن جهان به واسطه رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره، معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشورها تا حدود زیادي به هم خورده و جاي خود را به معادلات جدیدي داده است؛ به گونهاي که به جاي به کارگیري مستقیم زور، توجه قدرت ها به استفاده از قدرت نرم و ایجاد تغییرات از طریق مسالمتآمیز با به کارگیري شیوههاي نوین مداخله در امور داخلی کشورها جلب شده است.

علاوه بر این، در این دوران رسانهها به مثابه ابزاري اساسی براي عمال سیاستهاي قدرتهاي زورمدار به کار میروند و رقابتی جهانی در عرصه نبرد رسانهاي شکل گرفته است. در این میان جنگ نرم با هدف گرفتن فکر و اندیشه ملت ها نقش مهمی را در سست نمودن حلقه هاي فکري و فرهنگی جوامع ایفا می کند. در جنگ نرم، دشمن بدنبال فروپاشی فکري از درون بوده و براي تحقق این هدف، از تمام بهانه ها، اختلافات، اعتراضات، نابسامانی هاي اقتصادي، تنوع و کثرت قومی، دامن زدن به نافرمانی- هاي مدنی و نزدیک شدن گام به گام و تدریجی به مردم، براي افزایش تاثیرگذاري بر جریانات اجتماعی، تغییر سبک زندگی و ... بهره گرفته و با صحنه سازي، بزرگنمایی، جوسازي، سیاه نمایی امور، شایعه سازي و غیرهعملاً درصدد هدایت و بدست گیري افکار عمومی و برهم زدن نظم عمومی و نا امنی عمومی می باشد.

به تعبیر دیگر؛ دشمن درصدد است با بکارگیري شیوه هاي جنگ نرم و تغییر سبک زندگی، اختلالی در امنیت ملی ایجاد کند. با عنایت به آنچه که بیان شد مهمترین سوالی که تحقیق حاضر بدان می پردارد این است که جنگ نرم غرب چه تأثیري و آسیب هایی را بر سبک زندگی اسلامی و امنیت ملی کشور می تواند داشته باشد؟ و چگونه می توان به خنثی سازي قدرت نرم دشمن پرداخت؟ همچنین چگونه می توان تهدیدات جنگ نرم را به فرصتی براي تقویت سبک زندگی اسلامی و ارتقاء امنیت ملی کشور قرار داد؟

در پاسخ به سوال اصلی و سوالات فرعی، مقاله حاضر به این فرضیه می پردازد که جنگ نرم، تاثیري بر سبک زندگی اسلامی و امنیت عمومی در کوتاه مدت گذاشته و در بلندمدت به امنیت ملی کشور آسیب می رساند. ولی با آسیب شناسی و شناخت آسیب هاي موجود و احتمالی، و بازگشت به هویت دینی و توجه عمیق و ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی می توان به خنثی سازي سبک زندگی غربی و جنگ نرم پرداخت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید