بخشی از مقاله

چکیده

یکی از کردارهای حماسه، جنگ و دلاوری است و جوهر واقعی داستانهای رزمی، بیگمان کین خواهد بود. در این مقاله، به استناد ابیات شاهنامه، کینورزی، علل و انگیزه آن و ریشهیابی کین در ایران باستان مورد بررسی است. به طور کلی کینتوزی در شاهنامه به دوران اساطیری و پهلوانی اختصاص دارد. آنچه در این پژوهش به عنوان جلوههای کین و رد پای کین در شاهنامه مطرح شده است عبارتند از :

کینورزی در ایران باستان به عنوان یک فریضه و واجب محسوب میشده است. کینتوزی در بسیاری از داستانها، رنگ اهورایی و الهی به خود گرفته است. در باور ایرانیان باستان ، آنجا که کسی از خویشان کشته شده ؛ نتواند انتقام بگیرد، سرانجام خدا کین وی را بازپس خواهد گرفت. کینتوزی به عنوان یک آیین و سنت دیرینه، تلقی میشده است. کینه توختن، امری دادگرانه انگاشته شده است. و با اندکی تأمل به بیان آموزههای دین مبین اسلام در مورد کینورزی پرداخته شده و با این گفتار برخی باورهای ایرانیان باستان در این رابطه منسوخ و باطل شمرده شده است انچه از این مقاله استنباط می شود راه جویی در جهت رسیدن به پایگاه اولیه انسانی وحاکم شدن ارزش های ملی ومذهبی است.

کلید واژهها: کین توزی ، جنگ، حماسه، ایران باستان، شاهنامه.

مقدمه

شکی نیست که بهترین منبع برای نمایش روایات ملی، اساطیری و حوادث صحنههای رزم پهلوانان، شاهنامه فردوسی است. زیرا از بهترین ویژگیهای یک اثر حماسی برخوردار است. فردوسی با وجود اینکه بیشتر شرح رزم و پیکار و دشمنیهای اقوام و ملل را میگوید، از نظر فراخ و روان بزرگ او جهان را به وحدت میبیند و ستیزهجوییهای بشر را دلیل نادانیشان میشمارد و به تکرار میگوید »که جهان کوتاه هرگز نیرزد بدان که جز به نیکی گذرانده شود«و جای افسوس دارد که مردمان، به اندیشههای کوتاه بیبنیان خود مغرور گردند و حق را که در همهی جهان جلوه نموده تنها از دریچهی پندار خود نگرند .

- رضازاده شفق، 1320 ؛ - 27 به باور من شاهنامه یک زندگی است و رگ جاندار و زندهی آن، پیکار است. پیکار انسان با دیو درون، پیکار راستی با ناراستی و کج اندیشی. شاهنامه پیکار نژادهاست، بلکه مبارزهی کج تابی اندیشههای حکام بر نژادهاست. شاهنامه، میدان اندیشههای خوب و بد است. جهانبینی شاهنامه، دفاع خوبی در برابر بدی است. این دفاع با قربانی دادنهای بیشمار ادامه مییابد ؛ تا آنجا که جلوهی نبرد بین نیکی و بدی، در شاهنامه آنگونه است ؛ که باید اصول، باورها، سنتها، به هر قیمتی هست محترم شمرده شود. نباید از سر خون بیگناهان گذشت و گناهکار را بیمجازات گذارد، هر چند فرزند باشد

همچون فرزندان فریدون - سلم و تور - یا نیا باشد. - همچون افراسیاب - آنچه در این مقاله مورد بحث است کینهورزی و جلوههای آن و انگیزه و ضرورت این کردار در بخش اساطیری و پهلوانی شاهنامه میباشد. چرا که آیین جنگ در ایران باستان همیشه به صورت یک مبارزهی جوانمردانه تلقی میشده است که به تبع، کینخواهی نیز پیامد آن و انگیزهی برای نبرد دیگری میشود. بنابراین کینتوزی امری عدالت خواهانه و منصفانه بوده است. نگارنده سعی نموده است علاوه بر آن که علل کینتوزی در شاهنامه را ریشهیابی نماید در پی آن باشد که چرا فردوسی در شاهنامه به بیان تاریخ فتوحات، دلاوریها، ثبت وقایع مربوط به نقشهای اقوام مختلف که در پی رسیدن به آرمانها و آرزوها بودهاند، پرداخته است؟

تا آنجا که در این شاهکار ادبی نگریستهایم، دریافتهایم که حکیم فرزانه توس مرد کین نیست، بلکه وی انسان وارستهای است که دلی آکنده از مهر دارد و این مهرورزی به ایران و به فرهنگ نیاکان، شهریاران، پهلوانان ایران زمین میباشد و به  ناگزیر از کین دشمنان ایران و ویرانگران فرهنگ نیاکان و پیشینیان ایران زمین ، سرشار خواهد بود. شاید همین کین انبوه و ریشهدار است که او را در نهایت رنج و سختی، سی و پنج سال سر پا نگه می-دارد. بنابراین سخنی به گزاف نگفتهایم که اگر بگوییم فردوسی از آیین حاضران به کین گذشتگان رسیده است، نفرت او از ضحاک و افراسیاب، بازتاب کینهی دامنهدار نسبت به تازیان و ترکان روزگار خویش است.

شاهنامه یک حماسه است و اصلیترین کردار حماسه، جنگ است که در جلوههای گوناگون یافته است. شاهنامه، میدان برخورد اندیشههای خوب و بد است و همین اندیشههاست؛ که مردمی را که از یک ریشه و تبارند ؛روبه روی هم قرار میدهد و آنان را به جنگ و ستیز وا میدارد. تمامی نبردها، یک جوهر اصلی دارد و آن »کین « است. حتی در جوهره دینی جنگها که برخی پژوهشگران به آن معتقدند، کین و کینتوزی در آن دیده میشود. بنابراین کینخواهی، یکی از ارکان داستانهای باستانی است که در این گفتار به نمونههای از آن در داستانهای شاهنامه میپردازیم. هوشنگ ، نبیرهی کیومرث ، در روزگار پادشاهی نیای خود، به خواست نیای خود به کینخواهی سیامک پدر خویش کمر میبندد و کین وی را از اهریمن و اهریمنان بازمیستاند.

چو بنهاد دل کینه و جنگ را    بخواند آن گرانمایه هوشنگ را - کزازی،1385،ج26، - 1

کینتوزی در شاهنامه، به دوران اساطیری و پهلوانی اختصاص دارد و آنچه حکیم توس در ابتدای شاهنامه به آن پرداخته است، در عهد کیومرث است که با کشته شدن فرزندش سیامک، به دست دیو، آغاز کین خواهی ایرانیان از دیوان و انیرانیان میباشد. بنابراین نخستین کینخواهی در دورهی پیشدادیان است. به باور ایرانیان باستان، کینخواهی در این داستان، کاری اهورایی است و نخستین کین توختن در شاهنامه، به فرمان خداوند صورت میگیرد. آنچنان که کیفر روندی خدایی است. آنجا سروش ندا میدهد: سپه ساز و برکش به فرمان    برآور یکی گرد از آن انجمن من    

از آن بدکنش دیو روی زمین    بپرداز و پردخته کن دل ز کین - کزازی،1385،ج24، - 1

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید