بخشی از مقاله

چکیده:

شعر سیاسی در دو حوزه زبان فارسی و عربی، به معناي دقیق کلمه، در نتیجه تحولاتی است که با آغاز قرن بیستم در ایران و سرزمینهاي عربی شکل گرفت. این مهم به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم با جدیت بیشتري رخ نمود؛ چنانکه کمتر شاعري میتوان یافت که بیتوجه به دغدغهها و مسائل سیاسی سرزمین خود باشد. پرداختن به سرنوشت سیاسی مردم، لزوم مشارکت جدي شعر و شاعر در امور سیاسی از مبانی شعر امروز فارسی و عربی است و آنچهکه در این میان بیشتر به چشممیخورد، تأثیرپذیري شعر در عرصه زبان و معنا از مسائل سیاسی است.

شعر سیاسی معاصر، شعر انقلاب است و از ضرورت-هاي انقلاب، حضور فعال توده مردم است، لذا ارتباط گسترده شعر سیاسی با مردم، شرط اساسی براي پذیرش است. شاعر خود را »شاخهاي ز جنگل خلق« میپندارد و بر همین مبنا نمیتوان صدایی متفاوت نسبت به مردم براي شعر این شاعر قائل شد. نوشته حاضر میکوشد ضمن ارائه گزارشی از پیوند بین رویکرد سیاسی و شعر معاصر فارسی و عربی، میزان تأثیرپذیري شعر را در حوزه زبان و معنا از آن رویکرد ارائه دهد. نتایج به دست آمده نشان میدهد، هویت شعر معاصر فارسی و عربی، پذیراي رویکردهاي سیاسی جامعه بوده در عین حال زبان و فضایی متناسب با آن را براي خود تعریف میکند.

-1مقدمه:

ادبیات معاصر فارسیی و عربی به ویژه در حوزه شعر بیش از هر دورهاي کوشیده است فریاد انسان را انعکاس دهد. پرداختن به دغدغههاي متعدد انسان قرن بیستم، مهمترین مولفه شعر معاصر است و بیهیچ تردیدي چالشهاي سیاسی موجود در این قرن، اصلیترین دغدغه انسانی است و شاعران معاصر به عنوان نخبگان جامعه، همواره طرح این دغدغه را فرا روي خویش میبینند. نکته قابل توجه که در بررسی حاضر نیز اصلیترین مسأله نگارنده است، ارتباط گستردهاي است که بین مسائل سیاسی و کلیت شعر معاصر وجود دارد؛ شعر معاصر، نه تنها موضوعات سیاسی را به عنوان محتوا در متن خود دارد، بلکه با توجه به ماهیت این مسائل، میکوشد زبان و تصاویر متناسب با آن را اتخاذ نماید.

شعر سیاسی نیمه دوم قرن بیستم در حوزه زبان فارسی و عربی، شعر انقلاب است؛ مخاطبین این شعر، فقط نخبگان جامعه یا رهبران سیاسی نیستند، بلکه همراهی و همگامی توده مردم که از ضرورتهاي هر انقلاب است، در اینجا نیز مدنظر است و به همین دلیل زبان ساده و تصاویر نزدیک از ابزارهاي ناگزیر شعر سیاسی معاصر است. مشترکات فراوانی که از لحاظ جریانهاي متداول سیاسی و نظام ژئوپولیتیکی بین ایران و کشورهاي عرب زبان وجود دارد باعث شده است انعکاس تقریبا یکسانی را از مسائل سیاسی در شعر فارسی و عربی شاهد باشیم.

مواجهه با استعمارگران به عنوان دشمنان بیرونی و ضرورت مبارزه با استبداد به عنوان دشمن داخلی در ایران و کشورهاي عربی از مهمترین مسائل سیاسی است که تأثیري مشابه در رویکردهاي ادبی داشته است. البته در این بین گاهی تفاوتهایی نیز دیده میشود؛ چنان که به طور مثال در ایران بعد از 1342ه.ش شاهد شکلگیري شعر چریکی و اقدام مسلحانه علیه حکومت مرکزي را شاهد هستیم یا در سرزمینهاي عربی لزوم مقابله با قضیه فلسطین را. اما در مجموع، نفس حساسیت شعر در مواجهه با جریانهاي سیاسی از مؤلفههاي مشترك شعر معاصر دو حوزه زبانی است.

رابطهاي که جریانها و مبارزات سیاسی با مقوله شعر برقرار میکند و میزان و جنبههاي تأثیرپذیري زبان و محتواي شعر معاصر از این چالشها آغازگر پژوهش حاضر در این عرصه است. پس از آن چگونگی شکلگیري شعر سیاسی در راه مبارزه در راه آزادي و ارتباط با مقوله مرگ از دیگر مباحثی است که به عنوان بخشی از ساختار معنایی شعر سیاسی فارسی و عربی مورد بررسی قرار گرفته است.

-1-1روش تحقیق:

تحقیق حاضر متناسب با میزان تأثیرپذیري حوزه ادبیات و به ویژه شعر از رخدادهاي سیاسی و چگونگی طرح این قضایا در جهان شعر با تکیه بر دواوین برخی از شعراي معاصر، تنظیم شده است. روش مکتب آمریکایی ادبیات تططبیقی که با اهتمام »رنه ولک« و »هنري ریماك« شکل یافته، در این نوشته مبنا قرار گرفته است. بر اساس این مکتب، مقارنه بین ادبیاتهاي مختلف، بدون پیششرط روابط تاریخی بین آنها صورت میگیرد؛ متناسب با این دیدگاه میتوان تطبیق بین ادبیات و دیگر دستاوردهاي علمی بشري را نیز مورد بررسی و پژوهش قرار داد. - الخطییب، - 41:1999 بنابراین حتی بدون تأثیر و تأثري که ممکن است بین دو ادبیات در این عرصه وجود داشته باشد، مطابقت قابلیت اجرایی دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید