بخشی از مقاله
چکیده
لسه قطره خونل که آثار دوره اول شکفتگی کار هدایت است از نخستین اثار او به شمار می اید.درسه قطره خون، داستان ها جنبه ي مالیخولیایی دارند وفضاي اثر سوررالیستی و فراواقعی به چشم می خورد در واقع سه قطره خون همگام با شاهکار صادق هدایت یعنی بوف کور پیش میرود اگرچه از نظر قدرت ادبی به پاي بوف کور نمی رسد ولی از آنجا که فضاي حاکم بر آن مانند بوف کور است از این نظر دومین شاهکار صادق هدایت به شمار می رود . در سه قطره خون لمرگ ل در قالب مجازات و مکافات تنها مضمونی می شود که به سوررئالیستی کردن این اثر کمک می کند از این رو لسه قطره خونل کابوس وحشتناکی می شود که ذهنیت آشفته و وهم زده ي شخصیت اصلی داستان آن را پیش می برد .
در سه قطره خون ویژگی هاي یک اثر سوررئالیستی به روشنی دیده میشود . تکرار مدام شخصیت هاي داستان در یکدیگر که هر کدام چند واحد زنجیري و در عین حال مستقل هستند . هر کدام هم خود و هم تکرار دیگري است .و این تکرار است که ساختار اصلی و اساس ل سه قطره خون را می سازد. شخصیت هاي سه قطره خون هیچ کدام کلی ئو ازلی نیستند ،هر شخصیت به گونه اي ،شخصیت دیگر را تفسیر میکند . در این داستان هدایت دنیاي بیرون را براي تبیین دنیاي درونی فرد به خدمت می گیرد و در ان هیچ گونه تسلسل زمانی ،ترتیب وقایع یا تکامل شخصیت و در کل عناصر بیانی داستان نویسی سنتی وجود ندارد .
از یک طرف شخصیت ها زاییده ي ذهن تخیل راوي اند و از طرفی دیگر با حضورپررنگ انها در درون روایت ترکیبی نو در کنار یکدیگر قرار داده میشود و اثر هنري قوي می افریند که با داستان هاي سنتی پیش متفاوت است . در چنین ساختاري ،واقعیت و خیال ،بیداري و رویا ،خود اگاه و نا خود اگاه ،همه وهمه در هم می امیزد و اثري فشرده و در عین حال پیچیده را در نوع خود به خواننده ارائه می دهد. در این مقاله ضمن نگاهی کوتاه به تاریخچه ي سورئالیسم به بررسی سوررئالیسم در سه قطره خون پرداخته شده است.
مقدمه
»سوررئالیسم اساس کار خود را برتداعی آزاد ، معانی و افکار و تصاویر و نوعی خلسه و رویا می گذارد و می کوشد تا به خلاقیت هنري جنبه ي خود بخود بدهد. اما برخلاف آنچه هنرمند سوررئالیست می پندارد ، تداعی آزاد معانی و دنیاي رویا ها هیچ یک در حقیقت ، آزاد و بی قانون نیست و در آفرینش هاي هنري هیچ چیز صرفا خود به خود به وجود نمی آید . تجربیات فروید و یونگ ، نشان داد که دنیاي ضمیر باطن و رویا آنقدرها هم دستخوش هرج و مرج و بی قانونی نیست ، بلکه تابع سلطه ي آهنین الزامات و ضرورت هاي ناخود اگاه است.
آنگونه که میلهاي پژمرده و واپس زده که به صورت عقده هاي روحی در آمده است ، همواره راه را بر ل گریز هاي ذهنیل و خیال پردازي تنگ می کند. بنابراین آزادترین و بی بند و بار ترین تخیلات و توهمات ، تابع انگیزه هاي ذهنی معینی است که علی رغم شکل واژگونه و غیرواقعی خود از واقعیت هاي خارجی سرچشمه گرفته است. - « پرهام، - 138:1362 »مهمترین ویژگی سوررئالیسم آن بود که تخیل در این سبک مرزي داشت و تا آن جا مورد استفاده قرار می گرفت که می شد به آن صورت عینی بخشید .
بدین ترتیب سوررئالیسم از ذهنیت گرایی محض و انتزاع گرایی پرهیز می کند و همچنانکه با یک دست ، واقعیت را از خود می داند، با دست دیگر خواهان آن است.سوررئالیسم را در این معنی می توان هنر واقع گرایی تخیل نامید ،زیرا سوررئالیسم تخیلی را می آفریند که پیش از وجود نداشته است.« - آل احمد ، 1377 گ - 95 »رویا ، تخیل ،دیوانگی ، خلاف اخلاق گري جاري ، سنت هاي قابل احترام اجتماعی و ادبی و ضمیر پنهان جایگاه ارزشمندي در سوررئالیسم پیدا می کند و جاي منطق را بی منطقی ، نظم را بی انضباطی ، تربیت و اداب را هرج و مرج ، دینداري را بی دینی می گیرد.« - ثروت، - 253: 1385
مریم دانایی برومند در کتاب ارزیابی آثار و اراي صادق هدایت به نقل از مقاله ي نقدي بر سه قطره خون صادق هدایت نوشته جلال آل احمد، می نویسد:» سه قطره خون مجموعه ي یازده داستان است در خود داستان ل سه قطره خونل و در ل چنگال ل آن نمونه اي از نوول هاي اگزانتریک هدایت می بینیم که جاي پایی از ل ادگار آلن پولدر آن ها نمایان است. ، به خصوص در سه قطره خون که از برخی لحاظ قابل قیاس با ل گربه سیاه ل آلن پو است .ل طلب آمرزشل ، ل لالهل و ل محللل ، سه داستان از دلهره ها و ناراحتی هاي مردم خرده پا –بورژوا به شمار می رود که هدایت در توصیف زندگی آنان استادي مسلمی نشان داده است .
ل گجسته دژل در عین حال که جنبه ي مالیخولیایی ل سه قطره خون ل را حفظ کرده است ، جسته جویی در گذشته است ، گذشته اي که هدایت در ل مازیار ل و در ل سایه مغول ل نیز به تکاپوي آن برخاسته. ل گرداب ل و ل آینه شکستهل و صورتک ها سه داستان از زندگی فرنگی مĤب است که نه دیگر ملاك هاي قدیمی زندگی برایشان اصالتی دارد و نه هنوز در زندگی تقلیدي از اروپا جاي پاي استواري یافته اند؛ اما ل داش آکل ل یک حماسه است ، حماسه ي مردانگی ها و خودخوري هاي غرور آمیز پهلوان قداره بندي که عشق یک دختر خوارش کرده اما ل مردي که نفسش را کشت ل داستان بیداري مرد کتاب خوانده و خداپرستی است که همه عمر لب به می تر نکرده است و این بیداري در فسق و بد نامی صورت می گیرد که میرزا حسنعلی ، قهرمان متواضع داستان تاب آن را ندارد و خودکشی می کند.« - دانایی برومند، - 108 : 1374
بحث
سه قطره خون داستانی با مایه هاي سمبولیک و سوررئالیستی است که در آن تکنیک عکس برگردانی y - طک؟هعط طپطططع - استفاده زیادي شده است. »این اثر احتمالا کاملترین روان – داستان هدایت بعد از بوف کور است . اینجا هم فضا سوررئالیستی است ، فن استفاده از عکس برگردان هاي متعدد و سیعا به کار رفته و کل داستان اشاره به مسئله ي مبهم و طفره آمیز دارد . سه قطره خون مانند بوف کور از دو بخش تشکیل شده است . زندگی فعلی و زندگی گذشته با این فرق که گذشته در اینجا ملموس و معاصر است ، حال آنکه در بوف کور مجرد و کهن است.