بخشی از مقاله
چکیده
دهه 1980 را میتوان مصادف با تغییرات نوینی در صحنه تجارت دانست؛ گسترش بازارهای رقابتی در سطوح داخلی و بین المللی، معرفی مکانیزمهای جدید تولید و تغییرات اساسی در تئوریهای مدیریت باعث گردید که سیستمهای سنتی هزینهیابی کارایی خود را از دست داده و جای خود را به سیستمهای هزینهیابی جدید نظیر سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت - ABC - بدهند. سیستم ABC با تاکید بر رابطه علّی بین هزینهها و فعالیتها، مورد استقبال گسترده بخش خصوصی قرار گرفت و جایگاه ویژهای را در محافل حرفه ای و دانشگاهی به خود اختصاص داد.
پس از گذشت یک دهه از به کارگیری سیستمABC در سازمانهای بخش خصوصی، طرح مسائلی همچون گرایش سیاستمداران به جلب رضایت مردم، توسعه بخش خصوصی، تاکید بر اندازه گیری عملکرد مدیران دولتی و افزایش انتظارات عمومی در خصوص پاسخگویی مالی دولت، نیاز به کاربرد سیستم ABC در بخش عمومی را بیش از پیش نمایان ساخت. پژوهشهای انجام شده در سالهای اخیر حاکی از آن است که تاکنون سیستم ABC نتوانسته به جایگاه واقعی خود در بخش عمومی دست یابد. لذا مطالعه حاضر پس از تشریح سیستم ABC در بخش خصوصی، اهداف و محرکهای استفاده از ABC در بخش عمومی را مورد بررسی ق رار میدهد. سپس عوامل موثر بر اجرای موفقیت آمیز ABC در بخش عمومی مورد بحث قرار گرفته و در نهایت به چالشهای پیش رو پیاده سازی سیستم در حوزه عمل پرداخته میشود.
-1مقدمه
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، برخی از نویسندگان حسابداری از جمله سالامونز1 و استاباس2 به رابطه بین فعالیتها و هزینهها اشاره نمودند - نمازی،. - 1378 اما توجه جدی محافل دانشگاهی و حرفهای به این رابطه در دهه 1980 بیشتر شد. این توجه عمدتا بر اثر پیدایش تغییرات زیر بود :
- تلاش تولید کنندگان برای تهیه محصولات متنوع تر، با کیفیت بالاتر و پاسخگویی سریع به مشتریان، باعث به کارگیری سرمایه بیشتر و در نهایت تغییر ساختار بهای تمام شده در بسیاری از شرکتها شد.
- فلسفه فکری مدیران به ویژه مدیران شرکتهای بزرگ دستخوش تغییرات عمدهای گردید و علاوه بر سودآوری، رقابت در سطح جهانی، افزایش رضایت مشتریان در سطح بین المللی، تاکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینهها نیز جز اهداف اولیه و اصلی مدیران قرار گرفت.
- با مکانیزه شدن فرایندهای تولید و کاهش هزینههای دستمزد مستقیم، هزینههای سربار اهمیت بیشتری پیدا کرده و تسهیم آن مورد توجه خاص قرار گرفت - مدرس و دیانتی،. - 1386 در پی تغییرات فوق صاحبنظرانی نظیر کاپلان و کوپر3 به انتقاد از نارساییهای سیستمهای حسابداری مدیریت سنتی در ارائه اطلاعات دقیق هزینهها پرداختند. آنها ادعا کردند که سیستمهای سنتی حسابداری مدیریت نه تنها پاسخگویی نیازهای مدیریت نیست، بلکه استفاده از اطلاعات آنها سبب گمراهی و عدم تصمیم گیری صحیح مدیریت میشود که در نهایت میتواند به زیان شرکتها بیانجامد.
از اینرو جهت رفع نارساییهای فوق سیستم جدیدی تحت عنوان سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت معرفی کردند تغییرات مذکور به سازمانهای بخش عمومی نیز گسترش یافت. افزایش فشار از سوی شهروندان و نمایندگان منتخب مردم جهت کاهش مداوم هزینهها، گرایش به خصوصی سازی خدمات و فعالیتهای دولت، افزایش تاکید بر اندازه گیری عملکرد مدیران دولتی، تأکید 4GASB بر گزارشگری خدمات ارائه شده و تاکید بر حسابرسی عملکرد عواملی بود که سازمانهای دولتی را به سمت اصلاح سیستمهای حسابداری مدیریت سنتی و استفاده از سیستمهای جدید نظیر ABC سوق داد - براون، - 1999 به عبارت دیگر سازمانهای دولتی از هر نوع و هر اندازه با فشار فزاینده برای بهبود کارایی و اثر بخشی روبرو هستند.
-2تعریف سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت - 5 - ABC
سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت یکی از سیستمهای نوین هزینهیابی بر مبنای محصول است - نمازی،. - 1378 بهایابی بر مبنای فعالیت، مدلی اقتصادی است که مخازن هزینه6 یا مراکز فعالیت را در سازمان شناسایی کرده و سپس بر مبنای تعداد فعالیتهای انجام شده، هزینه ها را به محرکهای هزینه7 تخصیص میدهد و این رویکرد ارتباط علّی بین محرکهای هزینه، منابع و فعالیتها را شناسایی میکند.
طرفداران سیستم ABC ادعا میکنند که کلیه فعالیتهایی که در یک سازمان صورت میگیرد نهایتاً در راستای حمایت از تولید و توزیع محصولات و خدمات آن میباشد. بنابراین هزینههای کلیه فعالیتهای مذکور باید به عنوان هزینههای محصول در نظر گرفته شود. علاوه بر این، کلیه هزینهها حتی هزینههای مشترک و هزینههای ثابت در بلند مدت متغیر میباشند. از اینرو سیستم ABC بر خلاف روشهای معمول، از مفهوم سنتی هزینهها دوری میجوید و بر اساس تکیه بر رفتار هزینهها در بلند مدت، کلیه هزینهها را به محصولات به طور جداگانه یا به صورت زنجیرهای بر اساس هزینههای متغیر تخصیص میدهد. جدول 1 تفاوتهای عمده روش ABC را با روشهای سنتی نشان میدهد - نمازی،. - 1378