بخشی از مقاله
چکیده
انسان از دیرباز در جهت کشف حقیقت از روشهاي گونهگون و بسیاري بهره برده است. با گذر زمان و رشد و انسجام یافتن تفکر انسانی، برخی از این روش ها گزینش و پذیرفته شد و به عنوان پارادایم یا همان چارچوبههاي ذهنی، فکري و فرهنگی معیار کشف و سنجش حقیقت قرار میگیرد. در حال حاضر صاحبنظران علوم انسانی با توجه به سه نوع پارادیم اثبات گرایی، تفسیر گرایی و انتقادي به تحلیل، استنباط و توصیه علمی میپردازند. پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن آیات قرآن کریم به بررسی پارادایمهاي رایج در علوم انسانی پرداخته است و با توجه به بینش قرآن کریم درباره انسان، آنها را در بوته نقد و بررسی قرار میدهد.
پارادایم قرآنی از رویکردهاي مختلف انسان شناخت متناسب با انگیزههاي انسان ساز بهره برده و گونهاي خاص از پارادایم فکري را سامان داده است؛ هرچندکه میان پارادایمهاي موجود و پارادایم قرآنی نقاط مشترکی مشاهده میگردد. این پژوهش اثبات میکند که پارادایم برخاسته از مبانی قرآنی میتواند به عنوان چارچوبهاي مشخص و مستقل معیار استدلال و استنباطهاي علمی در حیطه علوم انسانی قرار گیرد. اثبات این مدعا با بیان نمونههایی کاربردي و نظري به همراه پیشنهادهاي پژوهشی دیگر در ادامه این نگاره آمده است.
طرح مسأله
تمایز تمدنهاي انسانی در مسیر حرکت به سمت کمال بشري در اختلاف چارچوبههاي فکري و یا همان پارادایمهاي حاکم بر آن است و از جهت دیگر عنصر اصلی شکلگیري، تداوم و سرانجام یک تمدن، انسان و ایدههاي مربوط به اوست. شناخت صحیح انسان و درك واقعی محیط پیرامون او - چه نسبت به سایر انسانها و چه طبیعت و مجموعه هستی - تنها راه رسیدن به پارادایمهاي مناسب و همسو با طبیعت و غایت انسان است. علوم انسانی در ارتباط مستقیم با انسان و تصورات و تصدیقات وي نسبت به خود، سایر انسانها و طبیعت قرار میگیرد.
تصورات و تصدیقاتی دو سویه که ارتباط میان انسان و محیط پیرامون او را کشف و به صورت مجموعهاي مرتبط و هدفمند در مسیر تعالی و رشد انسان به خدمت میگیرد. آنچه مسلم است درك ناقص از وجود انسان و طبیعت و نگاه محدود به آنها نمیتواند پارادایمی کارآمد بسازد. در اندیشه قرآنی انسان و طبیعت تنها موجوداتی مادي نیستند و به میزان کامل اما متناسب با خود روح و درك دارند. این اندیشه مسلماً با پارادایمهاي حاکم در علوم انسانی معاصر که به شدت تأثیر گرفته از فرضیههاي مادي است در تعارض خواهد بود.
با بررسی پارادایمهاي رایج کاملاً آشکار میگردد که برداشت از انسان نه برداشتی براساس حقیقت وجودي او بلکه بر پایه تحلیلهاي ناقص و محدود به مرزهاي علم بشري است. از این رو رخنههاي بسیار در این چارچوبههاي فکري مشاهده میشود که بخش قابل توجهی از واقعیت وجودي انسان و روابط متعامل و متکامل او و هستی را از قلم انداخته است. پژوهش حاضر با بررسی برخی از ایدههاي قرآنی کریم پیرامون انسان و هستی، به دنبال کشف و ارائه پارادایمهاي کلیدي انسانی-اسلامی متناسب با اندیشه قرآنی، حقیقت بشري و واقعیت هستی است. مسلم است که اینگونه چارچوبههاي فکري در تناسب با یک تمدن اسلامی خواهد بود.
مقدمه
علوم انسانی در پژوهش حاضر یعنی آنچه که در ارتباط با انسان و در جهت درك صحیح از و دو سویه از او و محیط پیرامونش مطرح میگردد. به نظر میرسد تعریف حاضر نقطه جمعی میان تعاریف مختلف از علوم انسانی باشد - ر.ك: شریفی، . - 1393 قرن پانزدهم زمانی است که واژه پارادایم براي نخستین بار به معناي مثال یا الگو مورد استفاده قرار گرفت که اکنون نیز این معنا متداول است. از دهه 1960 این واژه در فلسفه علوم طبیعی به کار رفت و به چارچوب نظري و فکري اشاره پیدا کرد. پارادیم امروزه به دیدگاه رایج و متداول در باب امري مربوط میشود
- علیپور و حسنی، . - 13 :1389 هر نظریات علمی که در درون پارادایمها وجود دارند به خود پارادایمها وابسته هستند این امر بدین معنا است که گزارههاي علمی درون یک پارادایم هم عرض با همان دیدگاه رایج و متداول است. با توجه به این نکته، زمانی که پارادایم حاکم دچار نقص و کاستیهاي محوري باشد، تئوريهاي هماهنگ با آن نیز دچار همان نواقص میشوند - گائینی و حسینزاده، . - 106 :1391 در جهان کنونی با بررسی هاي انجام شده در نظریات علمی میتوان به سه پارادایم دست پیدا کرد: پارادایم اثباتگرایی، تفسیرگرایی و انتقادي که در ادامه به بررسی هر یک از این پارادایمها پرداخته می شود.