بخشی از مقاله

چکیده

امروزه سازمانها در تلاشاند تا شایستهترین افراد را شناسایی و جذب کنند. وضعیت سازمانی و منطق حاکم بر آن ایجاب میکند از هر کسی و هرچیزی به درستی و متناسب با موقعیت، بیشترین استفاده شود. شایسته سالاری بهرهگیری از انرژی خلاق افراد نخبه و برگزیده اجتماع است. حضرت علی - ع - مسئله توان، لیافت و شایستگی افراد را جزئی از بحث عدالت میدانند و این اصل را مهمترین اصل اداره جوامع قرار داده، معتقدند که هر پستی به تناسب، به توان، خلاقیت، شایستگی و تخصص خاصی نیاز دارد و جایز نیست افراد هرکدام به جای دیگری قرار گیرند.

شایسته سالاری مبتنی بر شایستهخواهی و شایستهگزینی است. این شایستگیها شامل دانش، مهارتها، تواناییها، به همراه سازههایی نظیر ارزشها، انگیزش، نوآوری و کنترل خود میباشد. نظام شایستگی سالار، نظامی است که در آن بهترین افراد در بهترین جایگاه با بالاترین بازده، کار انجام میدهند و متناسب با تلاش خود حقوق و مزایا دریافت میکنند. این مقاله، با رویکرد تحلیلی و به روش تحلیل محتوا، به استخراج مؤلفههای شایستگی سالاری، و شناسایی شاخصها از منظر اندیشمندان غربی و متن نهجالبلاغه پرداخته است.

مقدمه:

نیروی انسانی از با ارزشترین منابع در سازمانها میباشند که با تلاش و ایجاد همگانی میان آنها و بهکارگیری صحیح از آنها همراه با دیگر اجزای سازمانها، میتوان اهاف سازمانی را تحقق بخشید. این منابع دارای تواناییها و قابلیتهای بالقوهای هستند که محیط سازمانی بالفعل می شوند و دستیابی به این هدف، نیازمند درک و شناخت کامل انسانها و فراهم کردن شرایط مناسب برای کار کردن و تلاش است. یکی از مباحثی که در این زمینه باید بررسی شود، قرار دادن افراد در جایگاههای مناسب با توانایی و تجارب و قابلیت آنهاست. این فرآیند در قالب نظام شایسته سالاری بررسی می شود. امروزه یافتن افراد لایق و مناسب، از مهمترین کار سازمانهاست. در حال حاضر، مهمترین رقابت در سازمانها یافتن افراد لایق و شایسته است. نظام شایسته سالاری به سازمانها کمک میکند تا به اهداف خود نائل آیند.

واژه شایسته سالاری را توسط مایکل یانگ در سال ٌَُِ در کتاب طلوع شایسته سالاری مطرح کرد. او در این کتاب بیان میکند که موقعیت اجتماعی افراد در آینده، ترکیبی از بهره هوشی و کوشش فراوان خواهد بود. همچنین نظام شایسته سالاری را نظامی عادلانه وکارآمدتر از دیگر نظامها میداند و معتقد است این نظام به تبعیضها پایان میدهد. ارسطو در کتاب سیاست خویش مینویسد: »اگر جامعه، خواهان سعادت است، باید کار به دست کاردان و قدرت و مسئولیت معلوم و حاکم قانون باشد.«

هدف از این مقاله، استخراج مؤلفههای شایسته سالاری بهوسیله مقایسه با مدلهای موجود است. بدین منظور، در مرحله اول برای شناسایی مولفهها یا شاخصهای آن با استفاده از متن نهجالبلاغه، از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. از آنجا که نهجالبلاغه مجموعهای از مهمترین سخنان امام علی - ع - را دربردارد و حاوی سخنان و نوشتههای ایشان در دوران حکومت است، نمونههای مناسب برای شناسایی ویژگیهای کارگزاران محسوب می شود. ایشان در طول پنج سال حکومت خود، برترین و مهمترین معیارهای حکمرانی را بیان کردهاند. همچنین تحلیل محتوا، روشی مناسب برای استنباط تکرارپذیری و اهمیت دادهها در تحقیق است. در مرحله دوم، با استفاده از تحلیل منطقی، معیارهای شایسته سالاری از دیدگاه امام علی - ع - در نهجالبلاغه بهصورت منطقی و به ترتیب درجه اهمیت و تکرار دستهبندی شد.

بهطور کلی، بیشتر پژوهشهایی که در حوزه ادیان، مذاهب، متون تاریخی و ادبی انجام می شود، کیفی هستند. در این پژوهش، تجزیه و تحلیل دادهها به روش کیفی انجام شده است. در ادامه، به تعریف شایسته سالاری، فرآیند، پایه و اساس، موانع، راهکارها و شیوههای سنجش شایسته سالاری اشاره می شود.

تعریف شایسته سالاری

شایستگی در لغت به معنای داشتن توانایی، اختیار، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت است. شایستگیها مجموعهای از دانش، مهارت، ویژگیهای شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندیها در یک شغل یا نقش خاص است که موجب می شود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در انجام وظیفه و ایفای مسئولیت خویش به موفقیت دست یابد. در اصطلاح عام، شایستگی و شایسته سالاری بیشتر در انتخاب و انتصاب مدیران عالی و میانی سازمانها به کار می رود. البته این مسئله در مورد کارکنان و مدیران عملیاتی نیز مصداق پیدا میکند.

برای برخورداری از مزایای شایسته سالاری - افزایش اثربخشی فرد و سازمان، ارتقای رضایت شغلی، روحیه احساس تعلق کارکنان به سازمان، ایجاد انگیزه جهت تلاش، بهبود و ارتقای سطح عملکرد و توانایی کارکنان - ، منطقی است که سازمان، نظام شایسته سالاری را نهادینه کند و در کنار آن و به عنوان جزئی از آن، شایستهگزینی و شایسته سالاری را نیز مدنظر قرار دهد.

نظام شایسته سالاری نظامی است که در آن مزایا و موقعیتهای شغلی تنها براساس شایستگی، و نه بر مبنای جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت به افراد داده می شود. شایسته سالاری دیدگاهی است که براساس آن، افراد از طریق نظام آموزشی و با تلاش فراوان استعدادهای خود را شکوفا می سازند و در نهایت، فارغ از جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت، برای تصدی مناسب یک شغل، فقط براساس شایستگی است - دیدگاه بیلتون - . شایسته سالاری به مفهوم بکارگیری مناسبترین افراد در مناسبترین جایگاه در سازمان است. امروزه در سازمانهای رشد یافته یا در حال رشد، شایسته سالاری از اهیمت خاصی دارد.

فرآیند شایسته سالاری

شایستگی موضوعی جدید و مجموعهای پیچیده است که باید طی فرآیندی بلندمدت، علمی و سنجیده در سازمانها استقرار یابد. لازمه شایسته سالاری فراهم آوردن زیربناهای مربوط از نظر ساختاری، نگرشی، قانونی و سازمانی است. استقرار شایسته سالاری در یک سازمان با شایسته دوستی شروع، با شایستهگزینی و شایستهپروری تکامل و با شایستهداری تداوم مییابد. درواقع، اجرای شایسته به کوششی بلندمدت، پیگیر و مستمر برای دگرگونی اجتماعی و فرهنگی نیاز دارد. فرآیند شایسته سالاری را میتوان یک فرآیند تلفیقی از زیرفرآیندهای شایستهخواهی، شایسته سنجی، شایستهگزینی، شایستهگری، شایستهگماری، شایستهداری و شایستهپروری ترسیم کرد.

پایه و اساس شایسته سالاری

موقعیت اجتماعی افراد ترکیبی از بهره هوشی و کوشش آنهاست. نظام اجتماعی در حال حرکت به سوی جریانی است که در آن، تودههای افراد، حاکمان و نخبگانی را از قدرت خلع میکنند که از احساسات و نیازهای عامه مردم فاصله گرفتهاند. شایسته سالاری سیستمی است که مدیر و کارکنان به واسطه شایسته بودن انتخاب می شوند. شایسته سالاری بهرهگیری از انرژی خلاق افراد نخبه و برگزیده اجتماع است. از آنجا که مقوله شایسته سالاری با مفهوم نخبهگرایی ارتباط نزدیکی دارد، میتوان گفت نخبهگرایی و شایسته سالاری هر دو دنبال واگذاری امور به افراد نخبه و سرآمد هستند.

مبانی و اساس شایسته سالاری و مدنیت در جامعه مشترک است و سه ویژگی مشترک معرفتجویی، عدالتخواهی، عبودیت و محبت به منزله مشترکات زیربنایی برای ساماندهی نظام شایسته سالاری است. از ویژگیهای شایسته سالاری در سطح ملی، داشتن ذهنیت راهبردی، دوری گزیدن از تفکر مقطعی و جزیرهای اندیشیدن و جاری ساختن فضای فکری در سطوح تصمیمگیری است. برای شایسته سالاری دو بال وجود دارد؛ یک بال آن دانش، و بال دیگر بینش و نحوه برخورد با مسائل و مشکلات است. در حقیقت، داشتن دانش و بصیرت در هر سطحی لازمه کار در یک سیستم شایسته سالاری است.

معیارهای شایسته سالاری از دیدگاه امام علی - ع -

به عقیده امام علی - ع - مسئله توان، لیاقت و شایستگی افراد جزیی از بحث عدالت است و این اصل مهمترین اصل اداره جوامع - سازمانها - است . آن حضرت معتقد بود هر پستی به تناسب، به توان، خلاقیت، شایستگی و تخصص خاصی نیاز دارد و جایز نیست افراد هرکدام در جای دیگری قرار بگیرند؛ در غیر اینصورت، جامعه مسیر رشد، توسعه و کمال را نخواهد پیمود. حضرت علی - ع - مدیریت و اداره جامعه را به سنگ آسیاب و محور آن تشبیه میکنند و معتقدند همچنان که سنگ آسیاب فقط حول محور خود به گردش درمیآید و درصورت بزرگتر بودن سنگ یا کج بودن محور، سنگ نمیچرخد و درصورت ضعیف بودن می شکند. مدیران جامعه و نخبگان سیاسی نیز محورهای جامعه هستند که باید هرکدام برای آن کار مناسب، و از توان، خلاقیت و شایستگی لازم برخوردار باشند.

امام علی - ع - در خطبه معروف شقشقیه ضمن بیان لیاقت و شایستگی خود برای حکومت، لزوم توجه به این معیار را یادآور شدهاند: »هان به خدا سوگند جامه خلاقت را در پوشید و میدانست خلافت جز مرا نشاید، که آسیاب سنگ، تنها گرد استوانه به گردش درآید. کوه بلند را مانم که سیلاب از ستیغ من ریزان است و مرغ از پریدن به قلعه گریزان.«

در واقع، برتری امام برای رهبری و اداره جامعه به دلیل داشتن اصل »توان ایشان در اداره جامعه و رساندن آن به قلل رفیع کمال« بود. آن حضرت بر این اعتقاد است که وقتی در مدیریت و اداره جامعه روابط دوستانه و خویشاوندی و دیگر معیارهای غیرواقعی ملاک واقع نشود، تنها یک اصل باقی میماند و آن »توان و شایستگی« است. ایشان در خطبه نهج البلاغه میفرمایند: »کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمییابد« این دیدگاه با قید انحصاری که دارد، موفقیت تمام برنامههای رشد، توسعه و کمال را به میزان توان و لیاقت رهران جامعه وابسته میدانند. این مفهوم در خطبه به وضوح نمایان است: »مردم، سزاوار به خلافت کسی است که بدان تواناتر باشد و در آن به فرمان خدا داناتر«؛ چون هر پست و ریاستی برای صاحب منصب خاصی مناسبتر است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید