بخشی از مقاله

چکیده :

هدف نگارنده در این نوشتار بیش از هرچیز نقل نمونه هایی از شعر فولکلوریک یا شعر شفاهی است که به رغم اهمیت آنها کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. در این گفتار نمونه هایی ازین گونه شعرها تقدیم حاضران می شود اما برای اینکه ×گفتار بنده به جنگی از اشعار پراکنده نشود نمونه ها فقط به دو حوزه محدود می شود:

-1 صدای زن در شعر شفاهی : همان گونه که دیگران نیز گفته اند در شعر کلاسیک ما صدای زنانه وجود ندارد.حتی سروده های زنان نیز فاقد لحن و صدای زنانه هستند.اما بر خلاف شعر رسمی در شعر شفاهی به روشنی می توان صدای ×زن را به صورت های مختلف مانند معشوق،مادر یا خواهر تشخیص داد.

-2 تحولات جدید : شعر شفاهی،همچون شعر رسمی،همیشه و در دوره های مختلف تاریخی متاثر از تحولات و تغیرات جامعه بوده است.در این بخش تلاش می شود با نقل نمونه هایی بازتاب برخی از تحولات یک صد ساله اخیر جامعه را در ×شعر شفاهی نشان دهیم. یکی از حوزه های مطالعاتی که در دانشکده های ادبیات ما مغفول واقع شده است، ادبیات شفاهی است.

در این میان البته شعر شفاهی کمی بختیار بوده است ، زیرا زبان شناسان و بویژه پژوهشگران که در زمینه ی وزن شعر مطالعه می کنند، به این گونه از شعر توجه خاصی نشان داده اند ؛ اما متأسفانه پژوهش های دانشگاهی در زمینه ی شعر شفاهی فقط به همین موضوع محدود شده است. حال آن که بررسی صور خیال،نماد ها، صنایع بدیعی،تأثیرپذیری شعر شفاهی از تحولات اجتماعی و نیز تعامل این حوزه شعری با شعر رسمی ، از جمله مسائلی است که می تواند موضوع پژوهش های گسترده قرار گیرد.

برای همه ی این زمینه ها مواد فراوانی در شعر شفاهی وجود دارد که برای پژوهشگران ادبیات کتبی  یا رسمی،کم و بیش ناشناخته اند.در این سخنرانی نمونه هایی محدود از این گونه شعر ها تقدیم دوستان می شود، اما : برای این که مطلب تقدیمی به جنگی از اشعار پراکنده تبدیل نشود ، نمونه ها فقط به دو حوزه محدود می شود:

-1 صدای زن در شعر شفاهی -2 بازتاب مظاهر تمدن جدید در شعر شفاهی

-1 صدای زن: همانگونه که دانشمندان حاضر در این نشست علمی می دانند شعر گذشته ی فارسی ، شعری است مردانه و صدای زن و مسائل زنان در این شعر به ندرت دیده می شود. این موضوع مربوط به اشعاری که شاعران مرد سروده اند نمی شود و درباره بیشتر سرو ده های زنان نیز مصداق دارد.به عبارت دیگر از روی سروده های زنان نمی توان جنسیت سراینه را مشخص کرد. به این شعر جمیله اصفهانی ، متخلص به فصیحه ، شاعر سده های 10-11 توجه فرمایید :

دیگر نهزغم ، نه از جنون خواهم خُفت    نه زین دل غلطیده به خون خواهم خُفت

زین گونه که بسته نرگست خواب مرا    در گور به حیرتم که چون خواهم خفت

- بلیانی ، - 1069 - 1070

یا اینکه شعر که سروده ی خیانت هروی است :    

عجب شیرین لبی لیلی عذاری کرده ام پیدا    در این ایام خوشحالم که یاری کرده ام پیدا

به یاد لعل شیرین ، می کنم چون کوهکن جانی    چو فرهاد از برای خویش کاری کرده ام پیدا

- فخری هروی ، - 138

برای تأکید و تصریح بیشتر در بیت از غزلی که سروده حجابی ، دختر بدر الدین هلالی است نقل می شود :

بهار و سبزه وگل خوش به روی یاران است    وگرنه هر یک از این جمله آفت جان است

حدیث زلف دلاویز آن نگار امشب    ز من مپرس که بس خاطرم پریشان است

- همر ، - 139

شعرهای جهان ملکه - دخترمسعود غزنوی - ،جهان ملک خاتون - دختر جلال الدین مسعود شاه اینجو - از شاعران سده 8 ق ،و بی بی تورانشاه لاری شاعر سده 10 ق و بسیاری از شاعران زن کم و بیش به همین صورت است.البته در این میان  شعرهایی در تذکره ها ثبت شده است که از خود شعر مشخص است که سراینده آن زن است مانند شعرهایی که بی بی ضعیفی وبی بی مهری جلایری درباره شوهران خود سروده اند. - نک . بلیانی ، 2401 ، . - 3970

به سبب روشن بودن موضوع برای دوستان دانشمند حاضر در جلسه به همین مختصر بسنده می شود. اما برخلاف ادبیات رسمی ، در شعر فولکلور صدای زن کاملا واضح است .در شعر شفاهی صدای زن را به روشنی و رد مقام معشوق،همسر، مادر یا خواهر می توان تشخیص داد.بنده به استناد پژوهش های میدانی خود در گوشه وکنار ایران عرض می کند که در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران ،زنان و دخترانی هستند که به سرودن شعر مشهورند و معمولاً از آنها برای شعرخوانی در مراسم شادی وسوگواری دعوت می کنند.درسیرجان خوانندگان حرفه ای زن که شعر نیز می سرایند ، بیت خوانی مراسم عروسی را برعهده دارند. 

در زادگاه نگارنده،ماهشهر، رسمی قدیمی وجود دارد که از چند روز پیش از عروسی،دختران و زنان جوان خانواده های داماد و عروس به طور جداگانه در خانه عروس و داماد گرد می آیند و به بیت خوانی می پردازند.آن ها معمولا به همدیگر می گویند امشب به خانه فلانی برویم.»شعر ری یک1 کنیم.« شعری ری کردن یعنی شعر درست کردن وکاملا با مفهوم شعر خواندن یا همان بیت خواندن متفاوت است.

نکته دیگری که نیاز به پژوهشی جداگانه دارد و در این مقاله جای بررسی آن نیست ، موضوع عشق مذکر در شعر رسمی و نبود چنین موضوعی در شعر شفاهی است. بنده تاکنون حتی به یک نمونه از چنین شعری از عاشقانه های فولکلوریک برخورد نکرده ام. برگردیم به زبان و لحن زنانه در شعر شفاهی.این گونه شعر ها را می توان به چند گروه تقسیم کرد: 1در برخی از آن ها فقط نام یار در آن ها ذکر شده است.یا این که شاعری از پسرعموی خود، به صورت مثبت یا منفی یاد می کند:

رفیق روزگارونم مَد آقا    بوه نور دوچشمونم مَد آقا

به غیر از تو به کس مو دل نبندُم    بُده همچو - ن - و جانوم مَد آقا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید