بخشی از مقاله

چکیده

در معماری تزئینی، هر نقش ورای ارزش صوری خود، دارای ارزشی برگرفته از فرهنگ و بیانگر عقیده و آرمان تداوم یافته مردم جامعه در نسلهای آینده است. آرایههای معماری از سویی ذهن بیننده را به زیبایی صوری و ظاهری نقشها و نوع کاربری فضاهای بنایی که نقش و نگارها بر دیوارهای آن نشسته، فرا میخواندند و از سوی دیگر دیدگاه بیننده را به قلمرو و راز و رمزهای فرهنگی و دینی پوشیده در مفاهیم نقشها میکشانند، در واقع نقوش و تزیینات هر قومی بیانگر علایق، هویت، باور و سنتهای فرهنگی و آئینی آنان است و توسط این آثار میتوان به خصایص مردم آن منطقه پی برد لذا بررسی تزیینات خاص هر منطقه و استفاده از آنها در طراحیهای امروزی امری مهم مینماید.

در این بین معماری خانههای روستایی گیلان دانش نانوشتهای است که باید حفظ شود و از آن در معماری کنونی الهام گرفت، نقوش مورد استفاده در معماری بومی گیلان گواهی روشن بر رابطه نزدیک مردم منطقه به محصولات طبیعی، گیاهی و جانوری و فرهنگ آنها دارد. بنابراین با فرض این که استفاده از تزیینات و آرایههای شاخص هر منطقه در معماری امروزی میتواند در حفظ فرهنگ و افزایش کیفیت محیط موثر باشد؛ با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی میدانی و تحلیل چند نمونه با ارزش معماری گیلان تزیینات و نقوش استفاده شده در بناهای بومی گیلان استخراج و دستهبندی شده است. نتایج حاصل تزیینات شاخص و پرکاربرد در معماری بومی گیلان را نشان میدهد که کاربرد آنها به شکل امروزی در طراحی بناهای معاصر در جهت حفظ و توسعه فرهنگ و افزایش کیفیت محیط تاثیر به سزایی دارد.

-1 مقدمه

مدتها پیش از مهاجرت بزرگ آریاییها به فلات ایران، سرزمینی که اکنون به عنوان گیلان شناخته میشود؛ مامن مردمانی به نام کادوسیان، آماردها، کاسپیانها بود. این اقوام سرزمین گیلان را موطن خود برشمردند و هزاران سال در این دیار زندگی کردند. آنچه انسان را از سایر مخلوفات متمایز نموده است چهارگونه فعالیت است: ابزارسازی، سخنگویی و اندیشه ورزی

سیستم پیچده عصبی و دستها و انگشتان دقیق و ظریف انسان او را در گرفتن و ساختن و پرداختن اشیا و در نتیجه ایجاد ابزار و خانه و مدنیت یاری رساندهاند. تفاوت عمده و اساسی انسان با دیگر جانداران که ملاک انسانیت اوست و منشا چیزی به نام تمدن و فرهنگ انسانی گردیده در دو ناحیه است: بینش و گرایشها 

دستهای توانا در کنار قدرت اندیشیدن موجب بروز رفتارهایی شده که برای خود او هم ناشناخته است. یکی از این رفتارها پرداختن به هنر و برآوردن نیازهای روحی و روانی انسان از دورانی بس کهن که اکنون دوره پیش از تاریخ نامیده میشود بودهاست. تاکنون محققانی درباره غنای فرهنگی گیلان و لزوم حفظ آن که پشتوانه اصلی تمدن و فرهنگ ایران بزرگ است. به تحقیقاتی در خور توجه پرداختهاند اما توجه چندانی به بررسی و گونهبندی تزیینات که نقش اساسی در نمود و حفظ فرهنگ و سرزندگی محیط دارند پرداخته نشدهاست، که در این نوشتار با فرض این که استفاده از تزیینات و آرایههای شاخص هر منطقه در معماری امروزی میتواند در حفظ و تجلی فرهنگ و افزایش کیفیت محیط ساخته شده موثر باشد سعی در پاسخ به این سوال شده است که تزیینات و آرایههای شاخص و پرکاربرد در معماری بومی گیلان کدامند.

-2 مروری بر ادبیات تحقیق

-1-2 مفاهیم و مبانی نظری

-1 آرمانگرایی در معماری تزیینی ایران

در معماری تزئینی، هر نقش ورای ارزش صوری خود، دارای ارزشی برگرفته از فرهنگ و بیانگر عقیده و آرمان تداوم یافته مردم جامعه در نسلها بود. آرایههای معماری از سویی ذهن بیننده را به زیبایی صوری و ظاهری نقشها و نوع کاربری فضاهای بنایی که نقش و نگارها بر دیوارهای آن نشسته، فرا میخواندند و از سوی دیگر دیدگاه بیننده را به قلمرو و راز و رمزهای فرهنگی و دینی پوشیده در مفاهیم نقشها می گشاید.1 به گفته یکی از مردم شناسان، این آرایهها یک نظام نمادی »باز« آشکار را در برابر یک نظام نمادی »پوشیده« و پنهان قرار میدادند

با دریافت مفاهیم نمادی نقش و نگارها در معماری تزئینی و ریشهیابی آنها میتوان به شناخت ذهن و اندیشه معماران و در نتیجه به فرهنگ مردم و جهانبینی و آرمانهای آنان دست یافت.

در تاریخ معماری ایران، به عقیده آرتور پوپ، سه عامل در خلق آثار هنری بسیار مهم و موثر بودهاند: نخست، فرهنگ و فرهنگهایی که ایران در دوره حیات تاریخی با آنها تماس داشته؛ دوم، دین و مذهب و طریقتهای عرفانی؛ و سوم سنتها که با گذر زمان برهم انباشته و متراکم شده و هر نسل تجربهها و سلیقههای نسلهای پیشین را از راه تقلید حفظ کرده و در ایجاد هنر به کار برده است

در واقع، انگیزه اصلی معماران سنتی ایران در نقشپردازی و تزیین بناها، به خصوص بناهای مذهبی، بیان مفاهیم فرهنگی و باورهای دینی مردم جامعه همراه با برداشتهای هنرمندانه خود بود. از اینرو، این گروه هنرمند از نقشها و شکلها همچون نمادهای تصویری استفاده میکردند و با آنها آرمانهای جمعی و جهانبینی دینی مردم را تقلید و تبلیغ میکردند. رسالت آنان در این کوشش، از سویی تقرب به درگاه الهی و به دست آوردن رضای خاطر خدا، از سوی دیگر حفظ و انتقال مظاهر علوی و عناصر معنویقدسی فرهنگ از طریق آرایه این شکلها به نسلهای آینده بود.

-2 شیوه کاربرد الهامات

معمران در به کارگیری الهامات خود و تجسم آنها به شکلهای نمادین، از دو شیوه واقعگرایانه و آرمانگرایانه در معماری بناها استفاده میکردند. در شیوه واقعگرایانه، نگاه معمار مطلقا به ظرایف و زیباییهای طبیعی شکلها و حجمها در طبیعت زیست بومی بود و معمار از این شکلها و حجمها عینا در ساخت و ایجاد نقشها تقلید میکرد. نقشها را به دو صورت، یکی به صورت واقعی آنها در طبیعت و یکی دیگر به صورت انتزاعی، استلیزه به کار میگرفت. در آرایه صورتهای انتزاعی، معمار خود را از بند تقلید طبیعت آزاد و رها میکرد و با درهم ریختن شکلهای واقعی و استحاله آنها، نقشهایی خاص پدید میآورد. نقشهای اسلیمی گیاهی از نمونههای نقشهای انتزاعی هستند.

در شیوه آرمانگرایانه، در حالیکه معمار از شکلها و حجمهای واقعی در طبیعت، در نقشپردازی استفاده میکرد، لیکن نگاهش به معانی و مفاهیم شکلهای طبیعی در فرهنگ و راز و رمزهای پوشیده و پنهان آنها در ذهن جامعه بود. در این شیوه آذینبندی، معمار میکوشید تا با حفظ جنبههای زیباشناختی پدیدههای طبیعی، ارزش و نقش نمادین و آرمانی آنها را در جامعه ملحوظ بدارد.

-3 عناصر تزیینی و نمادی روستاهای گیلان

مامفورت اولویت بر نماد را برای بشر مطرح میکند و معتقد است پیش از آنکه انسان خالق ابزار باشد خالق سمبلها بوده است . - Rapaport, 1977: 73 - تزئین عامل مهمی در انتظام محیط و دست ساختهاست. انسان برای بدست آوردن حظ بصری و مهمتر از آن لذت خلق کردن باید عناصر زیبای طبیعت را به گونهای جاودانه میآفرید بر این اساس محیط پیرامونی که غنای بصری وی را میساخته الهامبخش او در خلق اثر بوده است. معمولا عناصر شکلی زینتی هر قوم با الهام از امکاناتی که محیط در اختیار آنها میگذارد شکل میگیرد، در گیلان نیز هنرمندان و پیشهوران از امکانات جغرافیایی و آب و هوایی محیط گیاهخیز و جنگلی بهرهبردهاند و لوازم زندگی را زینت بخشیدهاند همچنین زنبیلبافان، سبدبافان، حصیربافان و غیره از ساقهها و شاخهها و لیفههای گیاهی کنار آب استفاده میکنند و ما در آثار زیرخاکی این طرح و نقش محیطی و از این دست الهامات را داریم 

بر این مبنا آموختههای دیداری مردم گیلان دستمایه مردم برای زیباسازی اشیا و محیط بوده است - طاووسی و همکاران، . - 50 :1390 در زندگی روستایی گیلان تزئینات را به گونهای خالصتر متاثر از محیط به شکلی میتوان جست. با توجه به ویژگیهای تزیینات در معماری بومی روستایی، تزیین در بخشهای محدودی از ساختمان آن هم عمدتا در قطعات چوبی، نمود و تجسم میابد اصولا تزئینات در نقاط اتصال به حد کمال میرسد در این بناها تزیینات در اتصال تیر به ستون و حفاظ ایوان و تلار به کار برده میشود و چون ایوان و تلار در زندگی روستایی گیلان نقش عمدهای در بیشتر روزهای سال دارد به این سبب این فضاها که محل پذیرایی از مهمان هم هستند بیشترین تزیین را دارند و گاه تنها فضای تزئئن شده بنا به شمار میآیند

به طور کلی نقوش گیلانی به وضوح از شرایط اقلیمی و محلی و نیز علایق و باورها، آب و هوا و سلایق نقش آفرینان تاثیر پذیرفته است و تنوع موجود بیانگر زیباییشناسی عامیانه منطقه و نمودی از ذهن خلاق هنرمندان است.

جدول-1 نمونههایی از نقش مایه های همسان مقایسه تطبیقی تزیینات در معماری مسکونی روستایی و اشیا کشف شده مربوط به دوره پیش از اسلام

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید