بخشی از مقاله
چکیده:
در روزگاري که نه »خواندن کلمه« که »خواندن جهان« شرط اساسی بقاء ملّتها، جوامع و واقعیت بخشیدن به گفت و شنود میان افراد، سیاستگزاران، سازمانها و نهادها و حتی تمدنها است و نیز پیشرفتهاي اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع - شهري و روستایی - به مشارکت آزادانه و آگاهانه عموم مردم مطلع و آگاه بستگی دارد، تلاش در جهت آگاهسازي و ارتقاء سطح دانش و توسعه دامنه سواد اطلاعاتی ساکنین جوامع روستایی، یک نیاز ضروري و شایسته توجه میباشد.
این ضرورت بویژه در سالیان اخیر اهمیت مضاعف نیز یافته است. تصور بر این است که شناخت و آگاهی روستائیان از، و به طور کلی داشتن شناختهاي گوناگون در زمینههاي مختلف، میتواند آنها را در رویارویی با چالشهاي فراروي زندگی فردي، اجتماعی و حرفه اي مجهزتر کند. این بدان معنی است که کسب دانش و توسعه دامنه اطلاعاتی روستائیان،- متناسب با مقتضیات زندگی و معیشت روستایی که گسترهاي از موضوعات متنوع را نیز دربر میگیرد-، و به طور کلی فراگیري قواعد بازي زندگی فردي، اجتماعی و حرفهاي میتواند منشأ تفکرات، تصمیمات و اقدامات خردمندانهتري در شئون مختلف فوق توسط ایشان باشد.
قاعدتاً، اقدامات معطوف به آگاه سازي و توسعه دامنه سواد اطلاعاتی روستائیان، مستلزم داشتن رهیافتی کارآمد و نیز برنامه هاي اقدام می باشد. در این بین رهیافت ترویج روستایی به عنوان راهبردي اساسی مطرح می باشد، که انتظار می رود با بکارگیري آن، روستائیان را در برقراري یک تعامل سازنده و پایدار با محیط پیرامون و شرایط همواره در حال تغییر مناسبات اقتصادي، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یاري کرده و به مثابه محرکی انگیزشی، روستائیان و مناطق روستایی را از قید »بیخبري و ناآگاهی« رهانیده و آنها را با قافله تمدن همواره در حال پیشرفت بشري همگام سازد و در نهایت زمینههاي تحقق جامعه اطلاعاتی روستایی - که پویایی، تحرك و نقش آفرینی متناسب با شرایط زندگی در عصر اطلاعات و ارتباطات از مشخصههاي بارز آن است – را فراهم آورد.
گام اول در ارائه الگوي بهینه برنامهریزي ترویج و اطلاعرسانی روستایی، همانا تبیین، شناسایی و طبقه بندي نیاز هاي شناختی و اطلاعاتی روستائیان در حیطه هاي زندگی شخصی، اجتماعی و حرفه اي می باشد. بر این اساس این مقاله با درك اهمیت این موضوع، در صدد است با کنکاش در متون علمی و بهره گیري ازتجارب، مطالعات شخصی و نیز نتایج برخی مطالعات میدانی، با تبیین، شناسایی و طبقه بندي نیاز هاي شناختی و اطلاعاتی روستائیان در حیطه هاي زندگی شخصی، اجتماعی و حرفه اي، داده ها و اطلاعات پایه را براي تدوین و ارائه برنامه هاي ترویج روستایی فراهم آورد.
مقدمه:
در توسعه همه جانبه و پایدار روستایی، تأکید اساسی بر وسیعتر نمودن شقوق انتخابی پیش روي مردم - پاپلی یزدي، محمدحسین، ابراهیمی، محمد امیر،1381، ص - 46، آشکار کردن آنچه در درون افراد و یا جوامع نهفته است
- ارتقاء توانشها، ظرفیتها و پتانسیلهاي بالقوة انسانی و محیطی - ، که عمدتاً در قالب مکانیسمهاي »ظرفیتسازي1« و »توانمندسازي2« عینیت مییابند، میباشد
براین اساس، آنچه از دیگران - سیاستگذاران، برنامهریزان و دستاندرکاران توسعه روستایی - انتظار میرود و میتوانند انجام دهند، در بهترین حالت، ارائه راهبردهاي بهینهاي است که به ایجاد و ساخت فضاي اجتماعی قابلیتزا و محیطی که توسعه را ترغیب کند، نه اینکه توسعه را ایجاد کند، منجر شود، چرا که در نگرش جدید، توسعه میتواند پرورش یابد و نه آنکه ایجاد شود
چنین برداشتهاي واقع گرایانه و جدید از تعریف و مفهوم توسعه پایدار، منجر به خلق مفاهیم و انگارههاي جدیدي در توسعه و بویژه در توسعه روستایی شده است. مفاهیمی همچون »توسعه مردم محور3«، »توسعه کشاورز محور4«، »کشاورز نخست5«، »آخر نخست« و مانند اینها، جملگی از مفاهیمی به شمار میروند که منبعث از تفکر جدید توسعه پایدار روستاییاند و همگی بریک قضیه ساده اما مهم متفقالقول و استوارند و آن اینکه: توسعه واقعی در درجه اول نه تنها در زمینه اقتصاد، اهداف کمی – تولیدي، بلکه در زمینه توسعه مردم، بالا بردن منزلت آنها به عنوان انسان و بهبود شرایط اقتصادي و اجتماعی زندگی آنها رخ میدهد
به این اعتبار در کلیه سطوح توسعه و بویژه در سطح مناطق روستایی، مسأله بنیادین براي مردم عبارتست از: برخورداري از زندگی طولانی همراه با تندرستی، دستیابی به دانش و منابع اطلاعاتی به منظور آگاهی یافتن به توانشهاي خود و محیط پیرامون و توانایی نیل به منابعی که براي پدید آوردن سطح مناسب زندگی لازم است
نتیجه اینکه، هر راهبردي که در تعقیب تحقق بخشیدن به اهداف توسعه پایدار روستایی بکارگرفته شود، الزاماً باید بر ارتقاء توانائیها، آگاهیها، مهارتها و اعتماد به نفس افراد و نیز بر توان آنها در کنترل خردمندانه و بیشتر بر محیط خویش تأکید نماید.
»دیدگاه توسعه ظرفیتی6«، ایدة کاملتر این مفهومسازيها بشمار میرود. دیدگاه توسعه ظرفیتی که براساس مفروضات آن، افراد، گروهها، سازمانها، نهادها و جوامع، توانائیهاي خود را جهت انجام مؤثر، کارآمد و پایدار وظایف و نقشهاي خود و همچنین تعامل با یکدیگر و محیط پیرامون افزایش داده و بهبود میبخشند، به عنوان نگرش غالب دیدگاههاي توسعه در بین اندیشمندان و سازمانهاي بینالمللی مربوطه مورد توجه قرار گرفته است
این دیدگاه در طول دهه گذشته به یک مفهوم و ایده که فکر میشود، ایدهها و درسهاي زیادي از فعالیتهاي توسعه گذشته گرفته، تبدیل شده است
دیدگاه توسعه ظرفیتی، در راستاي تحقق اهداف توسعه انسانی پایدار دو انگارة بدیع »ظرفیتسازي وتوانمندسازي را مطرح نموده است. هر دو مضامین فوق، متضمن بکارگیري راهبردهاي نوین و با جهتگیري از پایین به بالا که عمدتاً نیز در قالب استراتژیهاي ارتقاعی عینیت مییابد، میباشد.