بخشی از مقاله
چکیده
جهان واقعی پیرامون ما با گذر زمان کم کم وجهه و قدرت اولیهی خود را از دست داده است. پیشرفت و توسعهی تکنولوژی در یکی دو سدهی اخیر، بسیاری مفاهیم و واقعیتهای موجود را تحت تاثیر قرار داده و آنها را کاملا دگرگون کرده است.
ورود رایانه و در پی آن اینترنت به جامعه، تحولاتی شگرف در زندگی و جهان ایجاد کرد. جهان واقعی که بنظر میرسید تا ابد بیهمتا باشد، رقیبی قدرتمند پیدا کرد. دنیای مجازی با ورود خود به صحنهی زندگی، بسیاری مشکلات را حل کرد اما مسائلی را پدید آورد که در ظاهر امر، غیرقابل حل بنظر میرسد.
دنیای مجازی بر هرچیزی که وارد آن میشد تاثیر می گذاشت. هنر نیز از این پرتو بینصیب نماند. در میان هنرها عکاسی رسانهای بود که در اختیار اینترنت قرار گرفت و بواسطهی همهگیر بودنش خیلی زود جایگاه ویژهای پیدا کرد.
تحت تاثیر این جهان تازه وارد، شیوههای ارائهی عکس تغییر کرد.
در این مقاله سعی شده با بررسی مفهوم فضای مجازی و اصطلاحات و مطالب وابسته ، جایگاه عکاسی در این فضا کردو همچنین شیوههای ارائهی نوین عکس، در فضای حقیقی و مجازی مورد بررسی قرار گیرد.
پیش از پرداختن به این شیوهها لازم است که نگرش و تعریف صحیحی نسبت به فضا و انواع آن بدست بیاوریم و پس از آن مفهوم و شیوههای ارائه عکس در فضای حقیقی و مجازی را بررسی کنیم. معمولاً مفهوم فضا در مقایسه با مفهوم مکان توصیف و تعریف می شود و بدون شک نخستین وجه تمایزی که در جریان مقایسهی مکان و فضا برجسته است، سطح انتزاع این دو مفهوم است.
فضا در مقایسه با مکان، مفهومی بسیار انتزاعی و به سختی قابل تصور دارد به طوریکه درک این مفهوم، بدون واسطهی درک مکان برای ما موجودات فیزیکی غیر ممکن است.
در حقیقت فضا، دال بر همه جا؛ و مکان، دلالت بر جایی معین دارد و از همین رو است که تصور همه جا، بسیار دشوارتر از جایی خاص است. مکان دارای محتوا است ولی فضا، نوعی خلاء است، مکان دارای دو بعد است در حالیکه فضا مفهومی سه بعدی است. مکان مفهومی مرزپذیر و قابل محدود شدن است، اما فضا مفهومی نامتمرکز و تا حدودی نامتناهی است.
مکان همواره به تثبیت و تصلب گرایش دارد ولی فضا به سیالیت و رها شدگی. فضا وقتی در تعاریف عمومی مورد استفاده قرار میگیرد به دو نوع خاص محدود میشود فضای حقیقی و فضای مجازی. فضای حقیقی بازهای است که اجسام در آن آزادانه مستقرند. این فضا، از اجسام استقلال دارد. اگر هیچ جسمی نباشد، باز فضا تواندمی وجود داشته باشد، امّا بدون فضا هیچ جسم مادّی امکان وقوع ندارد.
در حقیقت فضای حقیقی همان دنیای واقعی است که انسان هر لحظه از زندگی در آن قرار دارد و با واقعیتهای فیزیکی و غیرفیزیکی آن در ارتباط است.
جهان واقعی با خصایصی مانند جغرافیا داشتن، دارای نظام سیاسی خاص بودن، محبوس بودن، طبیعی بودن و ... به عنوان یک فضای حقیقی قابل شناسایی است. عکاسی وعکس در چنین فضایی به شکل عینی پیش روی مخاطب قرار دارد. قابل لمس است و میتواند به تصرف فیزیکی بیننده در آید.
اما فضای مجازی، حیطهای غیرقابل لمس است. به تصرف درنمیآید. عناصرو اجزای تشکیل دهندهاش واقعی، قابل لمس و دست یافتنی نیستند.
گسترش تکنولوژیهای جدید با شکلگیری فضاهایی مجازی همراه شده است، فضاهایی با هویت و کارکردی متفاوت از فضاهای ملموس گذشته که ارزشها، مفاهیم و باورهای گذشته را به نحوی مورد بازنویسی خود قرار میدهند. بشر جدید در مواجهه با چنین فضای جدیدی، در پی افزایش ارتباط خود، و ظاهراً جستجوی اطلاعات و دستیابی بیشتر به دانش است. واژهی فضای مجازی برای نخستین بار توسط ویلیام گیمسبون- نویسندهی کانادایی رمانهای علمی- تخیلی- در سال 1982 مورد استفاده قرار گرفت.
فضای مجازی برای گیبسون در حقیقت فضایی تخیلی است که از اتصال رایانههایی پدید آمده است که تمامی انسانها، ماشینها و منابع اطلاعاتی در جهان را به هم متصل کردهاند. این معنا به صورت تقریبی، مشابه معنایی است که ما امروزه از کاربرد لفظ فضای مجازی در نظر داریم.
فضای مجازی مانند هر فضایی، دارای موقعیت جغرافیایی، فیزیکی یا محدودهی سرزمینی خاص نیست ولی با این وجود، نوعی واقعیت برجسته در جهان معاصر است، چرا که ما کنشگران انسانی هر روزه در آن، دست به عمل میزنیم، با آن در تعامل هستیم، از آن یاری می طلبیم و با او به داد و ستد اطلاعات میپردازیم.
مایکل بندیکت4، فضای مجازی را به عنوان جهانی نو و موازی با جهان واقعی و مخلوق رایانههای جهان و ارتباطهای بین آنان تعریف میکند. جهان مجازی با خصیصههایی مثل بیمکانی، فرازمان بودن، تکثر داشتن، قابل دسترس بودن همزمان و غیره، از جهان واقعی به طور نسبی جدا می شود در هر حال فضای مجازی در هر تعبیری و با هر تعریفی، قلمرویی وسیع، بدیع و بکر است که برای ساکنان خود امکانات، آزادیها، فرصتها، دلهرهها، آسیبها و محدودیتهای نوینی را به همراه دارد. اهمیت این قلمرو تا حدی است که امروزه برخی اندیشمندان صحبت از دو جهانی شدن دنیا معاصر میکنند. دو جهان موازی و در عین حال به هم آمیخته. جهان واقعی و جهان مجازی.
عکاسی نیز در این جهان، همچون دیگر واقعیات، مفهومی مجازی میگیرد.
شاید بتوان ویژگیهای عکاسی آنالوگ1 را با فضای حقیقی و عکاسی دیجیتال را با فضای مجازی قابل مقایسه دانست. در عکاسی آنالوگ هنرمند دوربینی به دست میگیرد، پا در جهان واقعی یا در حقیقت همان فضای حقیقی میگذارد، شاتر2 دوربین را فشار میدهد و لحظهای از یک زندگی را ثبت میکند، لحظهای که در هیچ زمان و مکان دیگر قابل بازسازی و تکرار نیست.
لحظاتی که آدامز3 از جادوی طبیعت ثبت کرده است قطعا مستلزم گذر لحظات بیشماری در دنیای حقیقی بوده، که عکاس آنرا برای دستیابی به بهترین لحظه، برای ثبت یک عکس سپری کرده است. پس از آن عکاس با دستان خود فیلم را از دوربین درمیآورد و آنرا با راهکارهای عکاسی آنالوگ ظاهر و سپس چاپ می کند. عکس درون قاب میرود و به دیوار آویخته میشود و سپس مخاطب برای دیدن آن میآید. چنین روندی در دنیای زمینی و فضای حقیقی روی میدهد اما در عکاسی دیجیتال وضع کمی فرق میکند.
شاید نتوان عکاسی دیجیتال را مفهومی صددرصد مجازی دانست چراکه مرحلهای از آن، در همان دنیای واقعی و فضای حقیقی صورت میگیرد.