بخشی از مقاله
دنیای مجازی
سلام آشنايي
يونس شكرخواه روزنامه نگار و مدرس برجسته ارتباطات، يكي از معدود كساني است كه دنياي اينترنت را به خوبي مي شناسد. او فعاليت هاي فرهنگي اش را با ترجمه آثار ادبي شروع كرد، اما با ورود به دنياي روزنامه نگاري به ترجمه آثار ارتباطي روي آورد.
از كتاب هاي شكرخواه مي توان به "واژه نامه پژوهش هاي ارتباطي و رسانه اي" و "خبر" اشاره كرد. همچنين ترجمه كتاب هاي "جريان بين المللي اطلاعات" و "گذر از نوگرايي" نوشته حميد مولانا از ديگر آثار اوست.
شكرخواه با مطبوعات بسياري همكاري داشته و دارد. همچنين نام او براي كساني كه اهل اينترنت بازي و وبلاگ نويسي و چت كردن و اين حرف ها هستند، ناشناخته نيست و احتياج به معرفي ندارد.
او در كنار كتاب ها و مقاله هايش، هر شب در دنياي اينترنت، در پنجره اي به نام "دات" ما را با دنياي پر رمز و راز ارتباطات آشنا مي كند.
او يكي از اولين ايرانياني است كه پاي در سرزمين مجازي –اينترنت- گذاشته و
كوله بارش را از دانش هاي مربوط به اين سرزمين انباشته است و هر روز چيزي به اين كوله بار مي افزايد.
ما در اين پژوهش كوشش كرده ايم در يك گفت و گوي نه چندان بلند، به اين كوله بار دستبردي بزنيم و در اختيار شما بگذاريم.
چند واژه مهم
در اين پژوهش ما با چند واژه مهم و چگونگي شكل گيري آن آشنا مي شويم.
فرامتن:
كلماتي كه در اينترنت، وقتي با ماوس روي آنها مي رويد، مشخص مي شود و مكان نمايش ماوس را تبديل به دست مي كند و اگر روي آن كلمات كليك شود، اطلاعات بيشتري ارائه مي شود. وقتي كه فرامتن اختراع شد، انقلاب بزرگي در اينترنت به وجود آمد و شايد اينترنت واقعي بعد از اختراع فرامتن بود.
هكر:
شما به راحتي دو شاخ تلفن را مي زنيد و اطلاعات را روي كامپيوتر تان مي آوريد. در اين مسير عده اي هم هستند كه دو شاخ هاي ديگري را به اين سيم بزنند كه به آنها "هكر" HACKER مي گويند. هكرها مهاجم هستند. آنها ممكن است اطلاعات را به دست آورند و بفروشند. يك هكر ممكن است شماره حساب ديگران را به دست آورد و شماره كارت اعتباري را به دست آورد و از حساب افراد پول برداشت كند.
حقوق سايبر:
چون جرايم اينترنتي بالا رفته حقوق سايبر هم رشد سريعي داشته است. حقوق سايبر در واقع به قصد حمايت از مصرف كننده و كاربر وارد ميدان مي شود. الان معضلي كه وجود دارد اين است كه شما نمي توانيد با قوانين قديمي سراغ دنياي اينترنت برويد، اما گرفتاري اين جاست كه هنوز مركب يك قانون جديد در مورد فضاي سايبر خشك نشده، تكنولوژي هاي ارتباطي شكل عوض مي كنند و به سمت تكنولوژي ديگري با كاربردهاي ديگر مي روند و به اين ترتيب قوانين از تحولات عقب مي مانند.
اعتياد اينترنتي:
گاهي دنياي مجازي اينترنت براي برخي جايگزين دنياي واقعي مي شود و بسيار شيفته آن مي شوند. اين حالت را در علم ارتباطات "جانشين شدن ابزار" هم مي گويند. در واقع شيفتگي به اينترنت آدم را از هدف ورودش به اينترنت دور مي كند، و به ابزار تبديل مي شود و در امتداد آن ابزار قرار مي گيرد و اصلاً فراموش مي كند كه به دنبال چه چيزي به اين فضا آمده است.
شكاف ديجيتالي:
در فضاي اينترنت بالاخره مسئله اقتصاد و سياست وجود دارد. ولي الان چون اينترنت فاقد مركزيت است، يعني ساختارش پهن، هموار و افقي است و سلسله مراتب قدرت در آن نيست، هنوز براي همگان فرصت بسيار است، اما همه اين فرصت ها مي تواند از بين برود و همه نتوانند از اين فضا استفاده كنند و فقط سرمايه داران از آن بهره مند شوند. اين يعني شكاف ديجيتال. همين امروز در تمام دنيا فعلاً فقط 700 ميليون نفر استفاده كننده اينترنتي داريم. در حالي كه جهان 5/6 ميليارد نفر جمعيت دارد. محله منهتن نيويورك آمريكا، كه يك محله تجاري است، به اندازه كل آفريقا تلفن دارد.
ما وقتي از برق صحبت مي كنيم مي گوييم برق را اديسون اختراع كرد مي گوييم تلفن را گراهام بل اختراع كرد آيا اينترنت هم مثل برق يا تلفن مخترع مشخصي دارد؟
هم بله و هم نه.
چرا هم بله و هم نه؟
آن چيزي كه به نام اينترنت مي شناسيم ابتدا شبكه اي بوده به نام آرپانت (ARPANET)؛ آرپانت يك موسسه پيشرفته تحقيقاتي وابسته به پنتاگون (وزارت دفاع آمريكا) بود.
اين مؤسسه چه كاري انجام مي داد؟
آرپانت در سال 1969 اعلام موجوديت كرد. يعني در دوره جنگ سرد بين آمريكا و شوروي. نگراني از شوروي سابق باعث شد كه آمريكايي ها براي حفظ اطلاعات خودشان
برنامه ريزي كنند تا در اثر يك حمله از بين نرود.
در حمله نظامي يا جاسوسي؟
حمله نظامي كه بخشي از آن مي توانست جاسوسي هم باشد. آمريكايي ها آمدند و آرپانت را طراحي كردند.
آنها هنگام طراحي آرپانت فكر مي كردند اگر اطلاعاتشان در چند جاي مختلف كه به هم متصل شده باشد (شبكه) نگهداري شود، وقتي بخشي از شبكه هم آسيب ببيند كل شبكه از بين نخواهد رفت. يعني اگر به يك قسمت شليك شد بقيه قسمت ها از بين نروند.
اين شبكه چگونه كار مي كرد؟
چهار تا نود (NODE) بيشتر نداشت.
نود يعني چه؟
يعني هسته يعني گره گاه. اين شبكه چهار هسته داشت كه چهار كامپيوتر بود. آرپانت شبكه اي متشكل از چهار كامپيوتر بود كه به م وصل شده بودند كه در سال هاي بعد به 15 كامپيوتر رسيد و به تدريج به تعداد كامپيوترها اضافه شد.
همچنان در اختيار وزارت دفاع بود؟
ابتدا اطلاعات فقط در دسترس نظاميان بود. اما به تدريج برخي از دانشمندان كه از طرف دانشگاه ها در پروژه هاي نظامي همكاري داشتند، به اطلاعات دسترسي پيدا كردند.
به همه اطلاعات؟
نه، بخشي از اطلاعات در چنين مواقعي هميشه سطح دسترسي (ACCESS) تعيين مي شود. به يك نفر ممكن است دسترسي كامل (FULL ACCESS) داده شود، ولي به بقيه در اندازه هاي مختلف امكان دسترسي داده شود.
بقيه مردم كي توانستند وارد اين شبكه شوند؟
بعد از نظاميان و برخي دانشگاهيان مرتبط به آنان. بعضي از تاجران به اين شبكه پيوستند و به تدريج شبكه از پوسته اوليه اش خارج شد.
اين اتفاق در آمريكا افتاد. چه طوري جهاني شد؟
وقتي از پوسته اوليه خارج شد، نهاري به نام NSF كه بنياد ملي علوم آمريكاست مسئوليت اين شبكه را بر عهده گرفت كه هنوز هم فعاليت مي كند.
يعني از حالت نظامي خارج شد؟
بله در اختيار بنياد علوم آمريكا قرار گرفت و بعد از مدتي بخش خصوصي وارد ماجرا شد. بخش خصوصي اينترنت را جهاني كرد و به تدريج كشورهاي مختلف به آن پيوستند.
شما در اولين پرسش گفتيد هم مخترع مشخص داشت و هم نداشت، اما نگفتيد اگر داشت كي بود و چه كار كرد؟
بله، اگر براي اينترنت هم بخواهيم دنبال كسي مثل اديسون براي برق، ماركوني براي راديو يا بل براي تلفن بگرديم بايد از آقاي تيم برنرزلي (TIM BERNERS LEE) نام ببريم. او در واقع خالق فرامتن است. اينترنت تا پيش از اقدام تيم برنرزلي به صورت متن بود و او بود كه فرامتن را اختراع كرد.
فرامتن يعني چه؟
همين كلماتي كه الان در اينترنت، وقتي كه با ماوس روي آنها مي رويد، مشخص مي شود و مكان نماي ماوس را تبديل به دست مي كند و اگر شما روي آن كلمات كليك كنيد، به اطلاعات بيش تري دسترسي پيدا مي كنيد، فرامتن است.
خب اين چه تأثيري داشت؟
وقتي كه فرامتن اختراع شد، انقلاب بزرگي در اينترنت بود، و شايد اينترنت واقعي بعد از اختراع فرامتن به وجود آمد.
چگونه؟ اين انقلاب چگونه رخ داد؟
فرض كنيد شما مي خواهيد از آرشيوي استفاده كنيد وقتي شما بخواهيد درباره مثلاً مصر مطلبي بنويسيد، مسئول آن آرشيو به شما مي گويد نياز خودتان را دقيق تر بيان كنيد و مثلاً شما مي گوييد رابطه مصر با آمريكا را مي خواهم. مسئول آرشيو بايد برود پرونده مصر با آمريكا را به شما بدهد. اگر شما رابطه مصر را با آفريقاي جنوبي بخواهيد بايد پرونده مصر را با آفريقاي جنوبي به شما بدهد و اگر درباره مصر باستان بخواهيد پرونده ديگري به شما مي دهد.
حالا اگر بخواهيم فرامتن را به سادگي معني كنيم، اين است كه شما مي توانيد به همه متن هايي كه درباره مصر توليد شده درآن واحد دسترسي پيدا كنيد.
يا به طور مثال اگر در اينترنت با ماوس روي كلمه حافظ برويد و آن كلمه تبديل به رنگ آبي روشن شود، يعني شما به هر چه متن درباره حافظ در اينترنت است دسترسي داريد، چون اين متون همه به يكديگر وصل هستند. فرامتن، شرايط دسترسي به ادبيات جهاني يك اصطلاح، يك واژه يا يك موضوع را فراهم مي كند.
اختراع فرامتن در دوره اي بود كه NSF متولي اينترنت بود؟
نه بعدتر بود، سال 1982 ميلادي (1360 هجري شمسي) بود و اين در حالي بود كه در سال 1972 ميلادي ايميل آمده بود.
توضيحات پراكنده اي را در باره اينترنت مرور كرديم، حالا اگر بخواهيم در چند جمله بگوييم اينترنت چيست، چه بايد بگوييم؟
اين بزرگ ترين ابزار ارتباطي است كه بشر در قرن 21 به آن دست پيدا كرده است. در واقع الان ستون فقرات ارتباطات جهان است. اگر تلويزيون را ادامه چشم خود بدانيد و راديو را ادامه گوش، و روزنامه را امتداد چشم، اينترنت ادامه سلسله اعصاب انسان است. يعني با همان سرعت كه يك پيام عصبي در سلسله اعصاب انسان حركت مي كند و به مغز منتقل مي شود، در اينترنت هم اطلاعات به همين سرعت حركت كنند.
اينترنت به زبان ساده يك شبكه ارتباطي است كه بشر تا به حال به شبكه اي با اين ابعاد و اندازه دست نيافته بود.
اينترنت به نظر من نوعي سوپرماركت است كه در آن اطلاعات و مفاهيم در معرض فروش و استفاده قرار مي گيرد. همان طور كه شما در سوپرماركت از روي قفسه ها چيزهاي مورد نظرتان را برمي داريد، در اينترنت هم شما معني و مفهوم بر مي داريد.
اين معني و مفهوم ها كجا هستند؟ اين قفسه هايي كه ما، معني و مفهوم ها را از آنجا بر مي داريم كجا هستند؟
در يك فضاي مجازي، شما در واقع داريد از ستون فقرات يا زيرساخت اينترنت صحبت مي كنيد. زير ساخت اينترنت چند عنصر خيلي مهم دارد. يكي از آنها خط تلفن است؛ يعني شما بدون خطوط تلفن و سيم تلفن نمي توانيد وارد اينترنت شويد.
شما داريد از عناصري نام مي بريد كه براي وارد شدن به اينترنت حداقل بايد آنها را داشت.
بله، غير از تلفن به كامپيوتر هم نياز است. كامپيوتر به همراه هارد و بقيه متعلقات آن، يعني سيستم كامپيوتر ي وسيله ديگري است كه شما لازم داريد، مودم (MODEM) است. اين مودم هم مترجم زبان كامپيوتر براي تلفن است و هم مترجم زبان تلفن براي كامپيوتر است. مودم در واقع ميانجي و روابط كامپيوتر و تلفن است.
وقتي شما از طريق تلفن با كسي حرف مي زنيد، پيام شما به صورت "آنالوگ" وارد سيم تلفن مي شود و مخاطب آن را گوش مي كند، اما وقتي بخواهيد اين پيام را از طريق كامپيوتر منتقل كنيد به صورت "ديجيتال" منتقل مي شود. به عبارت بهتر هرگاه پيام از سيم تلفن مي آيد و به مودم مي رسد در حالت آنالوگ است و سپس اين مودم است كه آن پيام آنالوگ را به ديجيتال ترجمه مي كند و به كامپيوتر مي دهد و برعكس وقتي از طريق كامپيوتر پيغام مي فرستيد مودم دوباره پيام ديجيتال كامپيوتر را براي تلفن به پيام آنالوگ ترجمه مي كند تا پيام شما منتقل شود.
نگفتيد آن اطلاعات و قفسه ها كجا هستند؟
بله، داشتم به اين جا مي رسيدم. اطلاعات در كامپيوتر هاي بزرگي به نام "سرور" ذخيره مي شوند. سرورها هم نوعي كامپيوتر براي انبار اطلاعات هستند، سرور عنصر چهارم براي داشتن اينترنت است. عنصر پنجم هم "هاست ها" (HOSTS) هستند. هاست ها يا ميزبانان كساني هستند كه به تعبيري در سرزمين مجازي اينترنت به شما زمين مي فروشند. همان طور كه وقتي در يك شهر مي خواهيد ساختمان بسازيد بايد زمين بخريد، در دنياي مجازي اينترنت هم آنها به شما زمين مي فروشند و مي گويند اينجا متعلق به شماست، مي خواهيد آن را تبديل به يك انبار كنيد، مي خواهيد ساختماني چند طبقه بسازيد، فروشگاه داير كنيد، هر كاري كه مي خواهيد مي توانيد انجام دهيد. شما وقتي از سايت وبلاگ صحبت مي كنيد در واقع در دامن يك ميزبان (HOST) نشسته ايد. ميزباني شما را پشتيباني مي كند. عنصر ششم "راهبانان" (ROUTER) هستند.
راهبانان چه كار مي كنند؟
كاركرد راهبانان مثل ماموران راهنمايي است كه اتومبيل ها را در خيابان ها و چهارراه ها هدايت مي كنند. راهبانان نظم و مقررات نقل و انتقال اطلاعات را برقرار مي كنند.
پس براي اينترنت حداقل اين شش عنصر بايد باشد؟
بله. اين ها زيرساخت هاي اينترنت را تشكيل مي دهند، اما براي اينكه كمك بيش تري به تبادل اطلاعات بكنند از ماهواره ها هم استفاده مي كنند.
ماهواره ها با پهناي باند وسيعي كه دارند به جاي سيم هاي تلفن وارد ميدان مي شوند و باعث مي شوند سرعت نقل و انتقال بالاتر برود.
ظرفيت باند (BAND WIDTH) ظرفيت جابجايي اطلاعات را بالا مي برد.
فكر نمي كنيد اينترنت كمي ترس آور است؟ ما خصوصي ترين اطلاعاتمان را از طريق آن مي فرستيم، برايمان ايميل مي زنند، ايميل مي زنيم، وبلاگ مي نويسيم، اما نمي دانيم چه كساني به مطالب و نوشته هاي ما مثلاً به نامه ها و ايميل هاي ما دسترسي دارند.
هرچه حرفه اي تر و فني تر اينترنت را بشناسيد ترستان بيش تر مي شود. براي اين كه همه چيز ثبت مي شود، بحثي كه شما مي كنيد در عرصه آكادميك PRIVACY ناميده مي شود.
يعني حريم شخصي. دقيقاً منظور من هم همين است كه چقدر ديگران مي توانند وارد حريم شخصي ما بشوند؟
به نظرمن بخشي از آسيب ديدن حريم شخصي طبيعي است. چرا؟ شما به هر حال اطلاعاتتان را از ذهن بيرون مي آوريد يا به صورت كلمه به زبان مي آوريد و يا آنها را به صدا و تصوير تبديل مي كنيد. اگر مي خواهيد دانش خود را منتشر كنيد، راهي جز اين نداريد اگر شما به دوران قديم برگرديد كه آموزش فقط براساس صدا و كلمات و واژه هاي معلم بود و دانش همان جا بود كه معلم بود و اين ديگران بودند كه بايد به نزد آن معلم مي رفتند تا چيزي از او ياد بگيرند. اما زماني كه خط اختراع شد و حروف متحرك چاپ را چيني ها ساختند و بعدها گوتنبرگ در آلمان اين كار را تمام كرد و چاپ اختراع شد، دانش قابليت توزيع و تكثير پيدا كرد. يعني دانش از ذهن يك دانشمند يا يك معلم در منطقه اي دوردست، به روي كاغذ آمد و چاپ شد و به اين طرف و آن طرف منتقل شد.
ديگر لازم نبود كه ديگران پيش اين دانشمند يا آن معلم بروند و به اين ترتيب معاني زمان و مكان تا حدودي تغيير كرد. از طرف ديگر، وقتي راديو آمد صدا نيز قابليت توزيع و تكثير پيدا كرد و وقتي تلويزيون و سينما به وجود آمد، تصوير هم در كنار صدا قابل انتقال شد و الان نكته اين جاست كه پلي شده براي عبور هم زمان تمام اين امكانات، يعني صدا، تصوير و خط، همه امكان عبور از روي اين پل را دارند. به عبارت ديگر دانش انسان در قالب صدا، تصوير و متن در پريز تلفن اتاق شما قرار گرفته است شما به راحتي دو شاخ تلفن را مي زنيد و اطلاعات را روي كامپيوتر تان مي آوريد، بگذريم كه در اين مسير عده اي هم هستند كه دوشاخ هاي ديگري را به اين سيم بزنند كه به آنها "هكر" HACKER مي گويند.