بخشی از مقاله

چکیده

دل به عنوان لطیفه ی روحانی وجود آدمی از لطافت و حساسیت ویژه ای برخوردار است که بلافاصله تحت تأثیر صفات و عوامل بیرونی و درونی قرار می گیرد. مولانا در مثنوی معنوی صفاتی را برای دل بیان نموده است که در این پژوهش به روش توصیفی و تحلیل متن، مورد بررسی قرار گرفته و نتایج تحقیق بیانگر آن است: صفت صدق و راستی دل، نزد مولانا از اهمیت زیادی برخوردار است و بیشتر از سایر صفات دل در مثنوی به آن اشاره کرده است او از صافی، روشنی و صفای دل سخن می گوید و شرط صاف شدن دل را مجاهده ی با اخلاص می داند.

از نظر او صبر، دل را صافی می کند و خلوت نشینی باعث ایجاد صفای دل می گردد و روشنی دل و ضمیر را، برتر از ظاهر توصیف می کند و ارزش غم در نزد او از آن جهت است که هر چه را که از دل بگیرد بهتر از آن را جایگزین می سازد و جایگاه آن ، دل بندگان خوب خداست.زیباترین صفت دل ، سوز دل است ، از آن جهت که به آن صفا و پاکی بخشیده و باعث روحانی و معنوی شدن دل می گردد و آن سوزی را دارای ارزش می داند که از آتش دل - عشق - حاصل شده و سرچشمه اش دریای عشق الهی باشد ، خوشی را باعث بسط و گشادگی دل می داند که بر آن تأثیر مثبت می گذارد. مولوی دل را پیامبری می داند که به دنبال صید حقیقت است و خالی بودن دل ، از علایق دنیوی و هواهای نفسانی را جزو صفاتی می داند که باعث تصفیه و تزکیه ی دل می شود.

مقدمه

دل به عنوان مرکز احساسات و عواطف و لطیفه ای ربانی، اولین عضوی است از بدن که تحت تأثیر پیشامدها و حوادث خوشایند و ناخوشایند زندگی قرار می گیرد و آلام و عوامل درونی و بیرونی بلافاصله بر آن اثر می گذارند. برای دل صفاتی را در نظر گرفته اند که باعث صفا و پاکی آن شده و به آن آرامش می بخشد. در فرهنگ معارف اسلامی آمده است: » و دل را دو وصف است یکی صفوت ، دیگری قسوت ، صفوت از خوردن حلال بود، قسوت از خوردن حرام خیزد... و او که حلال خورد با مهر حق پردازد و از یاد خلق با یاد حق پردازد، همه او را خواند، همه او را داند اگر بیند به وی بیند و اگر شنود به وی شنود« - فرهنگ معارف اسلامی :

مولوی به عنوان شاعری عارف، به جنبه ی روحانی و معنوی دل توجه ویژه ای داشته است و صفات دل را به زیبایی در مثنوی به تصویر کشیده است. از نظر مولانا صدق و راستی دل یکی از مهمترین صفاتی است که باعث بروز صفت آرامش در دل می گردد و صافی، روشنی و پاکی را شرط رسیدن به سعادت ابدی می داند و غم و سوز را از زیباترین صفات دل می داند که باعث معنوی و روحانی شدن آن می گردد و معتقد است که غم هر چه را که از دل بگیرد بهتر از آن و شادی را جایگزین در دل می سازد.

خوشی را باعث بسط و گشایش دل می داند و حق جویی، خالی بودن دل از هواها و تعلقات نفسانی، نیکی و اندیشه خویی را به عنوان مهمترین صفات دل بیان می کند .

صفات دل در مثنوی

.1 صدق دل

صدق و راستی دل را می توان مهمترین صفت دل دانست که عارفان و اهل تصوف نیز به آن توجه ویژه ای داشته اند و آن را جدا کننده ی حق از باطل می دانند. از جمله در صوفی نامه آمده است: »در صفت صدق که فرقان حق و باطل است و ازجمله اخلاق حسنه، هیچکدام را آن خاصیت نیست که صدق را، زیرا که صفات رحمانی از اوصاف شیطانی جز به مدد صدق متمیز نشود و عادت عام از سیرت خاص جز به قوت او ممتاز نگردد و به میزان صدق ، کمال صاحب دل و نقصان صاحب نفس توان شناخت

مؤلف مصباح الهدایه در تعریف صدق می گوید:و »مراد از صدق فضیلتی است راسخ در نفس آدمی که اقتضای توافق ظاهر و باطن و تطابق سر و علانیه ی او کند. اقوالش موافق نیات باشند و افعال مطابق احوال ، آن چنان که نماید

صدق دل در نزد مولانا نیز از اهمیت زیادی برخوردار است و بیشتر از سایر صفات دل ، در مثنوی به آن اشاره کرده است و در دفتر اول در اهمیت صدق دل می گوید:

هست تسبیحت بخار آب و گل  //  مرغ جنت شد ز نفخ صدق دل

»یعنی وقتی که تو پروردگارت را تسبیح می گویی ، نفس تو بسان بخاری است که از وجود مادی تومی خیزد و چون صدق دل با این ذکر و تسبیح همراه باشد ، این تسبیح ، گویی مرغ بهشت خواهد شد. پس تسبیح و ذکر تو با نفحه و دم صداقت دل و پاک دلی، پرنده بهشتی شد

مولانا در دفتر پنجم، به توصیف صدق می پردازد و می گوید در جایی که صداقت عاشق حتی جماد را نیز تحت تأثیر قرار می دهد، چه جای شگفتی است که بر دل دانایان اثر بگذارد؟ و همچنین با استناد به آیات و مضامین قرآنی معجزات انبیا را از تأثیر صدق آن ها در عشق حق می شمارد و معتقد است که این صدق بود که عصای موسی را اژدها کرد - طه - 69/20، در کوه طور سینا به صورت صاعقه یی جلوه گر شد و در رود نیل، راه را بر یاران موسی - ع - گشود - طه - 77/20 و همین صدق بود که به پیامبر - ص - قدرتی داد که ماه را به دونیم کرد - قمر . - 1/54

صدق عاشق بر جمادی می تند  //  چه عجب گر بر دل دانا زند    
صدق موسی بر عصا و کوه زد  //  بلکه بر دریای پر اُشکوه زد    
صدق احمد بر جمال ماه زد  //  بلکه بر خورشید رخشان راه زد    

و در دفتر ششم می فرماید ، اگر در کارهایت با دیگران صدق دل داشته باشی همه یار تو خواهند شد:    
گفت صدق دل بیاید کار را  //  ورنه یاران کم نیاید یار را    

.2 آرامش دل

مولانا همچنین صدق و راستگویی را باعث آرامش دل می داند و به دفعات در مثنوی به آن اشاره کرده است از    
جمله در دفتر دوم می گوید:        

گفت پیغمبر نشانی داده است  //  قلب و نیکو را محک بنهاده است    
گفته است الکذب ریب فی القلوب  //  باز اصدق طمانین طروب    

علامه جعفری در تفسیر این بیت مینویسد:   - حسن بن علی - ع - می گوید : شنیدم از رسول خدا - ص - که می فرمود: رها کن آن چه تو را به شک می اندازد و بگیر آن چه را که تو را به شک و شبهه مبتلا نمی سازد، زیرا در درستی، اطمینان و آرامش خاطر و در دروغ ، شک و ریب و تزلزل وجود دارد«

مولوی در ادامه ابیات، تأثیر سخن و کلام راست را در آرامش بخشیدن به دل بیان می کند و معتقد است دل زمانی می تواند سخن راست را از دروغ تشخیص دهد ، که دچار آفت بیماری و رنج نباشد:

دل نیارامد ز گفتار دروغ  //  آب و روغن هیچ نفروزد فروغ
در حدیث راست آرام دل است //   راستی ها دانه ی دام دل است
دل مگر رنجور باشد بد دهان  // که نداند چاشنی این و آن
چون شود از رنج و علت، دل سلیم  //  طعم کذب و راست را باشد علیم

استاد همایی در توضیح راستی آورده است: » راستی موجب طمأنینه و آرامش قلب است و دل انسان به دروغ نمی آرامد، دست آخر هم دروغ معلوم و آشکار می شود - «همایی ، . - 31 :1362 مولانا در دفتر ششم نیز بر آرامش
بخش بودن حدیث راست بر دل تأکید می کند:

چون طمأنینه است صدق با فروغ  //  دل نیارامد به گفتار دروغ

و در همان دفتر تأثیر گفتار صواب و راست را بر آرامش دل، همپای آرامش بخش بودن آب برای انسان تشنه
می داند و دوباره تکرار می کند که دل بیمار، قدرت تشخیص صدق را از کذب ندارد، آن جا که    می گوید:

دل بیارامد به گفتار صواب  //   آن چنان که تشنه آرامد به آب
جز دل محجوب کاو را علتی ست  //  از نبی اش تا غبی تمییز نیست

در شرح مثنوی شریف در توضیح این ابیات آمده است: و این » بیان تأثیر صدق و کذب است، از آن جهت که دل پاک، راست را از دروغ باز می شناسد و بدان آرامش می پذیرد و حس درونی، این دو را به خوبی تمییز می دهد چنان که از سخن راست مطمئن می شود و دروغ را خود به خود رد می کند . ولی شرط این تمییز، پاکی دل از غرض و دوری ذهن از اوهام است، چه در غیر آن صورت ، دیده ی دل غلط می بیند و درست داوری نمی کند«

تأثیر آرامش بر هُوَالﱠذیدلتابدانجاستاَنزَلَکهدر السﱠکیِنَهَقرآنآمدهاست:فِی» قُلُوبِ الْمُؤمِنیِنَ لِیَزْدادوا ایماناً مَعَ ایمانِهِم - «فتح - 4 /48 او خداوندیست که آرامش را بر دل های مردم با ایمان فرستاد تا به ایمانشان افزوده
شود.

در دفتر اول نیزیکی از عوامل آرامش دل را عیادت، که باعث تسّلای دل بیمار است می داند: چون عیادت بهر دل آرامی است این عیادت نیست دشمن کامی است

.3 صافی ، روشنی و صفای دل

اهمیت صاف بودن ، روشنی و صفای دل به اندازه ای است که عرفا و صوفیان شرط رسیدن به سعادت و نیک بختی را، برخورداری دل از این صفات می دانند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید