بخشی از مقاله
چکیده
سواد رسانهای مهارتی حیاتی برای زیستن در عصر کنونی است. در این فرآیند نظام آموزش و پرورش از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا کودکان و نوجوانان از مهمترین و در عین حال آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند. آموزش و پرورش با شناخت روح زمانه و نیازهای نشأت گرفته از آن میتواند پاسخگوی تقاضای مبتنی بر شرایط جدید باشد و خود را با آن منطبق کند لذا انجام اصلاحات اساسی در آموزش و پرورش بنا به تجربه سایر کشورها بهعنوان زیربنای توسعه در کشور ضرورت دارد نظام آموزش و پرورش میتواند با ایجاد و تقویت مهارتهای رسانهای در دانشآموزان آنها را به استفاده مؤثر و مفید از مهارتهای ارتباطی وا دارد.
در این مقاله پس از بیان ضرورت و اهداف، بررسی ضرورت ارتقاء سواد رسانهای بر دو هدف استوار است. نخست آنکه خواننده را در جریان مفهوم، اهمیت و ضرورت اجتناب ناپذیر آموزش سواد رسانهای به دانشآموزان در عصر جهانیشدن قرار دهد و دوم آنکه با ارائه نکات کلیدی این امکان فراهم شود تا با ژرفاندیشی و برنامهریزی دقیق و سنجیده نسبت به آموزش سواد رسانهای و استقرار یک نظام کارآمد جهت آموزش سواد رسانهای به دانشآموزان، متناسب با ضرورتهای عصر جهانیشدن در آموزش و پرورش کشور، اقدام لازم صورت پذیرد که این یافتهها با روش مطالعه کتابخانهای و اسنادی از دیدگاه صاحبنظران بررسی شده است
نتایج به دست آمده نشان داد ارتقاء سواد رسانهای دانشآموزان به آنان مصونیت ذهنی میبخشد و از دغدغه های والدین نسبت به فضای مجازی میکاهد و نیز توسعه فرهنگ رسانهای موجب رشد و اعتلای جامعه میشود و برنامه ریزان نظام آموزشی باید بیشتر با این مقوله آشنا شوند چراکه سواد رسانهای سبب رمزگشایی انتقادی از پیامهای رسانهای و به دنبال آن برخورد صحیح با آنها میشود.
.1 مقدمه
سواد رسانهای نهضتی علیه رسانهها نیست بلکه عادات رسانهای افراد را تغییر میدهد و با هوشیار کردن مخاطبان به آنها میآموزد چطور از رسانهها استفاده کنند. شهروندانی که سواد رسانهای دارند از طریق رسانه میزان آگاهی و توان دریافت اطلاعات خود را بالا میبرند و با همین توان به سمت تقویت روحیه انتقادی بیشتر حرکت میکنند و رابطه یکسویه و انفعالی را به جریانی دوسویه و فعال تبدیل میکنند
بر اساس تعریف یونسکو در سال 1951 به فردی که توانایی درک - خواندن و نوشتن - متنی ساده در زندگی روزانه خود را داشت فرد باسواد گفته میشد، همگام با رشد و پیشرفتهای وسیع در حوزه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و سایر تحولات متأثر از این پیشرفتها مفهوم سواد نیز تغییر کرده است. با پیدایش و گسترش انقلابفنّاوری در دهه 1980، جهان به مرحله جدیدی گام نهاد که در آن رسانهها ضمن تکامل و تنوع به یکی از اجزای اصلی جوامع بشری تبدیل شدهاند؛ بنابراین برای اینکه بتوان در برابر رسانههای متعدد، مخاطبینی داشت که در کنار بهرهبرداری آگاهانه و فعالانه از این رسانهها، خود را در مقابل چالشها حفظ نمایند، باید سواد جدیدی ایجاد کرد.
پس نیازمند ارائه تعریف گستردهتری از سواد و افزایش فضای مفهومی آن هستیم؛که معمولاً به معنای توانایی خواندن و نوشتن صرف نیست بلکه بهرهمندی از تفکر منتقدانه در برخورد با رسانههاست که از آن بهعنوان سواد رسانهای یاد میشود این آموزش روش و چارچوب جدیدی فراهم میکند که برای زندگی شهروندی قرن 21 ضروری است. شبکههای اجتماعی که با قدرت ارتباطی خود در شرایط کنونی جهان در تلاشاند که ارتباطی وسیع میان افراد و شهروندان ایجاد کنند که در صحنه واقعی با این وسعت و تنوع امکانپذیر نیست. امری که در گذشته و در تاریخ روابط بینالملل در تئوری و عمل به یک رؤیا شبیه بود. اینترنت به کلی این خط سیر را تغییر داده و امکان برقراری ارتباط بین افراد و گروههای یک اجتماع با افراد و گروههای جوامع دیگر را مهیا کرده است
در چنین عصری باید کودکان و نوجوانان خود را به تفکر انتقادی مجهز نماییم و این آموزش را باید از دوران مدرسه در کلاس درس به آنان آموخت تا در آینده به شهروندان آگاه و فعال تبدیل شوند. از آنجایی که در هر کشوری نظام آموزش و پرورش متولی اصلی امر تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان است این قاعده در کشور ما نیز مستثنی نیست صوصاًخ زمانی که بخش عمدهای از جمعیت کشورمان را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند کار نظام آموزش و پرورش سختتر خواهد بود به همین منظور این نهاد باید ضمن پرورش علمی دانشآموزان با برنامهریزی دقیق آموزش سواد رسانهای کودکان و نوجوان را مورد توجه قرار دهد .
.2 ضرورت پژوهش
یکی از چالشهای نظام آموزش و پرورش در ایران این است که دانشآموزان اطلاعات خود را بهصورت انفعالی دریافت میکنند امروزه در آموزش و پرورش ما آموختههای دانشآموزان سطحی است، تعمق و تفکر در شیوههای یاددهی و یادگیری بسیار اندک است دانشآموزان اغلب آنچه را که در مدرسه حفظ میکنند در زندگی واقعی و خارج از مدرسه دوباره باید یاد بگیرند درحالیکه امروزه دیگر معلم و مدرسه تنها منبع اطلاعات دانشآموزان نیستند دانشآموزان به یک راهنما برای حرکت و عبور از میان اطلاعات و عدم پذیرش منفعلانه نیاز دارند. آنان باید بتوانند مهارتهای تفکر انتقادی را در خود ایجاد کنند و بهطور مؤثری در زندگی تحصیلی خود به کار ببندند.
از این رو نظام آموزشی کشور نیز باید مطابق مقتضیات این عصر تغییر کند با استفاده از فناوری اطلاعات در آموزش معلمان فعالیتهای خود را بر اساس شیوههای یادگیری و مطابق با عملکردهای مغز، طراحی کنند و بهسوی فناوری یادگیری و بهرهگیری از شیوههای جدید آموزشی که همه مبتنی بر اصول و نظریات یادگیری شناختی فراشناختی و ساختگرایی است، بهسرعت گام بردارند در این بین کودکان و نوجوانان ضمن آشنایی با نحوه استفاده از رسانهها با عملکرد آنها آشنا میشوند و از یک مصرفکننده صرف به مخاطبی فعال و گزینشگر تبدیل میشود. یکی از مهمترین راههای دستیابی به این هدف ترویج اندیشیدن و اندیشه ورزی در مدارس و مراکز آموزشی با بهرهگیری از آموزش سواد رسانهای دانشآموزان است
در حال حاضر که سازمانهای مرتبط و مسئول عنایت چندانی به گروهبندی سنی ندارند یکی از راههای پیشنهادی، ارتقای سواد رسانهای دانشآموز است. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی با انتقاد از وضعیت آموزش سواد رسانهای کشور، ورود سواد رسانههای به نظام آموزش رسمی و تهیه و تنظیم کتابهای درسی مناسب را بهعنوان راهکارهای گسترش سواد رسانهای معرفی کرده است
.3 روش پژوهش
این مطالعه، به روش کتابخانهای و با استناد بر منابع معتبر و نتایج پژوهشهای میدانی مرتبط، صورت گرفته است در این روش از مجموعه منابع و اسناد معتبر و بهروز بهره گرفتهشده است. اسناد مرور شده شامل کتابهای معتبر، مقالات منتشرشده در مجلات علمی داخلی و خارجی، پایاننامهها، مقالات ارائهشده در کنگرهها و گزارشهای سازمانی بوده است.
.4 یافتهها
سواد رسانهای سواد رسانهای برخورد هدفمند با رسانهها است که موجب بالا رفتن سطح آگاهی افراد جامعه بهعنوان مخاطبین رسانهها میشود و منجر به ارتباطی دوسویه و مشارکت جویانه با رسانهها از یکسو و تقویت ساختار دموکراتیک، جامعه در راستای مباحث مشارکت فعال در حوزه رسانه از سویی دیگر میشود. افرادی که دارای سواد رسانهای هستند بهطور خودکار، زمان کمتری را برای پردازش پیامهای رسانهای صرف میکنند
از نگاه یونسکو سواد رسانهای بر درک کارکرد رسانهها، ارزیابی و تحلیل کارکردها و چگونگی تعامل عقلانی با رسانهها در جهت خود مدیریتی تأکید دارد
اهمیت سواد رسانهای در جهان سواد رسانهای محصول یک نگرانی است. این دانش در بستر دغدغه و نگرانی به وجود آمده است. هرچند بعدها سواد رسانه ای مسیرهایی دیگر را هم پیموده اما به هر حال ریشههای آن را باید در نگرانی جستجو کرد. حدود پنج دهه قبل و به دنبال عمومیشدن رادیو و تلویزیون و اختلال در تمرکز فکری مخاطبان صحبت از سواد رسانهای به میان آمد تا در دنیای مملو از اطلاعات و پوشش شبانهروزی و همهجانبه رسانهها مخاطبان بتوانند آگاهانه و با دیدی باز و تفکری همراه با تجزیه و تحلیل دست به انتخاب بزنند و ارتباط برقرار کنند. بیش از چهار دهه است که صاحبنظران ارتباطات به دیدگاهی روی آوردهاند که به نظر میرسد با گسترش آن میتوان مانع تأثیرهای منفی رسانهها شد. این دیدگاه بهطور کلی راه هرگونه ارتباط رسانهای را برخورداری از سواد رسانهای میداند
روانشناسی سواد رسانهای ارتباط تنگاتنگ رسانه با سلامت روان غیرقابل انکار است. رسانهها همانگونه که قادرند فشار روانی شدیدی بر آدمی وارد کنند از این توانمندی هم برخوردارند که مخاطبان را از استرس دور کنند و به آرامش برسانند. تأثیرگذاری محصولاتی که رسانهها عرضه میکنند حتی در غیاب ابزارها و شاخصهای قابل سنجش بر هیچکس پوشیده نیست. فرد پس از پشت سر گذاشتن دوران نوجوانی، در دوران جوانی، میانسالی و کهنسالی از رسانهها و محصولات رسانهای تأثیر مثبت و منفی میگیرد اما ایدئال آن است که فرد شخصیت خویش را بیهیچ قید و بندی در اختیار رسانهها و محصولات رسانهای قرار ندهد بلکه سعی کند از امتیازات رسانه حداکثر بهره را گرفته و از مضرات آن تا حد ممکن فاصله بگیرد. درواقع اپیدمی تخریب سلامتی دامنگیر بسیاری از رسانهها شده است و گاه واضح و گاه مخفی و خاموش است
از ضرورتهای عصر جهانیشدن، نیاز به آموزش و پرورش در قرن بیست و یکم و تعلیم و تربیتی است که فراگیران را برای رویارویی با چالشهای زندگی در حال تغییر و غیرقابل پیشبینی آماده سازد. در عصر انفجار اطلاعات شیوههای یاددهی-یادگیری پیوسته در حال تغییر هستند و اطلاعات در کمترین زمان تحت سلطه نسل جوان قرار میگیرد