بخشی از مقاله
چکیده
آغاز برنامهریزی توسعه در ایران به بعد از جنگ جهانی دوم مربوط میشود. آغازی که بدون تحقیقات و شناخت لازم و کافی بوده است. از زمانی که اولین برنامه توسعه در ایران در سال 1327 شروع به کار کرد، با در نظر گرفتن اینکه دو برنامه اول 7 ساله و مابقی 5 ساله بودند، 5 برنامه در زمان پهلوی و پیش از انقلاب اسلامی و 5 برنامه توسعه نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی اجرا شد که بر اساس آمارها و پژوهشهای انجام شده هیچ کدام از برنامهها نتوانستند به اهداف توسعهای خود دست یابند.
این امر میتواند علل مختلفی داشته باشد که مقالات و آثار متعددی به بررسی آن پرداختهاند. برخی از عللی که تابه حال مورد توجه قرار گرفتهاند عبارتند از عدم تطابق برنامهها با واقعیات، شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی مانند تحریمها و غیره؛ اما نکتهای که در اینجا مغفول مانده، بررسی ساختار نظام برنامهریزی در ایران و نیاز آن به بازنگری و بازطراحی است. در این راستا این مقاله به روش مروری ضمن بررسی روند برنامهریزی توسعه در ایران و آسیبشناسی آن به بررسی علل ناکامی در تحقق آنها پرداخته و در نهایت با ارائه توضیحاتی بازطراحی و بازنگری در ساختار نظام برنامهریزی توسعه کشور را امری ضروری و مهم و یکی از علل موثر در توسعه و پیشرفت کشور میداند.
مقدمه
هر جامعه و کشوری بر اساس شرایط، ارزشها و جهانبینی حاکم بر آن، خود وضعیتی مطلوب و آرمانی را برای خود متصور است. اگر در سادهترین تعریف، توسعه و پیشرفت کشور را به مثابه وضعیتی مطلوب در نظر بگیریم، وضعیت فعلی کشور وضع موجود است و در علم مدیریت، برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب نیاز به برنامهریزی داریم؛ بنابراین برنامههای توسعه در حقیقت باید نشاندهنده چگونگی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب باشند که وضع مطلوب در کشورهای مختلف بر اساس ارزشها و ویژگی های خاص خود متغیر است. برنامه توسعه به عنوان بستر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مبتنی بر چارچوب نظری خاص و اصول روششناختی معین است.
در میان کشورهای در حال توسعه، پذیرش برنامه ریزی به عنوان ابزار توسعه، بر پایه چهار اصل و استدلال بنیادی صورت گرفت:
اول: استدلال ناتوانی بازار در قیمتگذاری صحیح عوامل تولیدی؛
دوم: استدلال بسیج منابع، امکانات و عوامل تولید و تخصیص بهینه آنها در سطح جامعه؛
سوم: استدلال روانشناختی تهییج مردم برای مشارکت در مبارزه ملی علیه فقر، جهل و سایر مسائل اجتماعی؛ چهارم: استدلال دریافت کمکهای خارجی برای تسریع در توسعه
آغاز برنامهریزی توسعه در ایران به بعد از جنگ جهانی دوم مربوط میشود. آغازی که بدون تحقیقات و شناخت لازم و کافی بوده است. اولین فعالیت های معطوف به برنامه ریزی اقتصادی اجتماعی در کشور، با تاسیس "شورای اقتصاد" در سال 1316 انجام می شود. از زمانی که اولین برنامه توسعه در ایران در سال 1327 شروع به کار کرد، با در نظر گرفتن اینکه دو برنامه اول 7 ساله و مابقی 5 ساله بودند، 5 برنامه در زمان پهلوی و پیش از انقلاب اسلامی و 5 برنامه توسعه نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی اجرا شد که بر اساس آمارها و پژوهشهای انجام شده هیچ کدام از برنامهها نتوانستند به اهداف توسعهای خود دست یابند.
این امر میتواند علل مختلفی داشته باشد که مقالات و آثار متعددی به بررسی آن پرداختهاند. برخی از عللی که تابهحال مورد توجه قرار گرفتهاند عبارتند از عدم تطابق برنامهها با واقعیات، شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی مانند تحریمها و غیره؛ اما نکتهای که در اینجا مغفول مانده، بررسی ساختار نظام برنامهریزی در ایران و نیاز آن به بازنگری و بازطراحی است.
بررسی و آسیبشناسی برنامههای توسعه پیش از انقلاب اسلامی ایران - دوره پهلوی - در جدول زیر به صورت خلاصه و مروری، ویژگیها، اهداف و نکات مهم برنامههای توسعه پیش از انقلاب اسلامی آورده شده است.
جدول شماره :1 بررسی و آسیبشناسی برنامههای توسعه پیش از انقلاب اسلامی - دوره پهلوی -
اختلاف بین سازمان برنامه و وزارتخانه ها در انجام پروژهها، موجب تاخیر و عدم بهکارگیری کامل نیروها در اجرای برنامه بود.
آغاز برنامه سوم مصادف با کسادی و ضعف اقتصاد کشور بود... مهمترین رخداد در طول برنامه سوم، آغاز انقلاب سفید با اصول چندگانه بود که تحولات گسترده ای ایجاد کرد، از طرفی بر نحوه اجرای فعالیت ها در حوزه برنامه نیز تاثیر منفی گذاشت.
برنامه چهارم به دلیل برخورداری کشور از درآمدهای نفتی، استقرار نسبی سازمان برنامهوبودجه و حمایت خارجی موفق ترین برنامههای توسعه تلقی شده است.
در این برنامه به بحث عدم تمرکز و منطقه سازی در کشور و بخش خصوصی توجه بیشتر شد که در نتیجه این سیاست رشد بخش خصوصی به اوج خود رسید.