بخشی از مقاله
ضرورت بازنگری الگوی کشت محصولات زراعی در شبکه های آبیاری به منظور افزایش کارآیی و ارزش آب
(مطالعه موردی در شبکه آبیاری و زهکشی مغان)
چکیده:
الگوی کشت محصولات زراعی بعنوان یکی از مهمترین پارامترهای طراحی شبکههای آبیاری مطرح بوده و بطور کلی ارتباط مستقیمی با بهره وری بهتر از منابع آب و به تبع آن افزایش تولید محصولات استراتژیک و بالقوه هر منطقه داشته واصولاً مبنای ارزیابی و توجیه اقتصادی چنین پروژههایی می باشد. در مراحل اولیه طراحی با توجه به شرایط زمانی و مکانی طرح از طرف مهندسین مشاور طراح با توجه به شرایط منطقه و سیاستهای دولت الگویی پیشنهاد میگردد که مبنای طراحی ساختار فیزیکی شبکه میشود.
همانگونه که در اکثر شبکههای آبیاری و زهکشی کشور مشاهده میشود این الگو دستخوش تغییرات زیادی در نوع محصولات زراعی و مساحت زیر کشت آنها در طول دوره بهرهبرداری از شبکهها میشود.
عواملی که در این تغییر الگو و تراکم کشت دخالت دارند متعدد بوده که میتوان اهم آنها را به شرح ذیل برشمرد:
− سیاست گذاری کشاورزی در مملکت - ارزش اقتصادی محصولات
− میزان اب قابل تامین در دورههای خشکسالی و ترسالی - تغییر مدیریت مزرعه
− پیشرفت تکنولوژی و به تبع آن مکانیزاسیون کشاورزی - نهادههای کشاورزی
بدین جهت برای بررسی وضعیت تغییرات الگوی کشت در شبکههای آبیاری و زهکشی کشور بعنوان یک مطالعه موردی شبکه آبیاری و زهکشی مغان که یکی از شبکههای مطرح و مدرن در سطح کشور بوده و دارای بیش از ربع قرن عمر مفید است، انتخاب گردیده است. در این تحقیق تغییرات الگو و تراکم کشت محصولات زراعی طی سالهای بهرهبرداری مورد بررسی قرار گرفته و اثرات آن بر میزان آب مصرفی و آب بهای وصولی تحلیل شده است. آب تحویلی به محصولات عمده شبکه از آمار مربوط به مزارع آزمایشی منتخب در سطح شبکه در طی سال زراعی 80-81 مورد ارزیابی قرار گرفته و میزان آب مصرفی واقعی با آب مورد نیاز برآوردی از طریق سند ملی آب و مشاور طرح مقایسه شده است. با بررسی روند رشد آب بهای وصولی طی سالهای زراعی 72-73 الی 80-81 که بصورت درصدی از قیمت متوسط عملکرد محصولات زراعی در شبکه از مشترکین دریافت می گردد ارتباط آب بها با درآمد شبکه و میزان اب مصرفی مشخص گردیده است. نهایتا با تحلیل وضعیت شبکه از نظر ارتباط الگوی کشت محصولات زراعی با میزان مصرف آب و آب بهای قابل وصولی بر ضرورت بازنگری الگوی کشت شبکهها و تعیین الگوی کشت بهینه به جهت افزایش ارزش آب؛ در آمد و توسعه شبکه با مطالعه بیشتر و استفاده از تجربیات بدست آمده طی سالهای مورد بهرهبرداری تاکید شده است.
مقدمه:
در مناطق خشک و نیمه خشک مانند اکثر نقاط ایران، آب مهمترین عامل محدود کننده توسعه کشاورزی میباشد. بنابراین مهمترین مسئله در مدیریت آب عبارت است از ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای آب. از آنجائی که مقدار عرضه اقتصادی آب همیشه محدود بوده و مقدار تقاضا نیز با افزایش جمعیتدائماُ بالا میرود، برنامهریزی در جهت استفاده بهینه از منابع آب از اهمیت ویژهای برخوردار است. در نتیجه ضرورت استفاده از مکانیزمهای مناسب تر وکارآتر از مکانیزمهای موجود جهت تخصیص و بهرهبرداری از منابع آب بیشتر احساس میشود.
امروزه در برخی از مناطق خشک و نیمه خشک بویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی که ارزش اقتصادی آب در مقایسه با قیمت آن بسیار بالا میباشد. تخصیص آب بوسیله مکانیزم بازار بتدریج جایگزین روشهای دیگر میشود. در این روش به جای آنکه آب به عنوان یک منبع طبیعی تجدیدشونده و ارزان تلقی گردد، به عنوان یک نهاده در نظر گرفته میشود.
حال با توجه به اینکه در شبکههای آبیاری و زهکشی ارزش اقتصادی آب ارتباط مستقیمی با الگوی کشت محصولات زراعی و تراکم آنها داشته و این الگو طی سالهای بهرهبرداری دستخوش تغییرات زیادی میشود، در این بررسی سعی شده با بررسی این تغییرات در شبکه آبیاری و زهکشی مغان، وضعیت موجود شبکه از نظر الگو و تراکم با شرایط پیشنهادی مشاور مقایسه گردد. ارزش حجمی آب و روند افزایش آب بها نیز با توجه به نوع محصولات مورد ارزیابی قرار گرفته و نقش آن در افزایش درآمد شبکه تحلیل شده است. همچنین برای دستیابی به الگوی صحیح مصرف در شبکه و استفاده بهینه از آب با
بررسی آب مصرفی واقعی و مقایسه با روشهای برآوردی بر تدقیق این روشها بعنوان یک معیار کنترل در راستای آئین مصرف بهینه آب و تحویل حجمی در آینده تاکید شده است. در نهایت ضرورت بررسی موشکافانه الگوی کشت شبکهها با توجه به الگوی کم مصرف و پر درآمد مشخص شده است.
بررسی الگوی کشت شبکه
بدنبال احداث سد مخزنی ارس و سد انحرافی میل و مغان و نیز با ایجاد یک شبکه وسیع آبرسانی در دشت مغان، امکان بهرهبرداری از 90 هزار هکتار اراضی دشت فراهم آمد. بهرهبرداری از اراضی فوق از سال 1351 به بعد به دو شکل عمده کشت و صنعتها و شرکتهای سهامی زراعی مطابق جدول (1) مورد نظر قرار گرفت. برنامه پیشنهادی مشاور برای این اراضی و وضعیت الگوی کشت اتفاق افتاده در سال 1358 جهت مقایسه در جدول مذکور آورده شده است.
جدول (1) وضعیت سطوح اراضی در شروع بهرهبرداری، برنامه پیشنهادی مشاورو وضع موجود در سال 1358 (بر حسب هزار هکتار)
25 هزار هکتار از اراضی دشت را جادهها، تاسیسات شهری و روستائی و زمینهای موات تشکیل میدهند
در سال 1358 همراه با انحلال شرکتهای سهامی زراعی منطقه، کلیه اراضی مربوط به این شرکتها در اختیار زارعین قرار گرفت و حدود 6 هزار هکتار اراضی کشت و صنعت نیز واگذار گردید که قسمت عمده آن بین زارعین منطقه و بخشی نیز به مؤسسات دولتی اختصاص یافت.
- پیشنهادات مشاور طراح ( گید - ا اس ای )
مهندسین مشاور طراح با توجه به سیاستهای حاکم بر کشاورزی آن زمان، توسعه شبکه آبیاری و کشاورزی جدید منطقه را در سطح 72 هزار هکتار (به استثنای اراضی تحت پوشش کانال A به مساحت 18400 هکتار) محدود به دو نوع تشکیلات اصلی و عمده بهرهبرداری که شامل مزارع دولتی و شرکتهای تعاونی بوده است، پیشنهاد مینماید. بدین ترتیب 30 هزار هکتار به شرکتهای تعاونی و 40 هزار هکتار جهت اراضی دولتی اختصاص مییابد ( جدول .(2
جدول (2) توزیع اراضی مطابق نظر مهندسین مشاور طراح شبکه (سطوح بر حسب هکتار)
بدین ترتیب مهندسین مشاور با توجه به سه نوع نحوه بهرهبرداری، سه نوع الگوی کشت برای کل اراضی پیشنهاد می نماید (جدول .(3 این الگوصرفاُ در طراحی شبکه آبیاری و ابنیههای فنی استفاده شده است.
جدول (3) الگوی کشت پیشنهادی مشاور برای سه نوع نحوه بهرهبرداری در شبکه آبیاری و زهکشی مغان
- پیشنهادات مهندسین مشاور اگرونومیک در طرح جامع
در طرح پیشنهادی ترکیب و تناوب کشت شبکه توجه خاصی به اهمیت دامپروری و محصولات دامی در منطقه شده است. بعبارت دیگر توسعه بهرهبرداری از زمینههای موجود دامداری در منطقه یکی از اصول تعیین کننده ترکیب کشت در منطقه بوده است. کما اینکه در طرح جامع نیز قید شده است که انعطاف پذیری ترکیب کشت شبکه تا زمانی است که تاسیسات برنامهریزی و طرح شده برای دامپروری تکمیل نشده باشد. پس از تکمیلاساساُ ترکیب و تناوب کشت قابلیت انعطاف خود را از دست میدهد. به همین جهت در هر دو طرح جامع شرکتهای سهامی زراعی و کشت و صنعت مغان ترکیبهای پیشنهادی کشت حاکی است که بیش از %50 اراضی قابل بهرهبرداری به تولید محصولاتی اختصاص داشته که بطور مستقیم یا غیرمستقیم برای تغذیه دام ضروری میباشد (از آن جمله جو با 22 درصد، یونجه با 13 درصد و چغندرقند و پنبه با 26 درصد).
ایجاد صنایع وابسته به کشاورزی نیز بر همین اساس در منطقه طرح و برنامهریزی شده است. از آن جمله اند، صنعت قند، صنایع بستهبندی پروسس میوه، صنایع لبنیات، تهیه خوراک دام و بستهبندی گوشت.
بطور یکه بین فعالیتهای کشاورزی منطقه و مجتمع صنعتی طرح و برنامهریزی شده برای منطقه یک رابطه دو جانبه وجود دارد. بهمین جهت نیز، هر گونه تغییر در ترکیب کشت و کیفیت استفاده از اراضی شبکه مستلزم توجه عمیق به وضع برنامههای مربوط به مجتمع صنعتی میباشد. جدول (4) ترکیب کشت شبکه را طبق طرحهای پیشنهاد شده نشان میدهد.
جدول (4) ترکیب کشت پیشنهاد شده طرحهای جامع کشت و صنعت و شرکتهای سهامی زراعی مغان (هکتار)
- ترکیب کشت موجود در شبکه طی سالهای 1358 الی 1361
ترکیب کشت موجود شبکه بسیار متفاوت از ترکیب کشت پیشنهاد شده میباشد. این تفاوت بخصوص از سال 1358 که شرکتهای سهامی زراعی منحل شد و متعاقب آن اراضی مربوطه به آنها به زارعین واگذار گردید، بسیار بیشتر شده است.
بطور کلی نکات عمده زیر را در زمینه تفاوت دو نوع ترکیب کشت، یعنی ترکیب کشت پیشنهاد شده و وضع موجود طی سالهای 1358 الی 1361 (جدول (5 میتوان مشخص نمود:
• در ترکیب پیشنهاد شده حدود 10 درصد اراضی به کشت گندم اختصاص یافته در حالی که وضع موجود ترکیب کشت حاکی است که در حال حاضر حدود 55 درصد اراضی شبکه به کشت گندم اختصاص دارد (در سال زراعی 1359-60 حدود 70 درصد برآورد شده است). این نسبت در مورد اراضی متعلق به زراعین حدود 61 درصد و در مورد اراضی کشت و صنعت حدود 33 درصد برآورد میشود. همانگونه که ملاحظه میشود زارعین شبکه بیشتر ترجیح میدهند که گندم بکارند تا محصولات دیگر، شاید این وضععمدتاُ به این دلیل باشد که با توجه به بالا بودن سطح مکانیزاسیون در منطقه این نوع کشت کار بسیار کمتری احتیاج دارد و در نتیجه زارعین فرصت مییابند که در زمینههای دیگری از جمله کار در کشت و صنعتها و مشاغل دیگر اشتغال ورزند.
• بعکس ترکیب کشت پیشنهاد شده که در آن به استعداد منطقه در زمینه دامپروری نیز توجه شده است در ترکیب کشت موجود تنها 20 درصد کشت به محصولاتی اختصاص دارد که بطور مستقیم و یا غیرمستقیم برای تغذیه دام مناسب میباشد. در حالیکه این نسبت در ترکیب کشت پیشنهاد شده بیش از 50 درصد میباشد.
• ترکیب کشت موجود با نیازهای مجتمع صنعتی منطقه متناسب نبوده و به همین جهت اگر در آینده تکمیل و بهرهبرداری از تمام این صنایع مورد نظر قرار گیرد و همزمان در ترکیب کشت منطقه تغییری ایجاد نشود، بهرهبرداری از صنایع وابسته دچار مشکل خواهد شد.
• و سرانجام ترکیب کشت موجود بهیچوجه متناسب با استعدادهای منطقه و میزان سرمایه گذاری انجام شده برای بهرهبرداری از این استعدادها نیست.
جدول (5) ترکیب کشت موجود در شبکه آبیاری و زهکشی مغان در سال زراعی 1360-61 (هکتار)
- ترکیب کشت پیشنهادی مهندسین مشاور یکم – ا.سی.ای
مهندسین مشاور یکم – ا.سی.ای در سال 1369 بعنوان یکی از ردیفهای شرح خدمات خود در مطالعات اصلاح و تکمیل شبکه آبیاری و زهکشی مغان نسبت به بررسی الگوی کشت شبکه طی سالهای قبل و مقایسه با الگوی کشت تصویبی وزارت کشاورزی (جدول (6 نموده و با در نظر گرفتن 50 درصد کشت پائیزه و 50 درصد کشت بهاره بر اساس آخرین تغییرات الگوی کشت توسط مرکز خدمات کشاوزی مغان مطابق جدول (7) برای شبکه الگوی جدید در نظر گرفتند و محاسبات نیاز آبی شبکه را بر اساس این الگو انجام دادند.
جدول (6) الگوی کشت تصویبی وزارت کشاورزی در سال 1361 برای دشت مغان (هکتار)
جدول (7) الگوی کشت پیشنهادی سال 1369 برای دشت مغان ابلاغ شده توسط مرکز خدمات کشاورزی مغان (هکتار)
- ترکیب کشت اتفاق افتاده از سال زراعی 1371-72 تا 1380-81
الگو و ترکیب کشت اتفاق افتاده در شبکه از بدو شروع بکار شرکت بهرهبرداری تاکنون نیز دستخوش تغییرات زیادی بوده است. جداول (8) و (9) وضعیت الگوی کشت شبکه را در طی سالهای مذکور نشان میدهند. نمودار (1) نیز تغییرات ترکیب کشت برای محصولات عمده شبکه را نشان میدهد.
جدول (8) وضعیت الگوی کشت اتفاق افتاده در شبکه طی سالهای 1371-72 الی 1375-76 (هکتار)
جدول (9) وضعیت الگوی کشت اتفاق افتاده در شبکه طی سالهای 1376-77 الی 1380-81 (هکتار)
همچنین برای مقایسه ترکیب کشت تصویبی وزارت کشاورزی ، پیشنهادی مهندسین مشاور یکم- ا.سی .ای و میانگین اتفاق افتاده طی سالهای مدیریت شرکت بهرهبرداری نمودار (2) ترسیم شده است.
- تحلیل وضعیت الگو و ترکیب کشت محصولات زراعی شبکه
الگو و ترکیب کشت اتفاق افتاده طی ده سال گذشته در مقایسه با الگو و ترکیب کشت پیشنهادی و مصوب وزارت کشاورزی همانگو.نه که از نمودار (1) استنباط میشود، نوسانات زیادی داشته که بیانگیر سلیقهای عمل نمودن زارعین شبکه با توجه به قیمت بازار محصولات زراعی است. دو محصول گندم و پنبه بعنوان ترکیب کشت اصلی در شبکه مطرح بوده وتقریباُ 50 درصد الگوی شبکه را شامل میشوند. این دو محصول از سال زراعی 71-72 الی 74-75 روند مخالف یکدیگر داشته اند، بدین معنی که گندم سیر نزولی پیدا کرده و در مقایسه با آن پنبه سیر صعودی داشته است. طی سالهای 74-75 الی 79-80تقریباُ سیر ثابتی برای هر دو محصول مشاهده میشود و از این سال بعد وضعیت معکوس شده و سطح کشت گندم افزایش و پنبه کاهش یافته است. بقیه محصولات نیز طی سالهای مذکورتقریباُ روند ثابتی با تغییرات کمی با میزان ترکیب کشت کمتر از 10 درصد روبرو بودهاند.