بخشی از مقاله

چكيده:

علوم انساني مجموعه علومي را شامل ميشود كه در رابطه با مطالعات انسان راجع به خويشتن از زاواياي گوناگون بوده و در عرصههاي متنوعي رشد و توسعه يافته است. اين علوم از سعي و تلاش انسان براي توجيه و درك رفتارهاي خود ظاهر شده و گونه جديد آن با نام علوم انساني يا اجتماعي نيز محصول تغيير در نگرش انسان به هستي و انسان است. علوم انساني با توجه به گستره موضوعياش هواي تنفسي جامعه بوده، به تمامي فعاليتهاي جامعه جهت داده و مسير حركت را روشن ميسازد.

قرآن نيز مجموعه نظام يك زندگى اجتماعى و دستورالعمل يك حيات سعادتمندانه و زندگى تواءم با عزت است؛ كه از جانب خداي تبارك و تعالي براي انسان سازي و بيان چگونگي تنظيم امور زندگي در دنياي مادي است؛ به طوري كه همه چيز رنگ الهي گيرد و دنياي مطلوبي بر اساس فطرت و خواست خدا رقم بخورد و آخرت انسان نيز مورد رضاي حضرت حق قرار گيرد.

از ديدگاه امام و رهبري، علوم انساني مورد نظر اسلام بيش از هرچيزي بايد با روش اجتهادي به خاستگاه خويش كه قرآن و سنت پيامبر ص و اهل بيت ع است، توجه نمايد. اين در حالي است كه در مواجهه با ناهنجاريهاي نظري و عملي كه سر در آخور علوم انساني غربي دارند، بروشني ميتوان فقدان مباني اسلامي را در شكلگيري آنها مشاهده كرد. شكل گرفتن مواد پايه اسلامي در بستري امروزي از يك سو و شكستن ساختار مباني غربي از سوي ديگر ميتواند در اين زمينه راهگشا باشد.

اين مقاله در صدد بررسي ديدگاه امام خميني و مقام معظم رهبري در خصوص رابطه قرآن و علوم انساني است، در اين راستا به مفهوم شناسي علوم انساني و قرآن و جايگاه آنها پرداخته مي شود.

سپس مقايسه اي بين نگرش ايشان با ساير نگرش ها ميشود. در ادامه به ضرورت تحول و ارتقاء علوم انساني بر اساس قرآن و توليد علوم انساني بر اساس قرآن با روش اجتهادي و بايستههاي توليد علوم انساني بر اساس قرآن بر اساس ديدگاه اين بزرگواران پرداخته ميشود.

اين پژوهش مي تواند علاوه بر اثبات اصل امكان توليد علوم انساني بر اساس قرآن و تأكيد بر ضرورت آن به صورت مستدل، برايند ديدگاه امام و رهبري را به عنوان ديدگاه جديدي در توليد علوم انساني قرآني ارائه نمايد.

١. مقدمه

عليرغم شبهات گستردهاي كه در خصوص رابطه قرآن و علوم انساني مطرح است؛ در سال هاي اخير ديدگاههاي گوناگوني در خصوص رابطه قرآن و علوم انساني ارائه شده است. در اين ميان يكي از ديدگاههاي مستدل ديدگاه امام خميني - ره - و مقام معظم رهبري است و اهميت اين ديدگاه از آن جهت است كه مستدل بوده و مصاديقي را هم در توليد علوم انساني بر اساس قرآن ارائه كرده است، ميتواند بسياري از شبهات ناظر به امكان اين امر را برطرف كند و علاوه بر آن ضرورت اين امر را به اثبات برساند. لذا حاصل اين پژوهش ميتواند روشي علمي و تخصصي در استخراج علوم انساني از قرآن در اختيار پژوهشگراني قرار دهد كه به صورت ميان رشته اي به توليد علوم بر اساس قرآن كريم ميپردازند.

٢. مفهوم شناسي

علوم انساني:

اصطلاح علوم انساني در معناي غربي خود نخستين بار در آغازين سالهاي دوره مدرن براي تفكيك ميان علوم طبيعي و ساير علوم اعم از ادبيات، زبان، فلسفه، تاريخ، هنر، خداشناسي و... به كار رفت. - برس و بولك، ١٣٧٨ ، ٥٥٣ - در معناي كاربردي، علوم انساني با توجه به گستره موضوعياش هواي تنفسي جامعه بوده - آيت االله خامنهاي، ١/ ١٢/١٣٩١ - ، به تمامي فعاليت-هاي جامعه جهت داده و مسير حركت را روشن ميسازد.

به لحاظ مفهومي نيز علوم انساني مجموعه علومي را شامل ميشود كه در رابطه با مطالعات انسان راجع به خويشتن از زاواياي گوناگون بوده و در عرصههاي متنوعي رشد و توسعه يافته است. اين علوم از سعي و تلاش انسان براي توجيه و درك رفتارهاي خود ظاهر شده و گونه جديد آن با نام علوم انساني يا اجتماعي نيز محصول تغيير در نگرش انسان به هستي و انسان است.

قرآن:

قرآن نام كتابي است كه بر پيامبر اكرم، حضرت محمد - ص - نازل شد و از آن جهت كه خوانده ميشود، بدين نام موسوم شده است؛ چنانكه خداي تعالي فرمايد: »انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون« - زخرف، ٤٣ - ؛ - الميزان في تفسير القرآن، ج ٢، ص ١٥ - روشنترين و مناسب ترين معنا براى قرآن، اشتقاق آن از ماده »قرأ« بهمعناى »تلاوت كردن« است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید