بخشی از مقاله
چکیده
سفال یکی از مهمترین دادهها و در عین حال فراوانترین آنها برای شناخت فرهنگهای بشری است.در این میان شناخت فرهنگ و تمدن عیلامی با توجه به کشفیات باستان شناسی و از طریق مطالعات سفالی امکان پذیر شده است. در مقالهمذکور سفالهای عیلامی که از محوطه های شاخصی چون شوش، تل ملیان،هفت تپه،چغازنبیل و ...بدست آمده به روش توصیفی - تحلیلی و بر مبنای دوره های مختلف آغاز عیلامی، قدیم، میانه و جدید طبقه بندی و مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
مقدمه:
برای شناخت بهتر فرهنگ و هنر یک تمدن میبایست جنبههای مختلف آثار و بقایای آن مورد واکاوی قرار گیرد. این واکاوی میتواند در مورد معماری، مذهب و آداب و رسوم، هنرهای ظریفه، صنعت، تجارت، ارتباطات سیاسی، طبقات اجتماعی، سفال و یا سایر نمودهای یک جامعه باشد.در این بین سفال بدلیل فراوانی و یافت شدن حجم قابل توجهی از آن در محوطه هایباستان شناسی دارای اهمیت خاصی است. موارد تشکیل دهنده سفال شامل خاک، آب و ماده چسباننده یا شاموت میباشد.
ترکیب این مواد با هنر دست هنرمند موجب بهوجود آمدن شیء و یا اثری گردیده که ما آن را سفالینه مینامیم. سفال در کاوشها و یا بررسیهای باستان شناسی معمولاً بصورت پراکنده و یا قطعات خرد شده ظروف یافت میشود، البته گاهی اوقات نیز بصورت ظروفی کامل و یا ناقص نیز از آن بدست میآید.
این هنر یا صنعت کاربردی پس از بوجود آمدن در دوره نوسنگی کم کم مراحل پیشرفت و تکامل را پیمود و با افت و خیزهایی از نظر کیفیت و طرح و تزیین، کم و بیش کاربرد و اهمیت خود را در فعالیتهای روزمره و فرهنگ بشری حفظ کرده است. اهمیت سفال در باستان شناسی از آنجا مشخص می-شود که با گسترش تولید سفال به مرور تاثیرات بومی و منطقهای نیز در ساخت سفال تاثیر گذار شدند و این تاثیرات بیشتر در فرم، نقوش و خمیر سفال خود را نشان دادند. در کل هر منطقهای تولید سفالش با منطقه دیگر تا حدی تفاوت دارد.
امروزه باستان شناسان با استفاده از این اختلافها و تفاوتهای موجود به آسانی تعلق سفال را به منطقه خاص در مییابند. همچنین با استفاده از این تفاوتها دورههای مختلف تمدنی را که سفال در آن دوره خاص ساخته شده میتوان تشخیص داد و استفاده از این داده در گاهنگاری های باستان شناسی حائز اهمیت میباشد. علاوه بر آن سفال ضمن جنبههای کاربردی و آیینی خود، یک شی هنری هم محسوب میشود و شناخت و بررسی آن نیز منجر به آگاهی بیشتر در مورد هنر یک فرهنگ و تمدن نیز خواهد شد.
در این راستا شناخت مختصات سفالینههای تمدن عیلام نیز در قالب مقاله جداگانه میتواند باعث آگاهی بیشتر محققان و علاقمندان به فرهنگ و هنر این تمدن گردد
در این مقاله جهت بررسی و مطالعه این داده فرهنگی بر مبنای پژوهش های پیشین باستان شناسان درمحوطه های شاخص این دوره از جمله شوش - لوبرن،1376؛ Le Breton, 1975؛ - Carter,1979 ، انشان - تل ملیان - - - Sumner,1976، کابناک - هفت تپه - - نگهبان، 1372 ؛ - Negahban,1984 و دوراونتاش - چغازنبیل - - - Mofidi,2007 و سایر محوطه های دیگری چون تپه یحیی - - Karlovsky,1971، سفالینه هایدوران عیلامی گردآوری،معرفی و طبقه بندی شده تا درک جامعی نسبت به این داده فرهنگی عیلامی بدست آید.البته نخست به سرزمین و منشا عیلامی و گاهنگاری آنها اشاره می شود و در وهله بعد به بررسی مشخصات سفالینه های آن بر مبنای ادوار عیلامی می پردازیم:
وضعیت جغرافیایی و تاریخی عیلام:
منشاء قوم عیلام دقیقاً مشخص نیست و محققین آنها را از نژاد و قومی مستقل معرفی میکنند. بدین ترتیب هر تلاشی برای ردیابی نژاد عیلامی با دشواری مواجه میشود و هرچه منابع موجود را بیشتر بررسی میکنیم، بیشتر این تصویر را پیدا میکنیم که عیلامیها، عیلامی بودهاند، نژادی با استقلال خدشه ناپذیر. سرزمین عیلام به روایت خودشان هلتمتی - سرزمین مقدس یا سرزمین خدایان - نامیده میشد که مرکب از هل به معنی سرزمین و تمتی به معنی مقدس یا خدایان بود
سومریها عیلام را نیم - به معنی سرزمین مرتفع - و اکدیها نیز آنها را الامتو - باز بمعنی سرزمین مرتفع - می-
نامیدند.چنین بنظر میرسد که نژاد عیلامیها بدلیل موقعیت خاص جغرافیایی آنان، متشکل از اتحادیهای از اقوام گوناگون بود که در طول تاریخ خود سر برآورده و بر همه اتحادیه حکومت مینمود. پارسیان نیز عیلامیها و سرزمین آنها را به نام اوجا - - uja یا هوجا - - Huja خوانده و موطن اصلی آنها را در کوهستانهای مشرق شوش تصور نمودهاند. نویسندگان یونانی نیز آنها را به نام اوخی - Ukhja - یا اوزی - Uzii - نامیده و این کلمه در قسمتی از نام خوزستان هنوز باقی- مانده است
از لحاظ جغرافیایی حدود و گستره سرزمین عیلام شامل مناطقی از استان کرمانشاه امروزی در غرب کشور تا مرزهای شرقی استان فارس بوده است ولی این احتمال وجود دارد که حدود عیلام از این هم فراتر بوده باشد. نکتهای که باید درباره این موضوع در نظر گرفت این است که مرزها ثابت نبوده و بسته به قدرت دولت و عوامل دیگری دائماً این مرزها در حال جابجایی و کوچک و بزرگ بوده است.
بطور کلی محدوده سرزمین عیلام از دو بخش عمده تشکیل شده است، یکی قسمت کوهستانی و دیگری دشت یا جلگه خوزستان. بخش عمده یا کوهستانی عیلام دارای جنگل-ها، مراتع و رودخانههای فراوان و بخش جلگهای آن دارای آب و هوایی گرم، رودخانههای طویل و خاک حاصلخیز برای کشاورزی بوده است. در کل سرزمین عیلام از جنوب به خلیج فارس و از شمال، شرق و غرب به کوههای زاگرس محدود میگردد که قسمتی از آن در بخش غربی مجاور بین النهرین است و بغیر از چند رودخانه هیچگونه مانع طبیعی دیگری ما بین این دو وجود ندارد.اما از شهرهای عمده آن شوش، انشان - تل ملیان - ، کابناک - هفت تپه - و دور اونتاش - چغازنبیل - را می توان نام برد.
گاهنگاری دوران عیلام:
دوره نخست مربوط به آغازعیلامی یا آغاز ادبیات 3200-2800 - ق.م - می باشد - اکبری،. - 1381 بعد از دوره آغاز عیلامی، عیلام قدیم - 2800-1500ق.م - شروع میگردد - همان - .در برخی منابع آغاز این دوره را نیز سال2900ق.م ذکر کرده اند
نخستین سلسله ای که در این دوران بر عیلام حکومت کرد،اوان -2900 - - Awan - 2210ق.م - است - همان - .سلسله دیگری که بعد از اوان بر عیلام حکومت کرد، سیماش - Simash - و یا شیماشکی -2095 - 1850 ق.م - می باشد - باغبان،. - 1375آخرین سلسله در دوره عیلام قدیم، سوکﱠل مخها - Sukkal-Makh - یا - نمایندگان بزرگ - است. دوره حکومت این سلسله 1550-1800 - ق.م - می باشد