بخشی از مقاله
چکیده
مقاله حاضر، پژوهشی در باب مطالعه و طبقهبندی سفالهای به دست آمده از حفریات باستانشناسی نیشابور میباشد. اولین حفاریها و پژوهشهای باستانشناختی در نیشابور، توسط موزه متروپولیتن نیویورک از سال 1935 بر روی تپههای باستانی شهر قدیم نیشابور آغاز، و گزارش نهایی آن توسط چارلز ویلکینسون درسال منتشرشد.
کاوشهای این تیم در منطقهای بین سایت شادیاخوارگ یا کهندژ، برگسترهای به فراخی تقریبا هکتار در کناره جنوب خاوری شهر کنونی نیشابور، منجر به کشف تعداد زیادی سفال و پاره سفال شد. فاز سامانی در واقع بهترین تشخیص حفاریهای تیم آمریکایی شناخته شده است. هدف اصلی این پژوهش نیز، گونه شناسی سفالهای دوره سامانی بر اساس تکنیک تزیین مجموعه سفالهای به دست آمده از انواع تحلیلهای مربوط به حوزه سفال در باستانشناسی در حفریات نیشابور میباشد که از فراوانترین دادههای تپه های باستانی آن و یکی از مهمترین شواهد و مدارک باستانشناسی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی انجام شده است.
-1 مقدمه
یکی از اهداف پژوهشهای باستانشناختی، مطالعه تغییرات فرهنگی است. برای رسیدن با این منظور، مطالعه و تجزیه و تحلیل مواد فرهنگی به دست آمده از حفاریها، از بهترین راهکارها است به این دلیل که معمولا تغییرات فرهنگی در مواد باستانشناسی نمود پیدا میکند
سفال از جمله مواد فرهنگی و از کهنترین دستساختههای بشری است که در شناخت فرهنگ، تفکر و اندیشه جوامع انسانی گذشته نقشی اساسی داشته زیرا به عنوان یکی از پرکاربردترین آثار بشر در اکثر ادوار گذشته، از تغییرات ایجاد شده در جامعه تاثیر میپذیرفت
همچنین به عنوان بستری برای انتقال مفاهیم در نتیجهی تحولات اجتماعی و فرهنگی رخ داده در دورههای مختلف، ظاهر شده و از طریق مواردی چون نقش،جنس،رنگ و اشکال، مفاهیم هنری هر دوره را بیان میکند. در این راستا میتوان گفت باتشکیل حکومت مستقل ایرانی سامانیاندر قرن سوم هجریو حمایت آنها از هنر، سفالگریپیشرفتی چشمگیر نمود و سبکهای معینی در سفالسازی پدید آمد
اصالت این سفالینهها که مورد مطالعهی اینمقاله قرار گرفته است، درشیوهی تزیین و آرایش آنها میباشد. نمونههای مورد مطالعه نیز از حفاریهای موزه متروپولیتن در تپههای باستانی نیشابور یعنی کهندژ، البارسلان، سبزپوشان،شادیاخ،تپهمدرسه، تپه بازار،تپهقنات وتپهتاکستان که گزارش نهایی آن در سال 1973 توسط ویلکینسون منتشر شد، برداشت شده است.
-2 طبقهبندی و گونهشناسی سفالینهها
یکی از دادههای مهم باستانشناسی، سفالینهها هستند که سطوح داخلی و خارجی آنها بستر مناسبی برای بیان اندیشهها از طریق اجرای نقش و نگار در قرون گذشته بوده است. هرگونه فعالیتی که برای آرایش ظرو ف سفالی انجام گیرد، تزئین نامیده میشود
ظروف سفالی دوران سامانی نیز به دلیل تنوع و زیبایی تزیینات آن مورد توجه است. بنابراین میتوان قطعات و مجموعه سفالینههای به دست آمده از کاوشهای باستانشناسی نیشابور را از لحاظ نوع پوشش سطح درونی و بیرونی، و همچنین اجرای نقوش روی آنها، در دو دسته اصلی تزیینی یعنی سفالینههای بدون لعاب و سفالینه-
های لعابدار بررسی نمود:
-1-2 سفالینههای بدون لعاب
سفالهای بدون لعاب معمولا دارای خمیرهای نخودی و گاهی اوقات قرمز است. بدنه به رنگ زرد و عموما دارای ته رنگی خاکستری است. یکی از کاربردهای اصلی آنها ذخیره سازی آب و دیگر مایعات نظیر شیر، روغن و شراب بود - ویلکینسون: . - 290 ظروف علاوه بر خمرههای بزرگ و کوچک، معمولا در اشکال چراغ، شمعدان، فانوس، گلدان، ظرف پول و ظروفی که به منظور بخاری به کار برده میشدند، ساخته میشد. تکنیک تزیین در این گروه از سفالینهها در دو دسته قابل بررسی است:
-1-1-2 سفال بدون لعاب با نقش کنده: تکنیک نقش کنده متداولترین روش تزیین ظروف بدون لعاب دوران سامانی بوده است. تزیینات با وسیلهای نوکتیز و به شکل خطوط موجی، زیگزاگ، خطوط موازی عمودی و افقی، نقوش گیاهی و خطوط کوفی بوده که اغلب روی بدنهی کروی و پهن ظروف و معمولا روی گردن کوتاه و گاه کشیده آنها نقر میشد
-2-1-2 سفال بدون لعاب با نقش قالبزده: این نوع تزیین روی ظروف کوچکتر و اغلب غیر کروی انجام شده است.
نقوش از قالبهایی با نقش منفی و معمولا روی قسمتهای ضخیم ظرف ایجاد شده و شامل نقوش موجی، خطوط عمودی و افقی متقاطع، نقوش هندسی نظیر لوزی و دوایر متعدد و نقوش گیاهی نظیر شاخ و برگ و روزت میباشد.
-2-2 سفالینههای لعابدار
در طبقهبندی سفالهای دوره اسلامی،ویژگیهای فنی و تزیین موسوم به لعاب گلی را به سفال قرون سوم و چهارم نسبت داده اند
مهمترین سهم هنرمندان این دوره در ساخت سفال اسلامی، ابداع و تکامل سفالهای منقوش گلابهای است
تولید وسیع این گونه از سفالها کهمحصولاتمحلی بوده - ویلکینسون، - 1973، از سده سوم هجری آغاز و در سدهی چهار به اوج خود رسید اما در سدهی پنج با رواج خمیر سنگ در ساخت بدنهی سفال و استفاده از لعاب قلیایی، تولید این گونه از سفالها با افت کیفی مواجه و در نهایت به تولید در کارگاههای محلی محدود گشت
در این نوع تزیین، ظرف ساخته شده از گل را که معمولا دارای خمیر نخودی یا قرمز بوده، پس از خشک شدن،
در دوغابی از گل نخودی رنگ فرو می بردند، طوری که داخل و خارج آن به طور یکنواخت با این دوغاب پوشانده میشد و پس از خشک شدن، ظرف را به نقوش مورد نظر می آراستند؛ درپایان نیز سطح سفال با لعاب سربی شفاف پوشانده میشد.
-1-2-2 سفال با پوشش گلی: سفالینههای گلابهای از لحاظ تکنیکهای تزیین به دستههای زیر قابل تقسیم است:
-1-1-2-2 ظروف با پوشش گلابهایو نقش سیاه رنگ بر زمینه سفید
این گونه، ظروفی هستند که با رنگدانه سیاهروی زمینه سفیدی از لعاب گلی نقاشی شده و معمولا با لعاب شفاف سربی پوشانده شدهاند. زمینهی ظروف شیری رنگ یا سفید است؛ رنگ سیاه اغلب به دلیل حضور منگنز متمایل به ارغوانی و گاها به دلیل حضور آهن متمایل به قهوهای است. اشکال ظروف شامل دیسهای گرد، کاسه، بشقاب، فنجان، چراغ، قدح و کوزه است.
نقوش قسمت کمی از ظرف را اشغال میکند؛ طرحها که گاها نازک و گاهی اوقات تو پر هستند، معمولا عاری از شلوغی میباشند. استفاده از طرح دندانه ارهای و مستطیل کاملا سیاه در لبهی ظروف بسیار رایج است. تزیینات دیگر شامل نقطه چینهای مرتب، نقش پرندگانی نظیر اردک و درنابه روشی طبیعتگرایانه با فرمهای برگی به عنوان بال و تاج، و گلهای مسبک در کنار نوشته کوفی تزیینی میباشد
-2-1-2-2 ظروف با پوشش گلابهایو نقوش رنگارنگ بر زمینه سفید
در کنار رنگ سیاه برای تزیین ظروف گلابهای، از رنگهای دیگر نیز استفاده میشد که شامل رنگ قرمز، سبز زیتونی، سبز روشن، زرد روشن و حنایی است. بدنهی رسی ظروف، معمولا متمایل به قرمز است و ظروف در اشکالی از قبیل بشقاب، کاسه و پیالههای کوچک آبخوری ساخته میشد. تزیینات شامل نقوش هندسی، گیاه و گلهای مسبک، نقشمایههای اسلیمی، پرنده، تکرار حروف خط کوفی و به ندرت نقوش انسانی میباشد. در تعدادی از این ظروف، پرنده یا زوج پرندگان با حروفی در میانشان، تمام سطح داخل ظرف را فراگرفته است. کتیبههای خوشنویسی و شبه خوشنویسیها که دیواره یا بدنهی داخلی و کف ظروف را تزیین میکند - تصویر - 4، از دیگر آرایههای تزیینی است که معمولا با رنگ مشکی، گاها قرمز و به ندرت سبز با دقت تمام روی ظروف نقش میبندد.
-3-1-2-2 ظروف با پوشش گلابهای زمینه رنگی و نقوش سفید
نظر به اینکه سفالگران شرق ایران، در تکنیک نقاشی سیاه و رنگی روی گلابهی سفید تجربه کسب کرده بودند، طبیعی است که نقاشی سفید روی گلابههای رنگی نیز مد نظرشان بوده باشد. اصلیترین پوششهای رنگی بدنه در دو دسته میگنجد:
الف - زمینهی قرمز متمایل به خاکی، که تحت تاثیر حرارت به رنگ قهوهای روشن درآمده است.
ب - سیاه متمایل به ارغوانی،که زیر لعاب، به رنگ قهوهای تیرهای بدل شده است.
تزیینات به رنگهای سفید، زرد و سبز روی آنها اجرا شده است. دامنهی رنگ بدنهی ظروف زرد تا قرمز است. سادهترین تزیینات شامل نقطههای سفید و خالهایی در تعداد سه یا چهار عدد و یا خطی از نقطههای مجزا در لبهی ظروف است. دایرههای مرکزی توپر و محاط شده در حلقهای از خالهای کوچک، گلهای چند پر و دالبری،رُزت و پرنده در کنار کتیبه- های خوشنویسی با حاشیهای درهم بافته از دیگر تزیینات میباشد
-4-1-2-2 ظروف با پوشش گلابهای و نقش سیاه با لکه های زرد
از دیگر گونههای سفال منقوش گلابهای، گروهی با تزیینات سیاه روی پوشش سفید با لکهای زردفام است. لعاب روی رنگ سیاه، پس از حرارت دیدن، لکهای زرد در اطراف سیاه ایجاد میکرد. بدنه، قرمز تا زرد و اشکال ظروف شبیه به گروههای قبلی است. پس از دوغآب دادن تمام ظرف، تزیینات روی آن انجام شده و ظرف با لعاب سربی بسیار براق پوشانده میشد.