بخشی از مقاله

چکیده

یکی از ظرفیت هاي مغفول در راستاي الگوي پیشرفت ایرانی – اسلامی، بهره گیري صحیح از حوزه فرهنگ در پیشرفت اقتصادي می باشد. تعامل صحیح اقتصاد و فرهنگ می تواند مسیر پیشرفت پایدار و صحیح را براي کشور به ارمغان آورد و آن را از آفات الگوهاي غیر بومی مصون و بی نیاز سازد.

این مقاله به دنبال آن است تا با بررسی تعامل حوزه اقتصاد و حوزه فرهنگ با توجه به تحقیقات انجام شده، به ظرفیت شناسی گونه هاي مختلف این تعامل در راستاي پیشرفت اقتصادي بپردازد. از این رو، در این مقاله پس از ذکر تاریخچه تعامل اقتصاد و فرهنگ با یکدیگر، به پیوند اقتصاد با فرهنگ در قالب سرمایه فرهنگی پرداخته و با تفکیک سرمایه فرهنگی ملموس از سرمایه فرهنگی ناملوس، و در نظر گرفتن دو تعریف علم اقتصاد - یکی از جنبه ي فرایندي و دیگري از جنبه ي روشی - ، به ارائه چهار گونه از تعاملات اقتصاد با فرهنگ، پرداخته است.

این چهار گونه عبارتند از: اقتصاد فرهنگ، فرهنگ اقتصادي، اقتصاد صنعت فرهنگی و اقتصاد فرهنگی. هر چهار گونه ظرفیت هاي بالقوه اي در راستاي پیشرفت اقتصادي دارند. به نظر نگارنده، اقتصاد فرهنگی بیشترین ظرفیت را نسبت به سه مورد قبلی جهت در شکل دهی به پیشرفت بومی اقتصاد با توجه به فرهنگ ایرانی اسلامی دارد.

1.    بیان مسئله

تا اواسط قرن بیستم نگاه توسعه اقتصادي به عنوان بهود شرایط مادي و رفاه مادي مردم، بر اساس کالامحوري بود. در این نگاه فرهنگ یا هیچ نقشی ندارد یا به عنوان یک عامل میانجی بر حصول پیشرفت مادي یا به عنوان عنصري در ساختار نیازهاي جوامع مختلف در نظر گرفته می شد . اما به تدیج با تمرکز مجدد توسعه به انسان به عنوان ابژه توسعه، معناي توسعه گسترش یافت.

در این معناي کلی تر، توسعه قطعا شامل پیشرفت رفاه مادي در قالب افزایش محصول ناخالص داخلی سرانه یا در آمدهاي خرج کرد نی اندازه گیري می شد و در عین حال شامل تغییرات در مجموعه نماگرهاي اجتماعی نظیر تغذیه جمعیت، تامین خدمات رفاهی و ... در قالب کیفیت زندگی قرار می گرفت. در این جهت گیري جدید توسعه، مردم به عنوان ابژه و ابزار توسعه در چارچوب فرهنگ خ ود با یکدیگر تعامل می کنند و بدین صورت فرهنگ محور و مرکز توسعه می شود

نگاه دانشمندان به فرهنگ به عنوان مانع توسعه به تسهیل گر توسعه و ابزاري جهت توسعه تغییر کرده است. امروزه، فرهنگ چشمه پیشرفت و کلید فرآیند توسعه می باشد. این تغییر نگاه ناشی از تغییر نگاه از کالامحوري و مادي محوري به توسعه انسانی است. چنانچه استراتژي سازمان توسعه ملل به سمت توسعه انسانی و فرهنگی متمایل شده است

بررسی ها نشان می دهد، نقش فرهنگ در توسعه در حال رشد است مخصوصا روش هاي توسعه مبتنی بر گونه هاي مختلف فرهنگی. به طور مثال معجزه اقتصادي شرق اسیا را ناشی از ارزش هاي اسیایی می دانند و اظهار می کنند که تنوع فرهنگی نه تنها مفید بلکه اساسی براي توسعه است

فرهنگ در بخش اعظم نیمه دوم قرن بیستم محلی از اِعراب نداشت. در آن دوره، دیدگاه غالب در اقتصاد بر رفتار منطقی استوار بود و به زمینهاي که فرایند تصمیمگیري در آن تحقق مییافت توجهی نمیشد. اما از اوایل دهه 90 فرهنگ در حوزه تحلیل اقتصادي مطرح گردید. به تدریج بذر آگاهی و توجه نسبت به محیط و زمینه تصمیمگیريها رشد نمود و در باب تأثیر اصول اخلاقی و باورها بر رفتار اقتصادي و موفقیت اقتصادي تحقیقاتی انجام شد . در عالم اقتصاد، فرهنگ به مثابه عاملی تبیینی، نخستین بار حوزههایی که محققان در آنها با تفاوتهاي فرهنگی روبرو شدند، یعنی اقتصاد توسعه و بازرگانی بینالمللی مورد توجه قرار گرفت. به طور کلی فرهنگ می تواند بر پی آمدهاي اقتصادي از سه طریق گسترده تاثیرگذار باشد

1.    ارزش آفرینی: فرهنگ از طریق ترویج ارزش هاي مشترك درون گروه بر راه هاي انجام فراگردهاي اقتصادي تولید و کارائی اقتصادي تاثیر می گذارد

2.    اخلاقی محوري: فرهنگ می تواند بر انصاف تاثیرگذارد به طور مثال القاي اصول اخلاقی مشترك موجب تاثیر در تصمیم هاي گروهی در زمینه تخصیص منبع می شود که موجب حصول پی آمدهاي منصفانه خواهد گردید. مانند طرح هاي توزیع درآمد،برنامه رفاه اجتماعی و ...

.3 اهداف گذاري : فرهنگ تاثیر گذار در تعیین اهداف اقتصادي و اجتماعی گروه هاست. گاهی فرهنگ جوامع تعقیب پاداش مادي را به نفع اهداف غیر مادي مربوط به کیفیت هاي زندگی تعدیل می کند و بر آهنگ و مسیر رشد اقتصادي تاثیر گذار می باشد.

امروزه در ادبیات غربی از تعاملات فرهنگ و اقتصاد با عنوان اقتصاد فرهنگی یاد می شود. اقتصاد فرهنگی مفهومی است که نقش خاصی را براي فرهنگ و خلاقیت در کنار اقتصاد در زندگی اجتماعی قائل است

با توجه به این مقدمه می توان گفت، نظر به اهمیت جایگاه فرهنگ در پیشرفت اقتصادي در ادبیات امروزي توسعه، بررسی تعامل دو حوزه فرهنگ و اقتصاد بر یکدیگر و شناسایی ظرفیت هاي این تعاملات در جهت پایه ریزي اقتصاد مبتنی بر فرهنگ درالگوي ایرانی اسلامی پیشرفت ضروریست. اقتصاد مبتنی بر فرهنگ - اقتصاد فرهنگی - ، اقتصادي است که بر مبناي ظرفیت هاي سرمایه ي فرهنگی ایرانی- اسلامی رشد و پیشرفت می کند. توجه به اقتصاد فرهنگی در الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت اهمیت ویژه اي دارد، چرا که هر مدل اقتصادي مطلوبی باید با نسبت سنجی با فرهنگ اسلامی- ایرانی شکل گیرد. برخورداري از اقتصاد فرهنگی، ضمن شکوفایی ظرفیت هاي فرهنگی، سبب کسب استقلال اقتصادي با اتکا به فرهنگ داخلی خواهد شد.

از این رو تبیین و تشریح گونه هاي تعامل اقتصاد و فرهنگ و بررسی ظرفیت هاي علمی هر حوزه در جهت بناي اقتصادي مبتنی بر فرهنگ ضروریست. چیزي که تا به امروز مورد غفلت محققان و مجریان حوزه اقتصاد واقع شده است.

این مقاله ضمن شناسایی انواع تعاملات حوزه اقتصاد با حوزه فرهنگ در راستاي پیشرفت اقتصادي ، به شناسایی قابلیت هاي هر گونه در جهت توسعه اقتصادي کشور خواهیم پرداخت. همچنین جهت نشان دادن وضعیت پژوهش هاي این حوزه مطالعاتی، به بررسی حدود 600 مقاله نگارش شده در 5 نشریه معتبر "جامعه پژوهی فرهنگی"، "راهبرد"، "اقتصاد اسلامی"، "مطالعات فرهنگ و ارتباطات" و "رفاه اجتماعی" در 5 سال گذشته پرداخته شده و مقالات مرتبط با هر گونه ها ظرفیت شناسی شده است.

در ادامه پس از ارائه تاریخچه جایگاه فرهنگ در دانش اقتصاد، جهت تبیین چارچوب مفهومی به تعاریف مورد نظر خود از اقتصاد و فرهنگ اشاره خواهد شد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید