بخشی از مقاله
چکیده
اکثر تحقیقات پژوهشگران ما روی جنبه های اقتصادی توسعه بوده که آن را رشد اقتصادی می گویند نه توسعه که این یک مشکل در راه شناخت خود توسعه است پس در اصل ما در تعریف توسعه هنوز مشکل داریم و آن را با رشد اقتصادی اشتباه میگیریم و در نتیجه برنامهریزی های خود را بر پایه ی سرمایهگذاریهای اقتصادی بنا می نهیم بدور از اینکه بر دیگر جنبه های دیگر توسعه تأکید کنیم و تا با این مشکل مبارزه نکنیم به توسعه ای پایدار و همه جانبه نخواهیم دست یافت.
پس باید توسعه و موانع آن را در تمام سطوح از جمله سطوح فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی- مذهبی و... جستجو کرد. با توجه به مطالب گفته شده سوال اساسی که مطرح است و رسیدن به درک مشترک از آن بسیار مشکل است و آن این که علت اصلی توسعه نیافتگی ایران نسبت به کشورهای غربی با وجود اینهمه امکانات چیست؟
گمان مقاله آن است که مهمترین عامل در وضعیت فعلی کشور ما نداشتن قدرت تفکر و خودکفایی سازمان یافته است. با توجه به اینکه این پژوهش اسنادی و کتابخانه ای می باشد پس روش تحقیق مورد استفاده اسنادی و کتابخانه ای است و جامعه ی آماری ما ایران است.
-1بیان مسئله
بی گمان به عنوان یک ایرانی آگاه به دارائی ها و ثروت های خدادادی سرزمین خویش بارها و بارها از خود پرسیده ایم که چرا با وجود این همه سرمایه های غنی از چنین جایگاهی در عرصه اقتصادی جهانی برخورداریم و مهمتر آنکه چگونه می شود که کشورهایی با منابع و ثروت های به مراتب کمتر جایگاهی بهتر و روشن تر از ما در رقابت های اقتصادی در سطح جهانی دارند. اما کشور ما با وجود دریایی از ثروتهای رو و زیرزمینی و با وجود موقعیت برتر ژئوپولیتکی و جاذبه های بسیار توریستی و میراث های به جای مانده از روزگاران باستان در زیر پنجه های فقر اسیریم؟ این در حالی است که ضریب هوشی این ملت از گذشته تا کنون زبانزد همگان بوده است بایستی این واپس ماندگی را در کدام عوامل باید جستجو کرد؟
مدیریت با توجه به وضعیت شاخص کیفیت زندگی در ایران که در بین 190 کشور جهان در رتبه ششم از آخر می باشد و آمارهای فاجعه آمیز موجود در زمینه ی مسائل فرهنگی، محیط زیست، اقتصادی، حوادث، علمی آموزشی، فرار مغزها، فرار نخبگان، فرار سرمایه، اعتیاد، جرم و جنایت، طلاق و صدها آمار دیگر که از معتبرترین منابع موجود در ایران تهیه شده است و با وجود نیت خیرخواهانه و همه تلاش ها برای آبادانی کشور آمارها گویای حقیقت تلخ عقب ماندگی فزاینده ایران می باشد و ثابت می کند که نه تنها کشور در مسیر توسعه نمیباشد بلکه هر روز عقب مانده تر از کشورهای دیگر می گردد
مهم ترین عامل داخلی در وضعیت فعلی کشور ما نداشتن قدرت تفکر منسجم و علم سازمان یافته است. تمام مسائل جامعه ی ما- بالاخص عوامل داخلی- به نظر میرسد از اینجا سرچشمه بگیرند که ما در تشخیص مسائل و یافتن راه حل مناسب نقص داریم، یعنی: یک سیستم تفکر سازمان یافته، در بالاترین حد توانائی تفکر و آزاد از قید و بندهای »کاستی« و ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی غیرمستدل نداریم، که بتواند مسائل را با عمق تفکر کافی، به طور واقع بینانه و دور از تعصبات بررسی کند.
گر چه رهبری مذهبی و رئیس جمهور وقت برای این مسئله اهمیت زیادی قائلند، اما با وصف این، هنوز این نیاز در مسئولین و جامعه به اندازه ی کافی ادراک نشده است. بر این اساس این سوالات مطرح میشود که الگوی ما در مسیر توسعه و پیشرفت چیست و ما در چه مرحلهای هستیم؟ و میخواهیم به کجا برسیم؟ شاخصهای پیشرفت کدامند؟ و پیشرفت با چه اهدافی و ازطریق چه برنامه و زمانبندی و با چه راهبرد و تاکتیکی برای ما باید به اجرا گذاشته شود؟× بنظر میرسد مهم ترین موانع در راه توسعهی کشور ایران، نداشتن قدرت تفکر منسجم و علم سازمان یافته و فساد اقتصادی و مقاومت سنت در مقابل نوگرایی و همچنین سوءمدیریت میباشد
بنابراین هدف از انجام این مقاله شناخت موانع توسعه کشور ایران از بعد داخلی و خارجی است و دادن راه حلهای مؤثر برای رفع مشکلات بر سر راه توسعه کشور ایران است.
-2مبانی نظری تحقیق
-2-1 توسعه: معنای توسعه در این تحقیق تلقی کلی و اجمالی از توسعه بدون توجه به کاربرد اصطلاحی آن در الگوهایی مانند نوسازی است؛ توسعه فرآیند حرکت جوامع از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب است.
-2-2توسعه سیاسی: توسعه سیاسی در این تحقیق به معنای روندی از تغییر سیاسی همراه با برابری فزآینده، افزایش توانایی نظام سیاسی در پاسخگویی و کسب رضایتمندی عمومی و انفکاک نقش ها و ساختارهای سیاسی است، البته فارغ از هرنوع نگاه مکتبی مانند لیبرالیسم.
-2-3توسعه اقتصادی: حالتی است که در آن یک جامعه از پیشرفته ترین تکنولوژی در فعالیت های اقتصادی خود بهره می جوید. مقصود از پیشرفتهترین تکنولوژی چهار عامل تولید، دانش و علوم، نیروی انسانی ماهر و سازمان تولید می باشد؟
-2-4رشد خودپایدار: مرحلهای از رشد است که پس از آنکه جوامع به آن می رسند از آن پس رشدشان برگشت ناپذیر خواهد شد و فقط رو به جلو حرکت می کنند. کند و تند می شوند اما دیگر به نقطه قبل از تولد یافتگی خود برنمیگردند. این هنگامی است که توسعه به انسانها وصل می شود و نگرش آنها توسعه محور می شود.
-3شاخص های توسعه یافتگی
توسعه یافتگی که در مقابل آن از واژگانی چون، عقب ماندگی- کمتر توسعه یافتگی- و در حال توسعه سخن گفته می شود بر اساس یک سری معیارهایی اندازهگیری شده که در دنیا مورد پذیرش عمومی بوده و الگو واقع شده است -3-1شاخصهای کمی: جنبه کمی و به تعبیری حجمی دارند و نشانگر میزان برخورداری یا عدم برخورداری جوامع از مواهب مادی می باشد؟
-3-1-1تولید ناخالص ملی: که به ارزش پولی کل تولید - محصولات ساخته شده و خدمات ایجاد شده - در یک دوره زمانی معین گفته میشود که هر چقدر این تولید بالاتر باشد، میزان توسعه یافتگی نیز بیشتر خواهد بود
-3-1-2درآمد ناخالص سرانه ملی: که از تقسیم درآمد ملی یک کشور - تولید ناخالص داخلی به جمعیت آن، درآمد سرانه می گویند و هرچقدر این درآمد بیشتر و میزان بهره مندی مردم بالاتر باشد، به همان اندازه توسعه یافتگی ببشتر خواهد بود و هر چقدر منحنی رو به پایین باشد، توسعه نیز سیر نزولی خواهد داشت
-3-1-3توزیع درآمد: مهم این است که این درآمد سرانه ملی چگونه میان آحاد جامعه توزیع شود.اگر این درآمد به درستی در میان تمام دهک های برخوردار و غیر برخوردار توزیع گردد می شود گفت توسعه یافتگی اتفاق افتاده است
-3-2شاخصهای کیفی: میزان باسوادی: زیرا هر اندازه بیشتر و بهتر باشد آن جامعه دارای رشد یافتگی و به عبارتی توسعه بیشتری خواهد بود بطوریکه اگر ملتی فاقد آن باشد یا کمتر از آن برخوردار باشد در زمره کشورهای عقب مانده و یا کمتر توسعه یافته خواهد بود
-3-2-1مرگ و میر نوزادان: از جمله شاخصهای کیفی در توسعه اقتصادی میزان سلامت هر جامعه است.هر اندازه که مردم از مسائل بهداشتی بهره مند باشند در نهایت سلامت جامعه تامین است