بخشی از مقاله

عدالت اجتماعي و فضاي شهر

چکيده
بـا تـوجه بـه جمعـيت پذيـري امـروزه شـهرها و بوجود آمدن شکل تازه اي از شهرها در قرن اخير روشن است که علم جغرافياي شهري و برنامه ريزي فضاهاي شهري بايد ابعاد و قلمروهاي تازه اي بيايد که يکي از ابعاد و موضوعات تازه که در بيست سال اخير توجه اکثر انديشمندان اين علم را به خود مشغول کرده پرداختن به عدالت اجتماعي در مباحث شهري مـي باشـد کـه از اين نظر بايد شهر با سياستهاي کشوري و جهاني پيوند داده شود (شکويي ص ٩، ١٣٧٣) و اينکه شرايط داخلـي فضـاي شـهرها کـه متاثـر از شرايط اجتماعي و اقتصادي حاکم بر کشورهاست و در نتيجه همين شرايط است که کيفيت فضاهاي شهري و سياست هاي برنامه ريزي شهري معين مي شود. بنابراين نياز اساسي شناخت فضاي شهري است کـه ارزشـهاي اجتماعـي و فرهنگـي و اقتصـادي و در راس آنها عدالت اجتماعي مورد تحليل و بررسي قرار گيرند که در نتـيجه اين تحليل ها و بررسي معيارهاست که قدمي موثر در راه تحقق عدالت اجتماعي در جامعه برداشته خواهد شد. در جهـت رسيدن تمامي ساکنان شهرها به نيازهايشان به صورت يکسان مبحث عدالت اجتماعي در فضاي شهري بوجود مي آيـد کـه عـدم تـوجه بـه آن تـبعات بسيار بدي همچون حاشيه نشيني ،تراکم بيش از حد يک منطقه ، توسعه يک جانبه ي شـهرها، خالـي از سـکنه شـدن برخي از محدوده هاي شهري، بورس بازي زمين و ده ها مساله و مشکل را در پي خواهد داشـت .ايـن مقاله جمع آوري شده از کتب ومنابع مرجع علم جغرافياي شهري وبرنامه ريزي شهري، نشريات و نشريات الکترونيکـي مـي باشدکه سعي شده تا حد امکان تمامي ارا ونظرها برخوردار از پشتوانه نظري انديشمندان و بزرگان علم شـهر باشـد ودر هـر مـبحث بعـد از آشـنايي با مفاهيم وآرا جمع بندي و داوري آورده شده است به منظور تحقق عدالت فضـايي در بـرنامه ريـزي شـهري بايـد مـوارد ذيل را رعايت کرد:انصاف در تسهيم و تقسيم منافع شهري، تامين امکانات (فرصت ) براي همه اجتماعات شهري، تامين دسترسي کافي به خدمات و تسهيلات آموزشي، بهداشتي، تفريحي و فرهنگي بـراي همه ساکنان شهر،تامين اشتغال و مسکن به طور منصفانه براي افراد و ساکنان بخشهاي گوناگون شهر.به منظور موفق بودن طرح هاي شهري انعطاف پذيري و واقع گرايي و رعايت کارآيي و عدالت در تهيه و اجراي آن مي توان تا حدي از تشديد نابرابري فضايي و اجتماعي جلوگيري نمايد.
مقدمه
شـهرها و بخصـوص کـلان شـهرهاي بـزرگ معاصـر بـا تمـام پيچيدگـيها و مصـنوع بـودن شـان مهمترين و شگرفترين دستاوردهاي انسان هستند از اين رو شهرها را کارگاههاي تمدن و ماواي طبيعي انسان متمدن بايد به حساب آورد. «رابرت پارک»
مــنظور از عــدالت محيطــي و عــدالت اجتماعــي در شــهر چيســت ؟ اصــول اساســي عــدالت اجتماعــي کــدام اســت ؟ رابطـه بـين فضـاي شـهري و عـدالت اجتماعـي چگـونه مـي باشـد؟ عـدالت اجتماعـي و عـدالت در علـوم مـيان رشته اي شهرســازي و بــرنامه ريــزي شــهري و جغــرافياي شــهري چــه جايگاهــي دارد؟ نظــر مکاتـب فلســفي، اجتماعــي و جغرافيايـي و جغـرافيدانان برجسـته مطالعـات شـهري در مـورد عـدالت اجتماعـي در شـهر چيسـت وچـه مدلهايـي به مـنظور تحقـق عـدالت اجتماعـي در فضـاي شـهري و مـناطق وجـود دارد؟ و در طـرح هـاي شـهري بـه مـنظور تحقق عـدالت اجتماعـي چـه راهکارهايـي انديشـيده شـده اسـت و چگـونه ايـن طـرح هـا بـه تحقـق ايـن امـر کمـک مـي نمايند؟معـيارهاي تحقـق عـدالت در شـهرها کـدام اسـت ؟در جهـت رسـيدن بـه پاسـخ سـوالات مطرح شده مبحثي هر چـند گـزيده آورده مـي شـود کـه جمـع آوري از کـتب ومـنابع مـرجع علـم جغـرافياي شـهري وبـرنامه ريـزي شهري، نشـريات و نشـريات الکترونيکـي مـي باشـد.علـم شـهر علمـي انحصـاري اسـت و مـي تـواند تحـت قاعـده و قانـون درآيـد و بـه اجـراي الگـوها گـرايش داشـته باشـد. در زميـنه اي کـه سـرانجام بايـد دسـت بـه انـتخاب زد و تصـميم گيــري کــرد و بــه اجــرا درآورد هرگــز نــبايد مســائل علمــي را از نظــر دور بــداريم مســايل زيبايي،فنــي ، اداري، حقوقـي، مالـي، سياسـي، اجتماعـي و انسـاني را نـبايد فـراموش کنـيم . شـهرها پـيش از هـر چيـز از موجـودات انساني تشـکيل شـده انـد و بايـد بـتوان بـه نـيازهاي حقيقـي سـاکنان خـود از جملـه شـغل ، مسکن ، تغذيه ، پوشاک، بهداشت ، آمـوزش ، جابجايـي، اوقـات فـراغت و نيـز تمـايلات آنـان پاسـخ گـو بـود. (شـهر، ژان باستيه ) در جهت رسيدن تمامي سـاکنان شـهرها بـه نيازهايشـان بـه صـورت يکسـان مـبحث عـدالت اجتماعـي در فضـاي شـهري بوجـود مـي آيد که عـدم تـوجه بـه آن تـبعات بسـياري بـدي همچـون حاشـيه نشـيني و بـه دنـبال آن ناهـنجاريهاي اجتماعـي کـه شـکل گيــري حاشــيه نشــيني کــه معضــل بــزرگ جامعــه مــا مــي باشــد و در شــهرهاي کلــيه کشــورهاي جهــان بــه ويــژه کشـورهاي در حـال توسـعه نمـود عينـي دارد و شـکل گيـري فضـا در شـهر را تحـت تاثيـر قرار مي دهد و بسياري از نابرابـريهاي اجتماعـي در فضـاي شـهرها ممکـن اسـت در اثـر ايـن عامـل باشـدبوجود مـي آيـدو تـراکم بـيش از حـد يـک مـنطقه ، توسـعه يـک جانـبه ي شـهرها، خالـي از سـکنه شـدن برخـي از محـدوده هـاي شهري، بورس بازي زمين و ده ها مساله و مشکل را در پي خواهد داشت ..
بـا تـوجه بـه جمعـيت پذيـري امـروزه شـهرها و بوجود آمدن شکل تازه اي از شهرها در قرن اخير روشن است که علم جغرافياي شهري و برنامه ريزي فضاهاي شهري بايد ابعاد و قلمروهاي تازه اي بيايد که يکي از ابعاد و موضوعات تازه که در بيست سال اخير توجه اکثر انديشمندان اين علم را به خود مشغول کرده پرداختن به عدالت اجتماعي در مباحث شهري مـي باشد که از اين نظر بايد شهر با سياستهاي کشوري و جهاني پيوند داده شود (شکويي ص ٩، ١٣٧٣) و شرايط داخلي شـهرها کـه متاثـر از شرايط اجتماعي و اقتصادي حاکم بر کشورهاست و در نتيجه همين شرايط است که کيفيت فضاهاي شـهري و سياسـت هـاي بـرنامه ريزي شهري معين مي شود. بنابراين نياز اساسي شناخت ساخت فضاي شهري است که ارزشـهاي اجتماعـي و فرهنگي و اقتصادي و در راس آنها عدالت اجتماعي مورد تحليل و بررسي قرار گيرند که در نتيجه ايـن تحلـيل ها و بررسي معيارهاست که قدمي موثر در راه تحقق عدالت اجتماعي در جامعه برداشته خواهد شد.تحول در مفهـوم فضـا و عـدالت اجتماعـي موافـق بـا تغيير در نحوه برخورد با نظريه است فضا،عدالت اجتماعي و شهر بايستي به صـورت پديـده اي جداگانـه شناخته و روابط مابين آنها مورد بررسي قرار گيرد که با دريافت مفهوم فضا، عدالت شهر، يا محـيط خواهيم توانست به تحليل رابطه فضاي شهر و عدالت است بيابيم . امروزه که تغييرات اجتماعي سريعتر از تغييرات فيزيکـي اسـت (شـکويي ، ١٣٧٣) و شـهر از تغييـرات اجتماعـي تاثير فوري مي پذيرد. بنابراين مطالعه و تحليل تغييرات اجتماعـي و اقتصادي و رابطه آن با ساخت فضايي شهر مورد تاکيد در مباحث شهر و شهرسازي است به همين دليل است کـه در چـند سـال اخير پيشگامان جغرافياي شهري جديد ساخت داخلي شهرها را با توجه به عدالت اجتماعي که متاثر از سياسـت هـاي نظام هاي حکومتي و اوضاع اجتماعي جامعه است به طور جدي مطالعه مي کنند زيرا در شهرهاي امروزي مسـائل اجتماعـي را نمـي توان تنها با احداث خيابان و منطقه بندي شهري حل کرد. (شکويي،١٣٧٣)دراين مقاله بعداز ياد آوري مفاهـيم ،اهميت موضوع ،تاريخچه ورابطه دو متغير عدالت اجتماعي وفضاهاي شهري به صورت خلاصه وار آورده مـي شـودو نظرات مکتب هاي جغرافياي فرهنگي نو ـ اکوسوسيالسم ـ آنارشيسم -ساختارگرايي و راديکاليسم آورده مي شـود و بـا مدلهايـي نيـز در ارتـباط با عدالت فضايي و نابرابريهاي فضايي آشنا خواهيم شد. و در ادامه با اثرات و روابط عدالت فضايي با طرح هاي شهري مورد بررسي قرار گرفته مي شود با جمع بندي و نتيجه گيري بحث را به پايان خواهيم رساند.
اهميت و ضرورت مساله بـه عقيده صاحب نظران شهر سالم شهري است که شرايط اقتصادي آن مطلوب باشد فرصتهاي شغلي مناسب ،واحدهاي مسـکوني کافـي ،سيستم حمل ونقل خوب ،بيمارستانهاي مجهزوکافي ،سهولت دسترسي به مراکز خريد ودر نهايت عدالت اجتماعي درآن حاکم باشد پيچيده بودن مسائل شهري بر کسي پوشيده نيست و اين پيچيدگي با توجه به وضعيت امروزي شهرها بيشتر شده است . با توجه به اينکه رشد شهرها به همراه مسائل اجتماعي ـ اقتصادي است و اين مسائل شکل کاملا تـازه اي از شهرنشـيني و شـهرگرايي بـه وجـود آورده است که متفاوت از چند ده سال گذشته مي باشد. بديهي است که مديـران و بـرنامه ريـزان و جغـرافيدانان شهري بايد ابعاد و قلمروهاي تازه اي بيابند تا محيط زيست شهري مناسبي براي سـاکنان شـهرها فـراهم آورنـد. بنابراين در بررسي جغرافيايي شهرها بايد از ايدئولوژي حاکم بر شهرها، عدالت اجتماعي، کيفـيت دسترسـي مـردم شـهرها به نيازهاي اساسي، مکان گزيني همه ي سازمان ها و تاسيسات شهري مانند کارخانه ها، پارکهـا و بيمارسـتانها، مـناطق مسـکوني، تجـاري و صـنعتي مناطق فرهنگي، فرودگاهها، ترمينالهاي مسافربري و فضاهاي آموزشـي، درمانگاههـا، محـدوده هـاي گـذران اوقـات فراغت ، حوزه هاي اجتماعي، و از دهها موضوع شهري با توجه به فضـاهاي شـهري سـخن به ميان آورد (شکويي ، ١٣٧٣) و جهت گيريهاي مشخص جغرافياي شهري و برنامه ريزي هاي شهري را به منظور به وجود آوردن عدالت فضايي در شهرها و در نهايت تحقق عدالت اجتماعي مورد بررسي قرار گيرد و در ايـن مـيان عدالت فضايي که يکي از اصول اساسي برنامه ريزي شهري است بايد توجه بررسي ها به اين موضوع بيشتر معطوف گردد و به نظر مي رسد هدف اصلي برنامه ريزي شهري عدالت در شهر باشد که دو هدف ديگر يعني کارآمدي و کيفـيت محيطي تحت الشعاع آن قرار مي گيرد. بنابراين بايد کنکاشي در مورد اين موضوع صورت گيرد و ابعاد آن شناخته شـود تـا بـتوان در جهـت تحقـق آرمان ايده آل هر انسان قدمي هر جهت کوچک برداشته شود بدين منظور فضا در شهر شناسـايي و ابعـاد عدالت فضايي در جهت تحقق عدالت اجتماعي در مطالعات شهري از موضوعات اساسي و مباحث اين مطالعـات مي باشد که در چند سال گذشته از مباحث اصلي نظريه پردازان مسائل شهري در غرب مي باشد (قرباني، جزوه کـلاس درس مقطـع کارشناسي ارشد) امروزه جامعه شناساني چون آنري لوفابور آشکارا خواهان عدالت اجتماعي در شهر بـراي محـرومان است به گفته او بايدشهر را عوض کردوزندگي را تغيير داد بايد درجستجوي راه حل براي تحقق عدالت اجتماعـي بـود.(جمالـي ،نشـريه دانشـکده علـوم انساني واجتماعي ) در چند سال اخير نظريه هاي اجتماعي محور اصلي تحلـيلهاي مباحث شهري را تشکيل مي دهد. بدين سان به نظر معروفترين جغرافيدانان معاصر، ساختهاي اجتماعي را نمي تـوان از سـاخت هـاي فضـايي جدا کرد و در مباحث جغرافيايي بر توليد فضا و نحوه توزيع آن تاکيد مي شود زيرا نظريه جديـد مـربوط به فضا و جامعه افقهاي تازه اي را در مباحث گشوده که تا سال ١٩٨٠ در تاريخ علم جغرافيا سابقه نداشته اسـت و اعتـبار علمـي جغرافياي جديد نيز مربوط به اين نظريه هاي جديد است . (شکويي، ديدگاههاي نو) و حسن ختام اهمـيت موضـوع بـا نتـيجه گيري که دکتر شکويي(ره ) از مباحث کتاب ديدگاههاي نو در جغرافياي شهري نموده است به پايـان مـي بريم که به نظر مي رسد بر اين مبحث يعني عدالت اجتماعي در شهر تاکيد داشته اند و مي نويسند شهر انساني شهري است که عدالت اجتماعي همه زواياي آن را بپوشاند.
تاريخچه بحث عدالت اجتماعي و فضايي در شهر و مباحث جغرافيايي
مفهوم عدالت اجتماعي همواره در فلسفه اجتماعي از اخلاق ارسطو به اين طرف مطرح بوده است دردو قرن اخير اين موضوع توسط هيوم و روسو مطرح گرديد و اصول عدالت اجتماعي توسط بنتهام و ميل فرمول بندي شد (ديويد هاروي،همو، ص ٩٨) و آثاري از راولز ، رشر و رانسيمن نيز در مورد اين موضوع به جاي مانده است ولي تا سال ١٩٦٠ عدالت اجتماعي وارد مباحث جغرافيايي نشده بود تا اينکه از اواخر دهه ١٩٦٠، مفهوم و کارکرد عدالت اجتماعي وارد ادبيات جغرافيايي مي شود و جغرافياي راديکال و ليبرال را بيش از ساير مکتبها تحت تاثير قرار مي دهد. مسائلي نظير رفاه اجتماعي، نابرابريهاي شديد، فقر، شيوع امراض ، نژاد پرستي، قوم گرايي، جرم و جنايت ، انتظار عمر، اصالت زن و آلونک نشيني که تا آن زمان در جغرافيا فراموش گشته بود به سرعت مورد توجه جغرافيدانان قرار مي گيرد و هر يک از اين موضوعات ، جغرافياي خاص خود را مي يابد. يعني براي اولين بار، صداي بازندگان در جوامع انساني ، در علم جغرافيا طنين انداز مي گردد. بدينسان ، از دهه ١٩٧٠ به بعد، نظام ارزشي و نظام اخلاقي، تفکرات جغرافيايي را به مسيرهاي تازه اي مي کشاند.
ديـويد هـاروي، اولـين جغرافيدانـي بـود کـه در کـتاب پـر ارزش خود با عنوان (عدالت اجتماعي و شهر)، مفهوم عدالت اجتماعـي را در کمـک بـه خيـر و صـلاح همگانـي، ملاک توزيع درآمد در مکانها، تخصيص عادلانه منابع و رفع نيازهاي اساسـي مـردم بـه کـار مي گيرد. او اضافه مي کند که منابع اضافي بايد در جهت از ميان برداشتن مشکلات ويژه ، ناشي از محـيطهاي اجتماعـي و طبيعـي، مصـرف گردد. هاروي بکارگيري عدالت اجتماعي را در تحليلهاي جغرافيايي، انقلاب در تفکرات جغرافيايي مي داند. در واقع ، هاروي با طرح وابستگي ميان نابرابريهاي اجتماعي و ساختارهاي فضاي جغرافيايي، بنـيانگذار جغـرافياي انسـاني نو مي گردد.در سال ١٩٩٣، در کنگره سالانه انجمن جغرافيدانان آمريکا، مراسمي به مناسبت بيسـتمين سـال انتشـار کـتاب (عـدالت اجتماعي و شهر) برگزار گرديد و در آن از خدمات ديويد هاروي به علم جغرافيا، تجليل فراوان به عمل آمد.
در مکـتب جغرافياي ليبرال ، در سال ١٩٧٧، کتاب (جغرافياي انساني: رهيافت رفاه )، اثر ديويد اسميت منتشر گرديد که در آن شاخصـهاي شـناخت رفـاه و تحلـيل عـدالت اجتماعـي بررسـي شـده بود.در سال ١٩٩١، کميته جغرافياي اجتماعي و فرهنگـي موسسـه جغـرافيدانان انگليس ، گزارشي در زمينه عدالت اجتماعي و جغرافيا، منتشر ساخت که در آن تحليلهايي روي (بـرندگان جامعـه ) و (بازنـدگان جامعـه ) بـه عمـل آمـده بـود. در سال ١٩٩٤، اثر ارزشمند ديويد اسميت ، با عنوان (جغـرافيا و عـدالت اجتماعـي)، فصـل تازه اي را در علم جغرافيا مي گشايد. در اين اثر چنين آمده است : جغرافيا بايد در نظـريه و عمـل بـا عـدالت اجتماعي پيوند بخورد. جغرافيا، بدون عدالت اجتماعي، فاقد آن قدرت و تواني خواهد بود که بـتواند در مطلوبـيت بخشـي بـه زندگـي انسـاني توفيق يابد. حتي دموکراسي واقعي زماني امکان پذير است که با عدالت اجتماعي همراه باشد.
گفتني است که از سال ١٩٨٠ به بعد، ادامه اين جريان يکي از تعهدات جغرافياي پست مدرنيستي شناخته مي شود و تاکيد روي عـدالت اجتماعـي، اخلاقـيات و انسـان دوسـتي از تحـولات جغرافيا در سالهاي اخير مي باشد. از دهه ي ١٩٨٠ در آمريکا، در دوره رياست جمهوري ريگان و بوش و در بريتانيا در دوره نخست وزيري مارگارت تاچر، نابرابري ژرف ميان گـروههاي درآمـد ظاهر مي شود. از اين تاريخ به بعد، جغرافيدانان آمريکا و بريتانيا، به جاي نگرش خنثي و بي تفاوت به شـرايط زندگـي انسـان ، فضـاي جغرافيايـي را با نگرشهاي اخلاقي، عدالت خواهانه و انساني بررسي مي کنند. متفکران و نظـريه پـردازان عصـر مـا، در ايـن مـورد چنين اظهار نظر مي کنند: در پيرامون جامعه مان ، به نابرابريهاي عظيم در قدرت سياسـي، پايگـاه اجتماعـي و تجـاوز بـه مـنابع اقتصـادي برخورد مي کنيم . عدالت اجتماعي کيفيت آشکار در کاهش اين نابرابريهاسـت کـه در يـک فـرايند، به اعاده ي برابريها بيانجامد. پس زمان آن فرا رسيده است که با ورود تحليلهاي نو در اقتصاد سياسي، جغرافيا متعهد به پذيرش عدالت اجتماعي گردد.

جايگاه عدالت در برنامه ريزي شهري اصول بنيادي
شهرسازي در چهار مقوله اساسي «عدالت ، کارآيي، کيفيت محيطي و سرزندگي » است

کـه عـدالت مـي تـواند سـاير اصـول را تحـت تاثيـر قـرار دهـد کـه در برنامه ريزي شهري عدالت شامل مفاهيم زير مي باشـد:عـدالت بـه معنـي توزيـع متناسـب عملکـردها و خدمات ، دسترسي مناسب به مراکز خدمات دهي و فعاليتي، بدون تبعـيض و تفـاوت گذاري بين ساکنان يک شهر و منطقه شهري است که ميزان برآورد اين اصل با معيارهاي زير مشخص مي شود.
١- انصاف در تسهيم و تقسيم منافع شهري
٢- تامين امکانات (فرصت ) براي همه اجتماعات شهري
٣- تامين دسترسي کافي به خدمات و تسهيلات آموزشي، بهداشتي، تفريحي و فرهنگي براي همه ساکنان شهر
٤ - تامين اشتغال و مسکن به طور منصفانه براي افراد و ساکنان بخشهاي گوناگون شهر.
بهبود محيط زيست انساني تاحدود زيادي به مکانيابي درست عملکردهاوفعاليتها وابسته است محل استقرار صنايع
،تجارتخانه ها ،مراکز حمل ونقل و ارتباطات ومانند اينها بايد در محلي مناسب قرار گيرند. اما اين عمل همه ي فرآيند برنامه ريزي را شامل نمي شود ،بلکه بخش مهم برنامه ريزي عبارت است از توزيع فضايي يا مکاني ،اهداف وسياست هاي اجتماعي واقتصادي در سطح شهر ومنطقه شهري است تا از اين طريق بافتهاي شهري بهبود يابند واز محوطه ها وابنيه تاريخي حفاظت شود وبه ويژه تسهيلات وخدمات شهري به گونه اي عادلانه توزيع شود.(مباني برنامه ريزي
عدالت اجتماعي از منظر شهرسازي
بـه معنـي تامـين نيازهاي گوناگون اجتماعي، خدماتي، رفاهي و فرهنگي است و مديريت شهري با ارتقاي کيفيت و توزيع فراگير اين خدمات و نيز حل مسائل اجتماعي به موفقيتي بزرگ دست خواهد يافت . تجارب چند دهه اخير در کشورهاي صـنعتي جهـان نشـان داده اسـت کـه عـلاوه بـر مشـارکت اجتماعـي در اداره شهرها مي توان از مشارکت اجتماعي براي سـاماندهي محـيط شـهري بهـره گرفت . در بسياري از شهرهاي جهان به دليل عدم اعتقاد شهروندان به کارآيي شهرداريها، اغلـب طرح ها و سياستهاي شهري که با هزينه هاي گزاف پديد مي آيند، با شکست مواجه گرديده است . بنابراين حضور جامعـه شناسـان در جمـع يـا گـروه جمعي شهرسازي افزون بر آنکه بسياري از مسائل پنهان اجتماعي را آشکار مي سازد شهرسـازان را نيـز در هماهـنگ کـردن سـازمان فضـايي شهر يا جامعه شهري ياري خواهد کرد. مسائل بيکاري و اشتغال ، اوقـات فـراغت ، جـوانان ، زنـان و کهنسـالان ، فقـر و ثـروت ، جرم شناسي و تامين نيازهاي آموزشي، بهداشت و خدمات اجتماعـي از موضـوعات اصـلي مطالعات اجتماعي در شهرها هستند که بيشتر شهرهاي جهان به ويژه شهرهاي بزرگ ـ از معضلات برنامه ريزي شهري و مديريت شهري به شمار مي روند.
عدالت محيطي از ديدگاه دکتر شکويي (اصول ده گانه )
.1 عدالت محيطي، عدالت را براي همه مردم تقاضا مي کند و هرگونه تبعيض را به هر شکلي اعمال شود
محکوم مي دارد.
٢. عدالت محيطي، آزادي اراده و حق سرنوشت را براي همه مردم در حقوق سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و محيطي به عنوان حق طبيعي مي داند.
٣. عـدالت محيطـي، حـق مشـارکت مردم را در همه سطوح تصميم گيري، برنامه ريزي ارزيابي نيازها و عملي ساختن طرح ها، يک حق طبيعي مي داند.
٤. عـدالت محيطـي تعـادل در کاربـري زمين و بهره برداري از منابع را در راستاي پايدار کره زمين ، براي زندگي مطلوب انسان ها و ساير موجودات توصيه مي کند و شاخص هاي توسعه پايدار را در چهار حوزه اصلي معتبر مي شناسد. الف ) محيط ب ) جمعيت و منابع ج ) اقتصاد د) فرهنگ و جامعه
٥. عـدالت محيطـي، جبـران کامل خسارات وارده به قربانيان بي عدالتي محيطي و اجتماعي را حق مسلم قربانيان مي شناسد.
٦. عـدالت محيطـي به تعادل هاي بوم شناسانه در شهر و روستا به ويژه در محيط طبيعي در جلوگيري از آلودگي زمين و فرهنگ مردم و ساير شکل هاي زندگي مخالفت مي ورزد.
٧. عـدالت محيطـي بـه عملکرد تخريبي شرکت هاي چند مليتي اعتراض دارد و با اشغال قطعي، تخريب زمين و فرهنگ مردم و ساير شکل زندگي مخالفت مي ورزد.
٨. عدالت محيطي با مصرف بي رويه و بهره برداري بيش از حد منابع مخالف است .
٩. عدالت محيطي حقوق بوميان محلي را محترم مي شمارد و حق تعيين سرنوشت آنها را به خود واگذار مي نمايد.
.10 عدالت محيطي به آموزش نسل فعلي و نسل آينده در جهت دنياي بهتر تاکيد مي کند.(شکويي،١٣٨٤)
مفهوم عدالت اجتماعي و تحليل اصول عدالت اجتماعي از ديدگاه رانيسمن
مفهـوم عـدالت اجتماعـي اصـولا آن قدر همه مشمول نيست که بتوان در قالب آن درموردرفاه يک اجتماع قضاوت کرد.
عـدالت را اساسـا مـي توان به عنوان اصل در نظر گرفت که براي حل و فصل دعاوي متضاد به وجود آمده است . عدالت اجتماعـي نيـز در واقـع کاربرد اين اصول خاص است براي فائق آمدن بر تعارضــاتي که لازمه همکاري اجتــماعي براي تــرقي افراد است ، توليد را از طريق تقسـيم کاري مي توان افزايش داد. (هاروي١٣٧٧)
جغرافي دانان اغلب با سازمان فضايي (منطقه اي يا شهري و سرزميني) سروکار دارند و لذا پيداست که در اين حالت بهتر باشد از توزيع در سطح مجموعه ها شروع کنيم . (هاروي ،١٣٧٧).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید