بخشی از مقاله
مفهوم قلمرو در فضاي شهري و نقش آن در تقویت تعاملات اجتماعی شهروندان
(نمونه موردي: ایلام، خیابان دانشجو)
چکیده
فضاي شهري بستر شکلگیري زندگی اجتماعی جامعه و بارزترین نمود تمایل بشر به حیات مدنی و ارتقـاي هویـت جمعـی اسـت.
اهمیت فضاي شهري،اساساً به جهت رابطهاي است که با راهبردهاي اجتماعی، بیان زنـدگی فعـال شـهروندي و پـالایش سـاخت اجتماعی دارد. طراحان شهري با توجه به چگونگی رابطه انسان و فضاي مصنوع، سعی در ساماندهی محیط انسانی و تسهیل روابط مطلوب اجتماعی دارند. یکی از بنیاديترین عوامل تقویت روابط اجتماعی در فضاهاي عمومی، حفظ قلمرو و حریم خصوصی افـراد است. دستیابی به خلوت و قلمرو شخصی سبب تسهیل روابط متقابل اجتماعی و پیوند عاطفی بین فرد و مکان میگردد. در صـورت عدم تفکیک مشخص و مناسب قلمرو فضایی، شهروندان به ناچار به وسیله مقابله و ستیز با محیط، مرز دلخواه تعامل از دید خود را به دست میآورند. با توجه به ماهیت نظري موضوع، روش انجام تحقیق استفاده از روش تحلیلی، مطالعه اسنادي و منابع کتابخانه-
اي است. در این پژوهش، مؤلفههاي بهبود تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهاي شهري مورد بررسی قـرار گرفتـه و سـپس بـا ارائه مفهوم قلمرو و فضاي شخصی، نقش این عوامل در تقویت تعاملات اجتماعی مورد کنکاش و مداقه قرار میگیرد.
واژههاي کلیدي: فضاي شهري، حیات مدنی، قلمرو فضایی، حریم خصوصی، تعامل اجتماعی
-1 مقدمه
زندگی در جهان آشفته و پر هرجومرج امروز، تغییرات گسترده اجتماعی، فرهنگی و سبک زندگی را به همراه داشته است. این تحـولات به جاي آنکه رویه عملی طراحی محیط را آسانتر سازد، آن را مشکلتـر از پـیش سـاخته اسـت و دلیـل آن را مـیتـوان در سـاخت بناهـا، ساختمانها و فضاهاي شهري بدون توجه به درك کارایی و نقش این طرحها در رفتار انسان جستجو کرد. علیرغم اینکه بسیاري از نیازها و خواستهاي انسان ذاتی و فطري است، باید در نظر داشت که همه آنها از شرایط زیستی یکسانی برخوردار نیستند و نقش شرایط اجتماعی و اقتصادي و فرهنگی را باید در راهحلهایی که جهت برآورده ساختن این نیازها از دید طراحی شهري و برنامهریزي فضایی مطرح می شـوند، در نظر داشت.
1
رفتار از آنجا که ناشی از محیط است و با گذر از محیط روانی انسان شکل می گیرد، به شدت تحت تأثیر فرهنگ و اجتماع است. فرد چه
به نحو مثبت و در راستاي ارزشهاي اجتماع و فرهنگ و چه به نحو منفی و در ضدیت با این دو رفتار کند، رفتار او پیوسته معلول علتـی اجتماعی و یا فرهنگی است. تاثیرات فرهنگ و اجتماع بر رفتارهاي انسانی را در قالب پنج محور میتوان بررسی کرد: ا. قلمرو و حریمهـا .2
حبابها و هالهها .3 دستگاه ارزشی جامعه.4 توقعات اجتماعی .5 تفاوت الگوهاي رفتاري در فرهنگهاي مختلف(پاکزاد، .(51:1386 قلمرو، حریم و محرمیت به همراه الگوپذیري، وحدت، تعادل، مرکزیت، سلسله مراتب، تضاد و غیره، از جمله مفاهیم اصلی طراحی شهري میباشند و باید این عوامل را در حیطه فرهنگ روابط اجتماعی و آداب و رسوم خاص هر جامعه بررسی کرد.
جنبههاي مختلفی از تعامل انسان با محیط، موضوع تحقیق در حوزههاي وسیعی از روانشناسی، جغرافیا، معماري و شهرسازي اسـت؛ مطالعه در مفهوم مکان یکی از این جنبههاست .(Relph,1967:168) واقعیت یک مکان همواره پذیراي آن اسـت کـه تعریـف خـود را همواره در دل یک فرایند اجتماعی جاي دهد. ایجاد حس مکان راهی براي رسیدن به توسعه پایدار نیز قلمداد می شود. این اصل بـه دنبـال رشد شهرنشینی و چرخههاي نامطلوب رفتاري ناشی از آن، در زمینههاي زیستی مطرح شد و شهرها به عنوان زیستگاه عمده بشر موضـوع آن قرار گرفت. توجه به اصل پایداري اجتماعی، بالابردن کیفیت زندگی، تامین عدالت و نظارت اجتماعی، تقویت روحیه تعاون و جمعگرایـی در انسانها از شاخصهاي رسیدن به سکونتگاههاي پایدار می باشد( بحرینی، .(96:1378
با حفظ تراکم و ارتباط سالم و پیشبینی اندازه مناسب براي سکونتگاهها روابط اجتماعی توسعه یافته و هویت از دست رفته جامعه باز یافته خواهد شد. در دهههاي گذشته در انتقاد از منشور آتن، اعلامیهاي از سوي نظریه پردازان شهري ارائه شد که در آن بر ایجاد مکانهاي شهري در مقابل فضاهاي شهري، توجه به طبیعت و مقیاس انسانی، اختلاط کاربريها، تنوع دسترسیها، توسعه درونزا و افزایش تعـاملات و ارتباطات رودرروي انسانی تأکید شد. بنابراین پژوهش حاضر که در پی دستیابی به چگـونگی تفکیـک قلمروهـا و تـاثیرات آن بـر روابـط اجتماعی میباشد، بیش از پیش ضرورت پیدا میکند. بدین منظور، پس از مطالعه اثرات محیط و فضاي شهري بر تعـاملات انسـانی و ارائـه دیدگاههاي صاحبنظران این حوزه، مؤلفههاي فضاي شهري خوب در جهت بهبود تعاملات اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد. سرانجام بـا تمرکز بر نقش قلمرو و حریم خصوصی به عنوان یکی از این مؤلفهها، شاخصهاي اثرگذاري آن بر تقویت تعاملات اجتماعی ارائه میگردد.
-2 روش تحقیق
این تحقیق از نوع بنیادي بوده و هدف این نوع تحقیقات، ایجاد نظریه از طریق کشف اصول و یا قواعد کلی است. پـژوهش حاضـر در صدد است، مفهوم قلمرو و حریم شخصی را مورد واکاوي قرار داده و جایگاه و عملکرد آن را در بهبود تعامل اجتماعی شهروندان تـدقیق نماید. لذا با توجه به ماهیت نظري موضوع پژوهش، براي رسیدن به هـدف مطلـوب، بـا اسـتفاده از روش توصـیفی و مطالعـه اسـنادي، بـه سازوکار ارتباط قلمرو و تعاملات اجتماعی پرداخته است.
-3 انسان و محیط
-1 -3 انسان در بستر محیط ساخته شده
انسان در یک نظام اجتماعی زندگی میکند. نظام اجتماعی شامل مجموعهاي از افراد است که مستقیم یـا غیـرمسـتقیم، بـه منظـوري خاص با یکدیگر رابطه اجتماعی برقرار میکنند. محیط زندگی هر یک از افراد جامعه مجموعهاي ار نظامهاي مختلف اجتماعی است. در هـر یک از این نظامها انتظارات مشترکی از نقشها و رفتارها وجود دارد. نقشهاي افراد، منعکسکننده ارزش نظام اجتماعی است. تغییر در هـر یک از بخشهاي نظام موجب تغییر در هر یک از بخشهاي آن میشود. بنابراین تغییر در الگوي رفتاري هر فرد ممکن است به تغییر نظـام اجتماعی منجر شود. هر نظام براي مقابله با تهدیدات و منازعات و همچنین بقاي خود باید اعضـاي جدیـدي را بپـذیرد و ارزشهـاي مـورد قبول جامعه را به آنها آموزش دهد (لنگ، .(90:1386 نظامهاي اجتماعی به فرایندهاي ارتباطی بقاي انسـان مـرتبط هسـتند. از آنجـا کـه هنجارها، نقشها و فرایندهاي ارتباطی آموختنی هستند، در فرهنگهاي مختلف متفاوتند. رفتار انسان بدون ارتباط بـا یـک نظـام اجتمـاعی قابل درك نیست (منصوري، .(269:1390
مجموعهاي از قابلیتهاي محیط1 در یک موقعیت ویژه محیط بالقوهاي 2را براي رفتار انسان در آن مکان ایجاد میکنـد. فراینـدهاي ادراك شناخت و رفتار فضایی تحت تاثیر شایستگیهاي فردي گروهی و ساختار محیط ساخته شده اند. انسان مخلوقی تطبیقپذیر است، اما ادراك محیط تحت تأثیر چیزهایی است که با آن انس گرفته است. در عین حال باید توجه داشت که مردم با شرایطی که ارزشهاي انسانی را تهدید به تخریب میکنند خود را تطبیق میدهند. جامعهشناسی به نام لنگدان3 نقش بناي نظریه و طراحی محیطی را اینگونه بیان می-
کند (لنگ، ":(121:1386 ما به مطالعه محیط اجتماعی نیاز داریم تا بتوانیم محیطی را در اطراف خود به وجود بیاوریم که انجام خواسـتههـاي مردم را آسانتر سازد؛ مردم آنگونه که میخواهند در آن محیط زندگی کنند؛ و نیازي به انجام کار غیر ضروري نداشته باشند.
-2-3 تأثیرات محیط بر انسان
ادراك محیط بر اساس دانش و اطلاعاتی که انسان نسبت به اشغال فضاها، عملکـرد و معنـاي ظـاهري و بـاطنی آنهـا دارد صـورت میپذیرد. این ادراك سبب میشود تا انسان مراتب مختلف ارتباطات اعم از احسـاس هویـت، احسـاس تعلـق، احسـاس زیبـایی و بسـیاري ارتباطات روانی دیگر را با محیط برقرار نماید. هر کدام از این احساسات ثمره رابطهاي اسـت کـه اصـول و ارزشهـاي فرهنگـی انسـان بـا ارزشهاي نهفته یا متجلی در محیط که در واقع همان ارزشهاي منبعث از جهانبینی سازنده محیط مـیباشـد، برقـرار مـینمایـد (آسـیابی،
.(52:1389
محیط در موارد زیادي با فراهم آوردن اشارات بر رفتار انسان اثر میگذارد، در حالیکـه افـراد بـا خصوصـیات شخصـی موقعیـتهـاي اجتماعی را تعبیر میکنند و بر طبق آن عمل میکنند؛ به عبارت دیگر موقعیت اجتماعی است که بر رفتار انسان اثر مـیگـذارد ولـی محـیط کالبدي اشارات را مشخص میکند و مردمغالباً بر اساس خوانش همین اشارات و نشانههاي محیطی عمل میکنند. به این ترتیب زبانی کـه در این اشارات محیطی به کار می رود باید قابل درك باشد. اگر طراحی محیطی به طریقی باشد که اطلاعات کدها را مشـخص کنـد، افـراد میتوانند کدها را درك کنند و در غیر این صورت نمیتوانند با محیط ارتباط برقرار نمایند. این موقعیـت بـا تجربـه بـودن در مـتن ناآشـناي فرهنگی و به بیان دیگر شوك فرهنگی مشابه است. بنابراین هنگامی که کد محیطی شناخته شود، رفتار متناسب با محیط از سوي شـهروند بروز پیدا میکند (راپاپورت،.(51 :1384
معنادار بودن محیط و تأثیري که محیط از طریق حواس بر ذهن انسان مینهد، و بالنتیجه معنایی که از تماس با محیط یا قرار گرفتن انسان در فضا، به او القا و یا به ذهن او متبادر میشود و در نهایت تحولات فرهنگی و رفتاري ناشی از تأثیرات محیط، موضوعاتی هستند که نهتنها از طریق استدلال منطقی تأیید میشوند، بلکه این فرایندها با روشهاي تجربی نیز به اثبات رسیدهاند. مهـمتـرین ویژگـی تأثیرگـذار محیط بر انسان شامل نمادها، نشانهها، تناسبات، صدا، نور، عملکردها و غیره میباشند. این موارد تنها جنبـه مـادي و ظـاهري هسـتند و اثرات ناشی از آنها چون هویت، احساس تعلق به مکان، احساس راحتی، احساس امنیت و ... وجه روانی آنها میباشد، کـه مـیتـوان آنهـا را مورد توجه و بررسی قرار داد (آسیابی ،.(53:1389 بارزترین وجهی که میتواند این عوامـل ظـاهري و اثـرات ناشـی از آنهـا را معرفـی نمایـد، کیفیت فضاست.
مدل اجتماعی تعامل نمادین که با تعبیر موقعیتها در ارتباط است، نقطه شروع مفیدي جهت فهمیـدن اینکـه مـردم بـه چـه نحـوي موقعیتهاي اجتماعی را از محیطی جداگانه تعبیر میکنند و بعدها رفتارشان را مرتبط با آن وفق میدهند، عرضه مینماید. رویکرد تعـاملی نمادین در تعریف موقعیت را میتوان در این سه موضوع خلاصه کرد(راپاپورت،.1 :(51 :1384 شروع واکنش انسان نسـبت بـه اشـیاء و سـایر افراد، بسته به مفهومی که برایش دارد .2 معناي چیزها از فرایند تعامل اجتماعی برخاسته یا مشتق شده است؛ به بیان دیگر پایـهاي انسـانیلازم است تا به دنیا معنی و مفهوم بدهد .3 معانی توسط تعبیري که مردم در برخورد با چیزهایی که در زندگی روزمره با آن مواجه هستند به کار برده و اصلاح میشوند. بنابراین تعبیر هر کس نقش اساسی در آن مفهوم دارد؛ هر چند تعبیر، به صورت متناوب توسـط فرهنـگ تحـت تأثیر قرار میگیرد. فرد در یک محیط بر اساس معنی هر شیئ با آن برخورد میکند و اشیاء به افراد میگویند چگونه رفتار کنند. سازمانهاي اجتماعی و فرهنگی اشارههاي ثابتی را ارائه میدهند که به وسیله تعبیر شرایط، به افراد کمک میکنند رفتار مناسبی داشـته باشـند. در ایـن رابطه محیط ساخته شده یک سري اشارات فراهم میکند و همین اشارات باعث شکلگیري رفتار و تعامل با محیط است. تـأثیرات ناشـی از کیفیت فضا میتواند ارزشهایی را به او القاء کند و در عین حال قادر است وي را به ورطه انحطـاط و تبـاهی سـوق دهـد. در واقـع محـیط میتواند با القا ارزشها و ضد ارزشها جهتگیري فرهنگی جامعه را تعیین و هدایت نماید. اشارات ثابت و معنی نهفته در محیط هر فرهنگ خاص به ثابت شدن رفتار کمک میکند. علاوه بر صافیهاي روانشناختی و فرهنگی، یک کار مهم محیط ساخته شده، غیـرممکـن کـردن تعبیر معین و مطمئن و یا کاهش احتمال وقوع آنها میباشد (همان:.(59 بنابراین میتوان گفت، ساختار محیط در محدود کـردن واکـنشهـا، تعریف موقعیت و متعاقب آن در نشان دادن رفتار صحیح به مردم بسیار مؤثر است و همانند فرهنگ به طور سنتی در شناساندن هنجارهـاي مناسب رفتاري نقشی انکارناپذیر ایفا میکند. بدون چنین مساعدتی رفتار مناسب در فضاهاي شهري و تعامل اجتماعی شهروندان با مشـکل مواجه میشود.
-4 نقش محیط در توسعه و تسهیل تعاملات اجتماعی
تعامل تجربههاي اجتماعی و ویژگیهاي قرارگاه رفتاري، موضوع اصلی بحث تعامل اجتمـاعی اسـت. محـیط کالبـدي را مـیتـوان مؤلفهاي مهم در تعامل انسان با دیگران دانست. انسان به عنوان نظامی سازماندهی شده، پویا و مستعد یادگیري، قـادر بـه اصـلاح رفتـار در
مقابل تغییرات محیط است. تعامل اجتماعی به نقش اجتماعی و روابط فرد در گروه بستگی دارد (فلاحت، .(91:1387 پژوهشگران کیفیت
محیط ساخته شده را در تعامل اجتماعی شهروندان بسیار مؤثر میدانند. یکی از عوامل شکلگیري کارکرد مرکزي مکانها، قـرار گـرفتن یا نگرفتن در مسیر فعالیتهاي روزمره است. این مکانها در صورتی خوشایند هستند که استراحت، آسایش و امکان مشاهده افـراد دیگـر را تأمین کنند. چنین مکانهایی قلمروي عمومی یا نیمهعمومی هستند که با موانع نمادین بـه روشـنی از یکـدیگر تفکیـک مـیشـوند (لنـگ،
.(180:1386 اگرچه تحلیل تأثیرات و روابط متقابل اجتماعی بر طراحی و چگونگی تشویق یا جلوگیري از این روابط در محـیط طراحـی شـده مفید به نظر میرسد ولی نتایج این مشاهدات همیشه به پیشبینیهاي دقیق براي طراحی منجر نمیشود. مشکل پیبینی این اسـت کـه در رابطه انسان و محیط متغیرهاي شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی زیادي وجود دارد که در مواردي در تناقض با یکدیگر قرار میگیرند.
اگر مردم به تماس اجتماعی نیاز داشته باشند در هر محیطی زمینه آن را فراهم میآورند؛ در بعضی محیطها این زمینه آسانتر بوجـود میآید. هر تعامل اجتماعی داراي موقعیت خاص خود است و در جایی خاص و دوره زمـانی ویـژهاي رخ مـیدهـد. در هـر صـورت مکـان و ویژگیهاي آن موضوع مهمی در فرایند تعامل اجتماعی است. به طور کلی همجواري، تجانس، تراکم، موقعیت و هدف عوامل اولیه و اصـلی ایجاد تعامل میان افراد هستند و میتوانند باعث همکاري و رقابت شوند(مـان، .(113:1363 سامر در بررسی نحوه تأثیر عوامل مختلف محیطی بر استفاده از فضا، ضمن استفاده از شیوههاي آموزش روانشناختی اجتماعی، به چگونگی استفاده از محیطهاي انسان ساخت در ارتباط میان افراد پرداخته است. محیطهاي کالبدي مثل سالن انتظار فرودگـاه، فضـاهاي بـاز شـهري و دادگـاه نیـز از طریـق طـرحهـاي خـاص خـود محدودیتهایی بر رفتار اعمال میکنند. یک فرایند اجتماعی رسمی مثل شنیدن دادرسی یا برگزاري نماز جماعـت اثـرات خـود را بـر طـرح کالبدي مکانی که در آن برگزار میشوند، به جاي میگذارند؛ به طوریکه یک بازدیدکننده اتفاقی مسجد یا یک اتاق محاکمه خالی، به راحتی میتواند از طریق طرح کالبدي، رخدادهاي اجتماعی که در این مکانها روي میدهد را بازسازي کند. بنابراین رفتارهاي غیرکلامـی معنـاي خود را تا حد زیادي از زمینههایی کسب میکنند که در آن روي میدهند (فلاحت، .(89:1387
-5 فضاي شهري و شکلگیري تعاملات اجتماعی
-1-5 مفهوم و محتواي فضاي شهري
فضاي شهري مفهومی متعالیتر از یک مفهوم معمولی و ساده است؛ به گونهاي که علاوه بر پوشـش خصیصـههـاي کلـی یـک فضـا معیارهاي زیبایی و ارزشهاي پیچیده اقتصادي و اجتماعی را نیز شامل میشود. استفاده از فضاهاي شهري تجربهاي است کـه بـراي تمـام افراد یکسان نیست و متغیرهایی نظیر سن، جنس، گروه اجتماعی و اقلیت هاي قومی و نژادي بر چگونگی درك فضـاي شـهري اثرگذارنـد.
رضایت شهروندان از فضاهاي شهري بویژه براي برخی انواع فعالیتها به درجه برداشت و ادراك نیازهاي فرد اسـتفاده کننـده بسـتگی دارد
(رفیعیان، .(40:1388 اگر بخواهیم فضاي شهري را بدون تحمیل معیارهاي زیباییشناختی روشن کنیم، ناگزیریم فضاهاي بین ساختمانهـا را در شهرها و سایر مکانها، فضاي شهري قلمداد کنیم (کریـر، .(15:1383 فضاي شهري مصنوعی است سازمان یافته، آراسته و واجـد نظـم که به صورت بستري براي فعالیتها و رفتارهاي انسانی عمل میکند. فضاي شهري میتواند بسته به همخـوانی و همنـوایی کـارکردي بـا اهداف مورد انتظار، مقیاس و حجم روابط، تطابق و تناسب با نیاز روزمره گروه هاي اجتماعی و فرهنگی جامعه، ظرف فعالیتهاي شـهري و ضرورتهاي مترتب بر آن نیاز محسوب شود(پارسی، .(1381 فضاي شهري میتواند با ساختار کالبدي و کارکرد اجتماعیاش عرصه مطلـوبی براي رشد و بالندگی جامعه مدنی ارائه دهد (حبیبی، .(128:1379 درمفهوم عام، فضاي شهري ارتباط متقابل میان روابط و رفتارهاسـت؛ یعنـی ضمن آنکه محل همجواري هویتهاي فردي است، در یک زندگی شهري به مثابه عامل احراز هویت بوده و بر رفتار و روابط انسـانی تـأثیر میگذارد(صدري، .(24:1385
فرانسیس تیبالدز((1992 فضاي شهري را بخشی از بافت شهري میداند که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصري دارند. از دیدگاهی دیگر، فضاهاي شهري نه تنها در ابعاد هندسی و زوایاي گوناگون اجتماعی تعریف نمیشود؛ زیرا این تعریف از فضا،اصولاً در قلمرو معماري حاکم است؛ بلکه معیارهاي زیباییشناختی، سهولت ارتباطات اجتماعی و رفتاري در مقیاسی برتر است که به فضا ماهیت شهري میدهد و در تناسب با نیازهاي زمانی و مکانی جامعه است که فضا خصلت مطلوب یا نامطلوب به خود میگیرد(.(Golany,1996:46
از دیدگاه عینی و مادي ، فضاي شهري بستري است که روابط اجتماعی و حیات مدنی در آن جریان مییابد. روابطی کـه بـر مبنـاي واقعهها و حادثهها شکل میگیرند و حیات مدنی را به حیات واقعهاي تبدیل کرده و سبب میگردند، واقعههـا شـکل بگیرنـد و ذهـن محـل انباشت خاطرهها گردد(حبیبی، .(1378 فضاي باز عمومی امکان انگیزش و انتخاب آزاد میان رفتارها، حرکات و اکتشافات بصري را براي تعداد معنیداري از مردم شهر فراهم میآورد. به این ترتیب گزینههاي متفاوتی براي انتخاب در اختیار فـرد قـرار داده و بـه او اجـازه مـیدهـد در راستاي تمایل خویش با تحمل حداقل فشارهاي اجتماعی گام بردارد .(Lynch,1972:108) لذا ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن از اهمیـت ویـژه اي برخوردار است و در این خصوص ایجاد بستر مناسب جهت روابط متقابل اجتماعی و حیات مدتی از وظایف مهم برنامهریـزان و طراحـان شهري است. فضاي شهري به همان نسبت که میتواند در ایجاد سرزندگی و پویایی اجتماعی مؤثر باشد، در صورت کوتاهی و عدم دقت در برنامه ریزي فضایی، میتواند عاملی جهت افزایش نابرابري اجتماعی و مخدوش شدن روابط جمعی گردد.
-2-5 فضاي شهري بستر فعالیتهاي انسانی
فعالیتهاي یک شهر در حریمهاي عمومی و خصوصی شکل میگیرد. الگوي رفتاري مردم در هر دو محیط مشابه است؛ پـس نتیجـه میگیریم که طرز چیدمان فضاي شهري نوعی تجانس بین فرد و جامعه ایجاد میکند که نتیجه آن نوعی آداب اجتماعی است که باید آن را درك کرد. اما مهمتر از آن نوع فعالیتهاي صورت گرفته در فضاي شهري توسط شهروندان است که بیرون از فضاي خانه انجام میپـذیرد، نظیر: تفریح، برقراري تعامل اجتماعی با دیگران و...( کریر، .(17:1383 ماهیت و چگونگی فعالیت هایی که در فضاي شهري صورت میگیـرد به طور کلی به دو عامل عمده و اساسی بستگی دارند: عامل فرهنگ و عامل محیط.4 نحوه و میزان تأثیر این دو بر نحوه وقوع فعالیتها، که همان رفتارها و یا به عبارت صحیحتر الگوهاي رفتاري میباشد، یکسان نیست (بحرینی،.(1383
در حالت کلی فعالیتهاي عمومی انسان در جامعه سه طیف متفاوت را شامل مـیشـود :(Gehl,1987:32) دسـته اول فعالیـتهـاي ضروري و با اهمیت است که تحت هر شرایطی اتفاق میافتد و ارتباط خاص با ویژگیهاي منحصر به فرد اجتماعی ندارد؛ فعالیتهایی نظیر رفتن به مدرسه، محل کار و انتظار در ایستگاه اتوبوس. این طیف از فعالیتها درجات متفاوتی از مشارکت را میطلبد. دسته دوم از فعالیـت-
هایی که در فضاي شهري انجام میشود، فعالیتهاي گزینشی و انتخابی است که در شرایط مناسب و وضعیت دلخواه به وقوع مـیپیونـدد.
قدم زدن در هواي آزاد، توقف در مکان تفریحی و نشستن در یک مکان دیدنی از این نوع فعالیتها محسوب میشود.. دسته سـوم فعالیـت-
هاي اجتماعی است که بسته به ویژگیهاي فضاي شهري، طیف گستردهاي از روابط متقابل اجتماعی افراد را در بر میگیرد. این فعالیـتهـا به دلیل تأثیر پذیري از سایر فعالیتها و فضاي اجتماعی، فعالیت هاي نهایی نیز خوانده میشود. در آن دسته از فضاهاي عمومی شهري کـه فاقد جنبههاي کالبدي و غیرکالبدي جهت تقویت روابط اجتماعی است، فقط مقدار کمی از این فعالیتها امکان بروز پیدا میکند و بسته بـه شرایط افراد متفاوت خواهد بود. در فضاهایی از شهر که از این جهات غنی است، میزان بالایی از فعالیتهاي اجتماعی شکل میگیرد. جدول
1 میزان هر یک از این فعالیت ها را در فضاهایی که فاقد و داراي شرایط است نشان میدهد.
-3-5 نقش فضاي شهري در شکل گیري تعاملات اجتماعی
فضاي عمومی شهري از دیرباز تاکنون بستر کالبدي تعاملات اجتماعی مردم بوده است. محققان و نظریهپردازان مختلف نظیر گودمن
(1986)، مدنی پور (1992)، کالتروپ (1993)، ولفانگ (2000) و فرانسیس (1989) بر این نکته توافق نظر دارند که فضاي عمومی شـهري میبایست مکانی براي " تعاملات اجتماعی" و "زندگی جمعی" باشد. بنابراین فضاي شهري تنها یک مفهوم کالبدي نیسـت، بلکـه کـنش تعاملات شهروندي را نیز در بر میگیرد؛ یعنی کالبدي از شهر را مجسم میکندکه مکان برقراري فعالیتهاي شهري یا عرصه بروز تعاملات اجتماعی است.فضاي باز شهري به عنوان یک قرارگاه رفتاري، نقش مهمی در تأمین نیاز اجتماعی افراد، تعامـل آنهـا بـا یکـدیگر و توسـعه روابط فردي و اجتماعی دارند.
با توجه به اینکه برخوردها و روابط اجتماعی در فضاي شهري و اوقات فراغت افزایش مییابد، بهتر است محیط کالبدي بتواند زمینـه را جهت توسعه تعاملات اجتماعی شهروندان فراهم آورد. از این رو فضاهاي باز شهري با داشتن ویژگیهاي خاص کالبدي میتوانند قابلیـت تأمین نیازهاي اجتماعی افراد را داشته باشند؛ به طوریکه با فراهم آوردن این شرایط در قرارگاههاي رفتاري، بروز رفتارهاي مناسب اجتمـاعی را تسهیل نماید. بدین ترتیب آن دسته از فضاهاي شهري که بستر تعامل اجتماعی و ارتباطات شهروندان قرار نمیگیرند را نمیتوان فضـاي شهري نامید.
فضاي شهري را میتوان مکان تبلور و تجمع انسانهایی دانست که در این فضا داراي فرهنگ و الگوهاي رفتـاري متفـاوت هسـتند.
انسان در این محیط شهري حضور یافته و با فعالیت و تعاملات اجتماعی به کالبد و فضاي شهري جان میبخشد. فضاي عمومی شـهري در بستر تعاملات و مراودات اجتماعی داراي رسالتی براي افزایش "سرمایه اجتماعی" در جوامع میباشد؛ که میتوانـد بسـتري بـراي توسـعه و شکل گیري "هویت فردي و اجتماعی" باشد .(Mitchell,1996) این استنباط از فضاي شهري به رغـم توجـه بـه عوامـل اجتمـاعی هنـوز مسئله رابطه بین فرم و محتوا را به طور قطع حل نمیکند و هنوز بسیاري از تحلیلگران مسائل شهري این فضا را از طریـق تحلیـل شـکل شناسانه الگوي فرم و هندسهگرایی و گاه با تحلیل گونههاي فرمال عموماًو با تکیه بر جوانب زیباییشناسی تبیین کـردهانـد؛ در حـالی کـه معیارهایی مانند وجود مفهوم مشترك از فضا در ذهن شهروندان، اثر فضا بر ذهن انسان، رفتار فرد، آمیختگی فعالیتها و رفتارهـاي انسـانی در جامعه، جوانب فرهنگی و نحوه کاربرد فضا توسط مردم، زمینه گرایی، موازین و هنجارهاي اجتماعی به همراه کنترل اجتماعی، ارتبـاط بـا فضاي فیزیکی و تجربه حسی، به رغم آنکه شاخصهاي شناخت و تحلیل فضاي شهري هستند، هنوز صورتی تئوریک به خود نگرفتـهانـد
(پارسی، .(1381
در سالهاي اخیر روشهاي متفاوتی در تحلیل فضاهاي شهري مورد استفاده قرار گرفته است که علیرغم تفاوت هـاي موضـوعی بـه عنوان مکانهایی جهت تقویت مناسبات و روابط درونی، تعاملات، تغییرات و رویاروییهاي اجتماعی بوده و به عنوان مکانهایی تعریف مـی شوند که گروههاي مختلف با خواستها و علایق مختلف دور هم جمع میشوند .(Borja, 2001)
فضاهاي عمومی همچنین به عنوان "فضاهاي آزاد اجتماعی" تعریف میشوند؛ چرا که این فضاها جهت استفادههاي مختلف طراحی و برنامه ریزي شده است(.(wazler,1986 فضاي عمومی و نیمه عمومی نیمه خصوصی در شهر زمینه مشارکت مردم را فراهم آورده و آنهـا را به هم مرتبط میسازد. مامفورد به همبستگی اجتماعی و اتباطات متقابل چهره به چهره ، تحریک فکر و اندیشه و اهمیت زیباییشـناختی فضاي شهري تاکید دارد (پاکزاد، .(1383 هر چند نقش فضاهاي عمومی در روانسازي الگوي زندگی شهري کاملا مشهود و مشخص اسـت لیکن کیفیت بالا و مثبت زندگی شهري در خیابانها و فضاهاي باز، شرطی لازم براي حیات یا نشاط اجتمـاعی اسـت تـا مـردم از حضـور در محیط هاي عمومی لذت ببرند. از طرف دیگر فضاهاي عمومی شهر در ایجاد و تقویت حس اعتماد و اطمینان به مردم کمک کرده و باعـث افزایش حس همبستگی در مکانهاي شهري میشود. همانطور که گودمن بیان میکند این مکانها عناصر حیاتی محیط ما هسـتند کـه داراي عملکردهاي مثبت و ضروري براي اجتماع شهري هستند .(Goodman ,1968)
بر این اساس وظایف فضاي عمومی را می توان ابزاري جهت ارتباطات، مراودات شبکههاي اجتماعی، مکانی براي رویارویی و مراسم شهروندي، مدیریت و هماهنگسازي فعالیتهاي شهروندي بیان کرد. به بیانی دیگر فضاهاي شهري ظرف فعالیتهـاي شـهري و بسـتري براي تعاملات اجتماعی و زمینهساز شکل گیري سرمایه اجتماعی به شمار میرونـد(.(Gehl, 1987:106 بـه همـین منظـور، نظـام و طـرح فضاهاي شهري میبایست هماهنگ با ویژگی و نقش هاي متفاوت استفادهکنندگان جهت ایجـاد و تسـهیل روابـط اجتمـاعی باشـد. وجـود فضاهاي دنج و خصوصی براي ملاقات و صحبت چهرهبهچهره افراد با توجه به شرایط سنی جنسی اجتماعی و ایجاد فضـاهایی بـراي ارائـه مهارتهاي فردي و گروهی میتواند در تقویت این مهم، موثر واقع گردد؛ به طوري که این مکان و قرارگاه رفتـاري، ضـمن امکـان ارتبـاط اجتماعی جدید به افراد، روابط عاطفی جدیدي را تعریف کرده و توسعه میدهد.
-6 صاحبنظران با رویکرد تقویت تعاملات اجتماعی
»جین جیکوبز:«5 روزنامه نگار و صاحب نظر حوزه مسائل شهرسازي در کتاب مرگ و زندگی و حیات شـهرهاي بـزرگ آمریکـایی بـر نقش فضاهاي عمومی شهري در ایجاد تعاملات اجتماعی تاکید می نماید. از نظر او شهر یک ارگانیسم اجتماعی متشکل از واحدهاي زنده است. او خواهان توقف تفکیک فعالیتهاست و معتقد است با فراهم آوردن عرصههاي بالقوهاي از امکان برقراري روابط متقابل اجتمـاعی و گسترهاي از رفتارهاي گوناگون میتوان به مراکز شهري معنا بخشید (کاشانیجو، .(1389
»یان گل:« معمار و شهرساز دانمارکی است که محور پژوهشهاي او بر تعامل مسائل روانشناسی و جامعه شناسی با فضـاهاي همگـانی شهري متمرکز بوده است. او با اینکه مخالف جداسازي کامل آمد و شد سواره و پیاده است، اما شهر بـا آمـد و شـد آرام را همچـون شـهر
زندهاي معرفی میکند که در آن شمار بیشتري از افراد از فضاي همگانی استفاده مـیکننـد و بـودن در فضـا زمـان بیشـتري را بـه خـود اختصاص میدهد؛ از اینرو احتمال حضور افراد نیز در فضاي میان ساختمانها در هر برش زمانی افزایش مییابد(.(Gehl, 1987:79
»متیو کرمونا:« عرصه عمومی داراي دو بعد کالبدي و اجتماعی است. بعد کالبدي عرصه عمومی این گونه در نظر گرفتـه مـیشـود: »
فضاها و مجموعههایی با مالکیت عمومی یا خصوصی، که زندگی عمومی و تعاملات اجتماعی را حمایت کرده و یا آن را تسهیل مـی-
کند. به واسطه فعالیتها و اتفاقاتی که در این فضاها رخ میدهد، میتوان آنها را عرصههاي عمومی اجتماعی فرهنگی نامیـد6« (کرمونـا،
.(157:2003
»کلر کوپر مارکوس:« فضاهاي شهري و مردمی که در آن قرار دارند، تاکید اصلی این صاحبنظر است. در کتاب "مکانهاي مردمـی"
او علاوه بر ارزیابی محیط سکونتی، فضاهاي شهري را از منظر ارتباطات اجتماعی در هفت گروه دسته بندي میکنـد: پلازاهـاي شـهري، پارك محلهاي، پارك کوچک، فضاي باز مدرسهها، فضاي باز ویژه کودکان، فضاي باز مسکونی سالمندان و فضاي باز درمانی(کاشانیجو،.(1389
اولدنبرگ7، فضاي عمومی8 و کانسپت زندگی عمومی:« او با مفهوم و کانسپت مکان سوم9 روش مفیدي را براي درك زندگی عمومی غیر رسمی و ارتباط آن با عرصه عمومی ارائه مینماید. مکان سوم دامنه گستردهاي از فضاهاي عمومی که پـذیراي تجمـعهـاي منظم داوطلبانه غیررسمی و شادمانه افراد بوده و در وراي عرصه کار و خانه اتفاق می افتد( منصوري، .(1390 کیفیات اصلی مکان سـوم که میتوانند به عنوان کیفیات اصلی عرصههاي عمومی نیز در نظر گرفته شوند عبارتند از:
• زمینهاي »بی طرف و بدون قید و محدودیت«، جایی که افراد بتوانند به هر نحوي که میخواهند در آن رفت و آمد کنند.
• به میزان بالایی جامع، عمومی قابل دسترس و بدون معیارهاي رسمی عضویت باشد.
• در طی ساعت کاري و غیر کاري باز باشد.
• شاخص شدن با ویژگی سرزندگی
• ارائه دهنده و حمایت کننده از»آسودگی روانی«
• در عین حفظ »فعالیتهاي اساسی و پایدار«، ارائه دهنده مباحث گسترده درباره مسائل و انتقادات سیاسی باشد.
»حنا آرنت:« او مشوق برونگري و زندگی سیاسی و اجتماعی است که در آن قلمروي عمومی نقش اساسی ایفا میکند. او فضـا را در دو معنا تحلیل کرده است؛ فضاي حضور در میان دیگران و فضاي مابین دیگران. هماهنگی مردم و اشیاء در تحلیل و پذیرش این مطلب کـه روابط اجتماعی به واسطه اشیا شکل میگیرد، نکته کلیدي است که در تحلیل آرنت درباره فضاي عمومی آمده است.
-7 مفاهیم عرصه خصوصی10، فضاي شخصی11 و قلمرو فضایی در طراحی محیط
عرصه خصوصی از طرف روانشناسان محیط، به عنوان فرایندي که شخص با دیگران مرز قابل تغییري را رعایت میکنـد تعبیـر مـی-
شود. در این فرایند شخص یا گروه گاهی اوقات میخواهند مجزا بمانند و گاهی اوقات تمایل دارند که با دیگران در تماس باشند. به عبـارت دیگر" عرصه خصوصی" فرایندي دیالکتیک است که در آن نیروهاي متمایل به بودن با دیگران و نیروهاي متمایل به جدا بودن از دیگـران هر دو وجود دارند ولی هر کدام در یک مرحله زمانی غالب است.در نتیجه میتوان گفت که تنها بودن براي دفعات متعدد و یـا بـراي مـدتی طولانی(انزوا) و یا زیاد بودن با دیگران(ازدحام(12، هر دو وضعیتی نامطلوب به شمار میروند (نمازیان، .(1379 فرم یک مکان تـأثیر زیـادي در درجات خلوت و ازدحام آن دارد که این امر به نوبه خود در احساس راحتی افراد نقش دارد (بحرینی، .(1377 در طراحی فضاهاي شـهري بایـد سعی شود محیطهایی انعطاف پذیر طراحی شوند تا بتوانند امکان تبدیل وضعیت خصوصی فرد به وضعیت با هم بـودن در آن وجـود داشـته باشد؛ محیطی که پاسخگوي تمایلات شهروندان در تغییر تماس آنها با دیگران را فراهم آورد. محیط هایی که فقط بر فضاي خصوصی و یـا فضاي روابط متقابل، بدون توجه به رابطه دیالکتیک آنها، تأکید دارند از شادابی و پویایی مناسب برخوردار نیستند و بسـتري مناسـب جهـت بهبود رابطه شهروندان و تنظیم رابطه متقابل اجتماعی را فراهم نمیآورند.
فضاي شخصی فرایندي است که جهت تنظیم عرصه خصوصی مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم با انتشار کتاب سـامر13 تحـت عنوان فضاي شخصی: بنیان رفتاري طراحی مورد توجه طراحان محیط قرار گرفت (لنگ،.(167:1386 در این کتاب سامر فضـاي شخصـی را اینگونه تعریف کرده است: »فضاي شخصی محدوده اي غیر قابل رؤیت در اطراف فرد است که مزاحمی به آن راه ندارد. مانند جوجـه تیغـی در افسانه شوپن هاور، مردم دوست دارند به اندازه اي نزدیک باشند که گرما و دوستی یکدیگر را احساس کنند و به اندازه اي دور باشند کـه یکدیگر را آزرده نسازند. این فضا، نهالزاماً شکل و حجمی دارد و نه به طور مساوي در تمام جهات گسترش مییابد.«
یکی از اصول طراحی این است که مردم به نوع و طبیعت قلمروها توجه داشته باشند و این قلمروهـا چنـان در نظـر گرفتـه شـوند کـه امکان کنترل مناسب رفتوآمد را فراهم کنند. طراحان محیط باید عملکرد قلمروهاي متفاوت را در نظر گرفته و مکانیسمهاي مناسبی براي قابل استفاده نمودن آنها به کار گیرند (نمازیان،.(1376
نمودار شماره:1 شاخصهاي مفهوم قلمرو و محرمیت. مأخذ: بحرینی، 1378
-8 نقش قلمرو در تقویت تعامل شهروندان
اگر نیازهاي اجتماعی مردم، با احساس استقلال فردي حاصل از خلوت در تعادل قرار گیرد، روابط اجتماعی آسانتر میشود. کنتـرل حریم شخصی یک از نیازهاي اجتماعی است که مازلو روانشناس آمریکایی، آن را بازشناسی و در غالب نیازهاي اساسی انسان طبقـهبنـدي نموده است(نمودار .(2 فضاهایی که مهم هستند و خصوصی یا عمومی بودن آنها مشخص نیست، کنترل کمتري را بر روابط اجتماعی ایجـاد میکنند و تعامل اجتماعی را کاهش میدهند. خلوت کالبدي پیشنیاز رفتارهاي اجتماعی است؛ در محیطی که خلوت کالبدي وجـود داشـته
باشد، دامنه وسیعتري از انتخاب شخصی به وجود میآید (لنگ، .(183:1386
نمودار شماره:2 طبقهبندي نیازهاي انسانی. مأخذ: آسیابی، 1389
درك شهروندان از محیط و خوانده شدن عناصر و نشانههاي آن به سازماندهی روابط و تعاملات اجتماعی کمک میکند. راپاپورت با بررسـی تعدادي از مکانهایی که بهترین تعاملات در آنها رخ داده، به دو نتیجه رسیده است: .1 درك اشاره هاي مکانی، اسـتفاده از قلمـرو و غیـره، مستلزم دانش و