بخشی از مقاله
چكيده
اسلام شناسان و به طور ويژه قرآن پژوهاني مانند امام خميني، شهيد مطهري، آيت االله معرفت، راه كارهايي براي پاسخگويي قرآن و اسلام به نيازهاي روز ارائه داده اند. يكي از آن راه كارها، مراجعه به عرف و تطبيق مسائل روز با آن است كه در كلام افراد گفته شده به صورت اجمال بدان اشاره گشته است؛ اما با توجه به قلمرو وسيع عرف در پاسخگويي به مسئله هاي روزآمد، پرداختن به آن ضروري است.
توجه به جايگاه عرف در قرآن و حديث، اقسام عرف، قلمرو عرف، حجيت عرف، اين نتيجه را مي دهد كه برخي از اقسام عرف معتبرند و برخي ديگر نامعتبرند. عرف داراي وجوه تربيتي و اجتماعي است كه همان مي تواند نقش عرف در پاسخگويي به نيازهاي معاصر را مشخص كند.
مقدمه
يكي از مطالبي كه قرآن كريم و احاديث اهل بيت بدان اشاره كردهاند نقش عرف در زندگي است كه اين مطلب ميتواند پاسخي ديگر به مهمترين پرسش عصر ما باشد كه ميپرسند: قرآن كريم كه با توجه به جامعه عرب صدر اسلام و آداب و رسوم آن نازل شده است چگونه ميتواند پاسخگوي جوامع امروزي با آداب و رسوم متفاوت باشد؟
اينك عرف در آيات و احاديث بررسي مي گردد و لوازم آن را در حوزه تربيت و سبك زندگي بيان مي شود. هر چند كه لوازم اين نظريه در حوزههاي ديگر همچون آداب عرفي اقتصادي، سياسي، مديريتي و ... جريان مييابد. آنها پاسخ دهند.
عرف در قرآن و حديث
قرآن كريم به عرف توجه كرده است. واژه "عرف" دو مرتبه و "معروف" ٣٢ مرتبه در قرآن به كار رفته است.١ قرآن توصيه مي كند كه طبق عرف دستور داده شود و ديگران طبق آداب عرفي تربيت گردند:
- اعراف/١٩٩ - ؛ عفو - و مدارا پيش - گير و به - كار - پسنديده فرمان ده و از نادانان روي گردان."
از امام صادق - ع - نقل شده است:
»انّ االله ادب رسوله فقال خذ العفو الايه قال خذ منهم ما ظهر وماتيسر والعفو الوسط«
يعني خدا پيامبرش را ادب آموخت و آيه »خذ العفو« را به او فرمود و گفت: آنچه ظاهر است و آسان است را بگير و عفو يعني حد وسط.
نكته جالب حديث مذكور آن است كه آيه ١٩٩ سوره اعراف را مصداق تأديب پيامبر توسط خداي متعال معرفي ميكند كه يكي از موارد مطرح شده در آيه رعايت عرف است. در مورد واژه »عرف« برخي مفسران آن را به معناي معروف گرفتهاند. به عنوان نمونه، علامه طباطبايي دو نكته مهم درباره »عرف« مي نويسد: اولاً خود محتوا و مطالب بايد معروف و طبق سنت حسنه باشد؛ ثانياً روش فرمان دادن به عرف نيز بايد معروف و نيكو باشد و منكر نباشد.
شيخ طبرسي نيز امر به عرف را فرمان دادن به چيزي مي داند كه از نظر عقل و شرع پسنديده است و قبحي ندارد.٤ البته فخر رازي معتقد است كه امر به عرف سخن از نوعي تسامح و تساهل دارد و دين با هر دو عبارت كامل مي گردد و گرفتن يكي و رها كردن ديگري به جهالت مي انجامد. او عرف را هر چيز شناخته شده اي مي داند كه از آوردنش گريزي نيست و وجودش از نبودش بهتر است.
سخن آيت االله مكارم شيرازي كلام فخر رازي را تكميل مي كند كه ترك سخت گيرى در عبارت خُذ الْعفْو" مفهومش مجامله كارى نيست، بلكه بايد رهبران و مبلغان همه حقايق را بگويند و مردم را به سوى حق دعوت كنند و چيزى را فروگذار ننمايند.
نهايتاً مي توان گفت: عرف و معروف علاوه بر مطالب مورد پذيرش عقل، شرع و فطرت، شامل آدابي است كه نزد عقلاء پذيرفته شده و مردود نباشد. يعني هنجارهاي اجتماعي كه مورد پذيرش عقل اجتماعي است. قرآن معيار هنجارهاي اجتماعي را عرف شرعي قرار داده و امر به معروف و نهي از منكر را وظيفه فردي و اجتماعي مسلمانان ميداند. كه تربيت فردي و اجتماعي مخاطبان بر اساس آنها شكل ميگيرد. قرآن مي فرمايد:
- آل عمران/١٠٤ - ؛ و بايد از ميان شما، گروهي - مردم را - به سوي نيكي دعوت كنند و به ]كار[ پسنديده فرمان دهند و از ]كار[ ناپسند منع كنند. و تنها آنان رستگارند