بخشی از مقاله
چکیده:
حیات طیبه را می توان هدف نهایی انسان در دنیا قلمداد کرد، گرچه ممکن است افراد در تشخیص مصداق آن خطا کنند. طبق فرموده قران کریم »الا الی االله تصیر الامور - «شوري - 53 حرکت به سمت حیات طیبه تمام نشدنی است. بررسی معنایابی حیات انسان در منظومه حیات طیبه دغدغه اصلی این مقال بوده و تلاش شده در پرتو آیات، فهم دقیقی از حیات طیبه به دست آمده و نشان دهد روان انسان در برترین حالت به درك چنین حیاتی نائل خواهد شد، آنگاه است که ارامش افراد جامعه آرامش اجتماع را تضمین خواهد کرد.
بنابراین دو علم روانشناسی و جامعه شناسی تنها زمانی به هدف خواهند رسید که با نگاه به حیات طیبه تمرکز در برنامه ریزي داشته باشند. از آنجا که هر بحثی با توجه به مبانی به نحو شایسته اي انجام خواهد شد، حیات طیبه هم مبانی بعید و قریبی دارد، از جمله مبانی این بحث می توان به مبناي خداشناسی، جهان شناسی، دین شناسی، راهنماشناسی و معادشناسی اشاره کرد.
منتها چون موضوع حیات طیبه انسان است؛ به مبانی انسان شناسی حیات طیبه پرداخته شده و سایر مبانی در موقع لزوم اشاره اي بدان رفته است. براي رسیدن به این هدف، به بررسی فردي – اجتماعی، مادي- روحانی، دنیوي- اخروي و طبیعی و فراطبیعی بودن حیات طیبه پرداخته و در پاسخ این بررسی ها موضوع حیات طیبه یعنی انسان با نگاه به ابعاد حیات یعنی بعد فردي و اجتماعی اش مورد بررسی قرار گرفته است.
طرح مساله:
بشر در تاریخ تفکر خود، هرگز از دغدغهي سؤالهاي مربوط به خود و زندگی اش فارغ نبوده است.
پرسشهایی که روزها و شب ها او را به خود مشغول کرده است.
ادیان الهی و آیینهاي وحیانی نیز براي پاسخ به سؤالاتی آمده است که فیلسوفان و متفکران بزرگ، همواره درصدد پاسخ گویی به آنها بوده اند، مانند این که انسان کیست؟ چگونه موجودي است؟ از کجا آمده است؟ با سایر موجودات چه نسبتی دارد؟ چگونه باید زندگی کند؟ توانایی هاي او چیست؟ آیا پس از مرگ به نحوي دیگر به زندگی خود ادامه خواهد داد؟
بنابراین به جرأت می توان گفت در مورد انسانهایی که فطرت آنها آلوده نشده است مسأله زندگی کردن به بهترین نحو از منظر معنوي یا همان حیات طیبه از دغدغه هاي اصلی است و تأمل در ابعاد این موضوع به پرسشهایی پاسخ می دهد که نیل به پاسخ آنها مورد نیاز انسان حقیقت جو است. اما با توجه به این که تبیین قرآنی این موضوع طبق نظرات متفکران مختلف خارج از حوصله یک مقاله است، این پژوهش با تأکید بر آراي مفسر بی نظیر قران کریم در قرن حاضر یعنی علامه طباطبایی انجام گرفته و با تاکید بر نظرات علامه رسیدن به حیات طیبه را هدف نهایی سیر کمال انسان بیان کرده، و مدعی است اگر علوم انسانی خواهان ساختن جامعه اي ایده آل و داراي آرامش و آسایش هستند فقط باید در راستاي رساندن بشر به حیات طیبه تلاش کنند.
مبناي فلسفی انسان شناختی حیات طیبه
انسان در نظر اندیشمندان علوم انسانی، مورد تفاسیر متفاوتی واقع شده است. برخی راه افراط را پیموده و انسان را گرگ انسان دانسته اند. در این نظر بدبینانه، انسان دشمن انسان بوده و جنگ همیشگی در میان انسانها گریز ناپذیر است. نتیجه چنین نظریه اي، ضرورت و لزوم وجود دولت مستبد است. در مقابل، دیدگاه تفریطی است که بدون اینکه سرگذشت اندوهناك بشر را در نظر بگیرد، اصل اولی و ضروري اجتماعات را، انسان دوستی قلمداد نموده است.
نظر اسلام در مقابل این دو دیدگاه افراطی و تفریطی قرار دارد.
اسلام در مورد حقیقت انسان می فرماید: حقیقت انسان را روح می سازد. - مومنون14/ انعام - 61/
ویژگی هاي روح انسان یعنی منزلت بالا در نزد خدا و توانایی تعلیم اسماي الهی - بقره - 34-30/ ، سبب شده بتواند خلیفه خدا در زمین باشد
خداوند رموز و اسراري در او به ودیعه نهاده، که فهمشان سبب رساندن انسان به سعادت و کمال می گردد
چنین انسانی برخوردار از وجدان الهی بوده و می تواند ساختار درست جامعه را شکل دهد اگر علوم انسانی بتوانند مقدمه رشد چنین انسانی را فراهم کنند آنگاه است که می توان علوم انسانی را در جایگاه درستشان قرار داد.
بررسی فلسفی مبانی حیات طیبه را می توان با نگاه به نظرات علامه جعفري- که دغدغه زندگی او حیات طیبه بوده -و علامه طباطبایی اسلام شناس-فیلسوف تبیین کرد.
علامه جعفري از جمله متفکرانی است که به طور ویژه و مبسوط به بحث حیات طیبه پرداخته و نگاه انسان شناسانه خود را مبتنی بر حیات طیبه قرار داده است. دیدگاه هاي ایشان و علامه طباطبایی قرابت تامی به همدیگر دارد.
از نگاه علامه جعفري - ره - حیات طیبه داراي مؤلفه هائی است که نگاه به این مؤلفه ها در تعریفش لازم است، این مؤلفهها عبارتند از:
1. اعطا کننده حیات طیبه: خداوند تبارك و تعالی.
2. گیرنده حیات طیبه: انسان.
3. شرایط اعطا کننده: ذاتا داراي حیات طیبه باشد.
4. شرایط گیرنده: وجود ایمان و عمل صالح و انجام ندادن اعمال منافی ایمان - باقی ماندن بر ایمان و عمل صالح -
علامه جعفري با توجه دادن به این امر که حیات طیبه مخصوص انسان شناسی است، با تفکیک بین این که » حیات انسانی چنین است« و » حیات انسانی این چنین باید باشد« می گوید: این حیات است که در آن عامل و معمول و ادراك کننده و ادراك شونده با هم متحد و یکی هستند
آنگاه براي تعریف زندگی طیب با نگاه به نتائج عینی زندگی حیوانی انسانها در طول تاریخ و در نظر گرفتن عظمت رشد یافتگان تاریخ، در تعریف حیات طیبه می نویسد:
حیات آگاهانه اي که نیروها و فعالیتهاي جبري و جبرنماي زندگی طبیعی را با برخورداري از رشد آزادي شکوفان در اختیار، در مسیر هدفهاي تکاملی نسبی تنظیم نموده، شخصیت انسانی را که تدریجا در این گذرگاه ساخته می شود وارد هدف اعلاي زندگی می نماید؛ این هدف، وابسته به کمال برین است