بخشی از مقاله
چکیده
انسان داراي روح ملکوتی و جسم مادي است زینت و آراستن هریک از این دو به اموري است که متناسب با حقیقت آنهاست. زیورهاي مادي و طبیعی آرایشدهنده جسم مادي و زیبائیهاي معنوي و اخلاقی، زینت بخش روح ملکوتی است. آراسته شدن به هر دو از سوي دین اسلام مورد تأکید قرار گرفته است. آنچه در مبانی دینی نکوهش شده است؛ زیبائی محسوس از نوع فریبائی است. اما زیبائی معقول که تحت عنوان زیبائی پایدار نامیده میشود در نگاه دین بسیار متعالی است.
اخلاقمندي و پایبندي به اصول شریعت، اساسیترین گزینه مصداق زیبائی پایدار است. زن همواره در فرهنگهاي مختلف نماد زیبائی قلمداد شده است و زیبائی او مورد مدح و ثنا قرار گرفته است. اسلام تنها کمال و منزلت زن را به جلوهگري در انظار عمومی و مربوط به جنبههاي جنسی او نمیداند بلکه منزلت آن را مربوط به روح الهی او دانسته و به خاطر حفظ همین ارزشها با قانون حجاب، در روابط بین او و مردان محدودیت ایجاد کرده است.
زن بوسیله حجاب میتواند استعدادهاي خود را در جهت تعالی آزاد کند، استعدادهائی که بهطور قطع بدون حجاب، اسیر خودنمائی و جلوهگريها هست. عفت و حجاب زن، باعث شکوفایی و رشد زیباییهاي روحی و مایه نگهداري زیبایی ظاهري میگردد. عمل بر طبق ساختار وجودي انسان و تأمین نیازهاي واقعی آن موجب بالندگیِ تواناییهاي عالی، تعدیل غرایز و در نتیجه رسیدن به آرامش و نشاط راستین است.
مقدمه
رعایت شئون اسلامی از جمله مسائل و موضوعات مهم فرهنگی است که در تمام ادیان آسمانی به آن توصیه و در حکایت و اندیشههاي غیر دینی نیز به فراخور از آن سخن به میان آمده است. امروزه جامعه اسلامی با تأسف بسیار، شاهد بروز اندیشههاي ظاهرفریب، حساب شده و مخربی است که با تجهیز و بکارگیري امکانات فرهنگی، تبلیغی، سیاسی و اجنماعی تلاش در از هم گسستن این اصل و باور اجتماعی دارند. تردیدي نیست که بدحجابی زنان و مردان نهتنها رهآورد نواندیشی نبوده بلکه کانالی در انتقال ضد ارزشها و نابهنجاريهايدشمنانِ این باور اصولی، به جامعه اسلامی میباشد.
منشور جاویدان اسلام که گویاي جامعیت اصول ارزش انسانی است؛ حجاب و پوشیدگی را بهعنوان دژي محکم در مواجهه با مفاسد و انحرافات و بیبندباريهاي اخلاقی و جنسی، معرفی و مسلمانان را خصوصاً و جامعه انسانی را عموماً به این مهم ترغیب نموده است.رعایت عفاف و حجاب، سبب به وجود آمدن ارزشهاي انسانی، اجتماعی، خانوادگی و... دهها اصل ارزشی دیگر میشود
از آنجا که میل به زیبائی و زیباخواهی در فطرت هر انسانی وجود دارد و از سویی زنان به دلیل جاذبیت خدادادي خویش، بدنبال تبرج و خودنمائی بیشتري نسبت به مردان هستند و از دیگر سو، تفسیري ناصحیح از مفهوم زیبائی، براي زن تبین شده است لذا تعریف حجاب و تبین آثار آن در صحیح نمودن رویکرد فرهنگی زن مسلمان، ضروري به نظر میرسد. در این مقاله سعی بر این شده است تا نگاهی به اصل حجاب و تعریفی صحیح از مسأله زیبائی در فراسوي ذهن مخاطب ترسیم شود و نگرشی نو نسبت به مقوله زیبائی براي او تبیین گردد. در آخر، لازم به ذکر است که کتبی بسیار مفصل در مقوله حجاب تبیین گردیده و در آن به آثار حجاب اشاره شده است ولی در کمتر کتابی به مقوله حجاب و زیبائی اشاره شده است ازاینرو ضروري است تا کتب زیباشناسی مورد مطالعه واقع شود و از ذیل آن زیبائی و حجاب تدوین گردد. مانند اسلام و هنرهاي زیبا.
پژوهش مذکور به روش کتابخانهاي و بر اساس تحلیل دادهها صورت گرفته است.
نگاهی به زن
قرنهاست که بشر در این کره خاکی زیسته و از بدو پیدایش نیز روز به روز درك و فهم و معلومات خود را در زمینه همه مسائل افزایش داده است، اما هنوز در ماهیت وجودي زن و شخصیت حقیقی او نهتنها به معرفت و بصیرت لازم دست نیافته؛ بلکه در ضایع کردن استعدادهاي عالی فطري وي و فدا کردن تمام امتیازات خدادادیش بخاطر ارضاء حس خودخواهی و کامجویی خود کوشیده است.
از آنجا که زن در طول قرنها، بیشتر از وراي عینک جنسیت مشاهده و شناخته شده ازاینرو افق فکري مرد در برخورد با زن قبل از همه محدود به تمایلات جنسی او گردیده و در نتیجه سایر مشخصات باطنی و امتیازات فطري و روحی زن از نظرها مکتوم مانده است. بررسی امتیازات روحی خدادادي زن، سبب میشود عموم زنان با دسترسی به آن حقایق و از روي علم و آگاهی، سرنوشت خود را در جهت خیر و صلاح تغییر بدهند و در راه حق و حقیقت ثابت قدم و متکی به خود باشند تا از آفت تقلیدهاي کورکورانه از دیگران و بخصوص در تقلید از شیوه مردانه، مصون بمانند. خودآگاهی زن از مواهب درونی خویش، نقش مهمی در حفظ سلامت و تأمین سعادت جامعه، ایفا خواهد کرد. کانون اصلی مهر و محبت و عطوفت در جامعه همواره در اعماق روح عاطفی زن نهفته است که اگر از این نعمت عظیم استقبال و مراقبت لازم به عمل آمده و بهرهبرداري درست صورت گیرد؛ نعمت صلح، آرامش و آسایش نصیب جهانیان خواهد شد
حیات طیبه جامعه و نسل صالح به وجود بانوانی شریف و پاکدامن وابسته است. بالندگی فرزندان و فلاح و رستگاري مردان، در سایه قداست و عفت زن حاصل میشود. زن حامل امانت الهی است. حفظ و نگهداري این امانت مقتضی تقسیم و تفکیک وظایفی است که اگر رعایت این حدود و حقوق در عمل بمیان نیاید؛ غایت و غرض خداوندي از خلقت زن، هرگز قابل تامین نخواهد بود.
بیان مطلب این است که زن و مرد هر دو به گوهر وجود بندگی مزین گردیدهاند یعنی انسان در مقام عبودیت، هیچ شأن و جایگاهی جز شأن پرستش و بندگی ندارد. کرامت انسانی انسان، موجب اهتمام مقام ربوبی است و این گوهر وجودي، عاري از اعتبار جنسیت است. کرامت الهی به گوهر وجود، تعلق میگیرد نه جنس وجود که مرد است یا زن؟ قرآن کریم پیوسته از بنیآدم نام میبرد و تمایز بین آدمیان را به تقوي معرفی میکند. حال متقین زن باشند یا مرد، فرقی ندارد - نامور،1390، ص. - 142 از دیدگاه قرآن کریم، هدف از خلقت زن و مرد عبودیت و تقرب به خداوند
- ذاریات:« - 56 : و زن چون مرد براي چنین هدفی خلق شده است اعتقاد به آفرینش اصیل زن و مرد، به این معناست که هرکدام براي رسیدن به کمال خود خلق شدهاند نه آنکه اصل، کمال مرد باشد و زن تنها ابزاري براي کمالیابی مرد به حساب آید
اسلام منزلت زن را مربوط به جنبههاي جنسی او نمیداند؛ بلکه منزلت را مربوط به روح الهی او میداند و بخاطر حفظ همین ارزشها، با قانون حجاب و احکام دیگر در روابط بین او و مردان محدودیت ایجاد کرده است. زیرا اگر کمالات زن فقط محدود به کمالات ظاهري شود؛ پرداختن به این ظاهر آنقدر انسان را مشغول میکند که او فرصت شکوفائی استعدادهاي دیگر را هرگز نخواهد یافت و راه تکامل بر او بسته خواهد شد.
حجاب چون دژ محکمی، هویت انسانی و الهی زن را حفظ میکند. زن بوسیله حجاب میتواند دیگر استعدادهاي خود را در جهت تعالی آزاد کند. استعدادهائی که بهطور قطع بدون حجاب، اسیر خودنمائی و جلوهگريها هستند. حجاب نه تنها زمینه بروز ارزشهاي واقعی و والاي زن را ایجاد میکند؛ بلکه از جنبههاي اجتماعی حافظ امنیت، شخصیت و احترام وي نیز میباشد زنی که به عفت و حیا شناخته شود هرگز مورد بیحرمتی و آزار و طمع دیگران قرار نخواهد گرفت
گرچه نگاه به مسأله حجاب، نگاه به عاملی مهم و مؤثر در رشد معنوي و اخلاقی جامعه است؛ اما آنچه در قدم اول ضروري به نظر میرسد؛ سالمسازي بنیانهاي اخلاقی جامعه است. عفاف بهعنوان پیش زمینه اساسی در اصلاح این بنیانها، فراتر از حجاب، قابل دقت و بررسی است میتوان گفت از یک سو عفاف از عوامل اساسی در گسترش فرهنگ حجاب میباشد و از سوي دیگر سالمسازي اخلاقی یک جامعه، محدود به حجاب نیست بلکه مجموعهاي از چگونگی رفتارها، باید و نبایدهاي فردي و اجتماعی است که با ارتقاي سطح عفاف جامعه نسبتی مستقیم دارد. ازاینرو ضروري است مختصري پیرامون عفاف سخن به میان بیاید
عفاف در لغت
»عفاف« از ماده »عفف« به معناي حفظ و نگهداري نفس، از تمایلات و شهوات نفسانی است
مطهري در تعریف عفاف مینویسد: » عفت حالتی نفسانی، به معنی رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل و ایمان میباشد
تفاوت عفاف و حجاب
عفت فراتر از حجاب است. حجاب پوشش ویژه ولی عفت یک خصلت، بینش و منش است. حجاب پوشش بیرونی است ولی عفت هم پوشش بیرونی و هم پوشش درونی است.
حجاب میتواند ریایی، تحمیلی و یا غیر اختیاري باشد ولی عفت یک خصلت و ارزش اختیاري است.
عفت نمودهاي گوناگونی دارد از جمله: عفت در نگاه، عفت در سخن، عفت در شهوت و... ممکن است کسی حجاب مناسب داشته باشد ولی عفت در نگاه، سخن گفتن و غیره را نداشته باشد. بنابراین براي سالمسازي جامعه باید دنبال عفت عمومی بود تا حجاب آگاهانه گسترش یابد
حجاب در لغت
حجاب از ریشه »حجب« به معناي حائلی است که مانع از تلاقی دو شئ میشود فرقی ندارد هر دو مادي باشد یا معنوي و یا هر دو مختلف باشند
راغب معتقد است؛ حجاب به معناي، ممانعت از دسترسی و رسیدن به چیزى است