بخشی از مقاله
چکیده
در نظام بین المللی کنونی، بیش از گذشته مسئله صلح و امنیت دارای اهمیت است به گونهای که بسیاری از متخصصان حقوق بشر، اعمال و تضمین حقیقی این حقوق را جز در بستر صلح نمیدانند. در پژوهشهای بسیاری محققان سعی کردهاند که عوامل مختلف بین المللی، ملی یا از هرنوع دیگر را که این بستر را فراهم میکند برشمرند.
یکی از عوامل، عامل شناختی تحت عنوان "عقلانیت" است که از فاکتورهای پیشبرد صلح جهانی معرفی میگردد نوشتار حاضر به صورت تحلیلی بیان میدارد چگونه عقلانیت انتقادی و ارتباطی میتواند در تحقق صلح مثبت درون سرزمینی و صلح منفی جهانی تاثیر گذار باشد. در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
مقدمه
از دیرباز دستیابی به صلح همواره جزء بالاترین آمال بشری بوده حتی در تشکیل جامعه بین المللی مبتنی بر منشور سازمان ملل متحد، حفظ صلح به عنوان نخستین هدف ملل متحد عنوان شد. تا جایی که احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی نیز به عنوان ابزاری جهت تحقق این هدف نگریسته شده است.
تلاش بشر برای دستیابی به صلح مکررا در نظریاتی از قبیل امنیت دسته جمعی، خلع سلاح، همکاری های منطقه ای و... دیده شده است که غالبا طرق ابتدایی برای یک پارچه ساختن جهان و تحقق آرمان های بین المللی است که این تلاش ها در نتیجه اندیشه ی متفکرانی چون گروسیوس، کانت، روسو و دیگر اندیشمندان بزرگ برای ایجاد صلح و نظم بین المللی بوده است.
هدف دستیابی به صلح، در مقدمه اسناد حقوق بشری مهمی چون اعلامیه جهانی حقوق بشر - 1948 - میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی - 1966 - و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی - 1966 - نیز مورد تأکید قرار گرفته است و اقدامات متعددی نیز در سطح بین المللی جهت برقراری، حفظ و تقویت صلح صورت پذیرفته است.
برای تحقق صلح جامعه نیازمند بستر سازی جهت احترام، حفظ و توسعه حقوق بشر است و فاکتور مهم و ضروری در این بستر سازی نیز وجود صلح است و این نشان دهنده ی وجود رابطه رفت و برگشتی میان این دو است. اما آنچه این نوشتار در پی بیان آن است توجه به یک عامل شناختی برای تحقق صلح است عاملی که تحت عنوان "عقلانیت"مطرح می گردد. در این مقاله سعی بر این است که بیان شود چگونه "عقلانیت" می تواند منجر به استقرار صلح جهانی شود. به همین منظور در ابتدا برای تبیین عقلانیت و صلح به مفهوم شناسی واژگان پرداخته و در یک تحلیل مختصر بیان می گردد که چگونه عقلانیت می تواند در خدمت صلح جهانی و اسقرار هرچه بیشتر آن باشد.
عقلانیت
عقلانیت نوعی هنجار و عبارتی دستوری است که نوعی خاص از رفتار و اقدام را تجویز میکند. در فلسفه یونانی، به بکارگیری عقل و خرد برای حصول شناخت اطلاق میشود که در مقابلی مفاهیمی چون، تجربهگرایی یا اصالت حس قرار میگیرد. میشل فوکو، فیلسوف پست مدرن استدلال کرده است که "عقلانیت، تنها استعداد درخشان و قابل اعتماد بشر است و ابزاری ست که انسان از آن برای زور و سلطه استفاده می کند" - فوکو، . - 70:1972 متفکران مانند جان لاک، امانوئل کانت، آدام اسمیت و دیگران از عقلانیت به عنوان نیروی رهایی بخش یاد کرده اند. کانت معتقد است که "عقلانیت نه تنها علم را بلکه عدالت را نیز برای بشریت به ارمغان آورد"
در میان اندیشمندان بزرگ، عقلانیت به چهار دسته تقسیم می شود عقلانیت ابزاری، اخلاقی، انتقادی و ارتباطی، که در ذیل تعریف مختصری از هریک داده می شود.
عقلانیت ابزاری
بر پایه این رویکرد، افراد به نتیجه انتخاب خود میاندیشند و با تحلیل هزینه و منفعت به تصمیمگیری میپردازند. عقل ابزاری حکم میکند که بهترین و کمهزینهترین ابزار برای تأمین پرمنفعتترین اهداف به کار گرفته شود به این معنا که هرچه تصمیم ما در بر دارنده ی هزینه کمتر و نتیجه پرسودتری باشد، آن تصمیم از عقلانیت بیشتری برخوردار است
عقلانیت اخلاقی
عقلانیت اخلاقی به معنای ادای بهینه تکلیف از طریق تصمیمات مقتضی و بهکارگیری ابزارهای مناسب است. اگرچه عمل به تکلیف در قالبعقلانیت اخلاقی لزوماً با عقلانیت ابزاری، تنافی و تعارض ندارد و در بسیاری از مواقع، این دو بر هم منطبق و سازگار هستند