بخشی از مقاله

چکیده

رفتار درمانی علم کاربرد اصول و یادگیری مبتنی برتجربه و آزمایش به منظور از بین بردن عادتهای ناسازگار تعریف شده است رفتار درمانی از زمانهای قدیم به صورت غیرسیستماتیک در بین مردم رایج بود ولی هم اکنون در مراکز مشاوره و روان درمانی به صورت مشاوره فردی، گروهی، زناشویی، خانوادگی کاربرد وسیعی دارد و همچنین دردرمان مشکلاتی از قبیل اختلالات هراس، اختلالات جنسی ، اختلالات رفتاری کودکان، لکنت زبان و جلوگیری از بیماریهای قلبی عروقی و فراتر از کار بالینی اصول آن درحوزههایی از قبیل پزشکی کودکان، مدیریت بر استرس، طب رفتاری، آموزش و پیری پزشکی به کار بسته میشود رفتار محصول یادگیری است و رفتار بهنجار از طریق تقویت و تقلید آموخته میشود. لذا پس از مطالعه این پژوهش و به کاربردن تکنیکهای رفتار درمانی افراد میتوانند گام مؤثری در آرامش فکری و روحی روانی،کاهش اضطراب و... خود داشته باشند و به ضرورت رفتار درمانی پی ببرند.

مقدمه

روان شناسی عبارت است از مطالعه و شناخت علمی چگونگی و چرایی ابعاد مختلف رفتار موجود زنده، به ویژه انسان. در این تعریف بیشترین توجه به رفتار و جنبه های مختلف آن است. به دیگر سخن، به یک معنا میتوان روان شناسی را رفتار شناسی نامید، چرا که موضوع اصلی روان شناسی به عنوان یک علم رفتاری ، مطالعه فعالیتها و واکنشهای حیوان وانسان در شرایط و موقیعت های مختلف است.

رفتار درمانی، آنگونه که امروزه می شناسیم ، از اواخر سالهای 1950 به عنوان حرکتی ضد ذهنی گرایی و تا حدی به عنوان شقی کورکورانه در مقابل مدل روان درمانی مسلط آن زمان یعنی پسیکودینامیک که مدلی بیماری محور بود بالیدن آغاز کرد اما ریشه های نظری آن را باید در دوره های قدیمیتر جستجو کرد دوره هایی که دانشمندان سعی می کردند برای مطالعه رفتار انسان، شیوه های فکری دقیق قابل سنجش و عینی وضع نمایند.

وقتی از رفتار درمانی سخن می گوییم بی درنگ نام پاولف، ثراندیک، اسکینر به عنوان پیشاهنگان این حرکت به ذهن می آیند هرکدام از آنان با موارد تک آزمودنی کار می کردند و هر یک عمدتاً از مدلهای استقرایی رفتار درمانی سود میجستند هر یک از آنان سهم برجسته ای در رشد رفتار درمانی داشتند اما برای استفاده از نتایج پژوهشی آنان در کارهای عملی لازم بود دو زمینه گسترش یابد:-1 به اندازه کافی دادههای تجربی آزمایشگاهی گردآوری شود -2 پلی بین مفهوم دانشمند و کارآزما در روانشناسی بالینی فراهم آید سالهای آخر1950 بود که چنین امکانی فراهم شد.

کوشش های مقدماتی برای تبیین پدیده های بالینی براساس نظریه یادگیری با دالرد و میلر آغازشد آنان مدل پسیکودینامیک را مدل کمال مطلوبی تلقی می کردند اما معتقد بودند با استفاده از اصطلاحات نظریه یادگیری محرک - پاسخ، بهتر می توان بعضی از عناصر آن را درک کرد و حتی آنها را به کارگرفت ظهور رفتار درمانی به معنای امروزی، با معرفی حساسیت زدایی منظم درسال 1985 و کاربرد تکنیکهای کنشگرانه در شرطی سازی رفتارهای نامناسب اجتماعی در اسکیزوفرنیکهای مزمن و دهها سال پس از آن با کاربرد روش اقتصاد ژتونی در افراد عقب مانده صورت گرفت.

تعاریف متعددی از رفتار درمانی تعربف گلدفرید و دیویسن: به نظر ما بهتراست رفتار درمانی را یک جهت گیری کلی بدانیم که از لحاظ فلسفی یک رویکرد آزمایشی برای بررسی رفتارهای انسان است فرض بنیادی این رویکرد کلی هم این است که برای شناخت رفتارهای مشکل آفرین باید به اصولی متوسل شد که از آزمایشگری روانشناختی نشات گرفتهاند اصولی که بتوان در محیط های بالینی برای تغییر رفتاراستفاده کرد.

تعریف اروین:شکل درمانی غیربیولوژیک که عمدتاً از پژوهشهای نظریه یادگیری حاصل آمده است و معمولاً به شیوه ای مستقیم ، مرحله به مرحله و تجربی دردرمان الگوهای خاصی از رفتارهای ناسازگار به کار می رود.

تعریف ولپی: کاربرد اصول و مدلهای یادگیری مبتنی برتجربه و آزمایش به منظور از بین بردن عادتهای ناسازگار.

تکنیکهای رفتار درمانی

-1 حساسیت زدایی منظم

حساسیت زدایی منظم که توسط سالتردر سال1949 و ولپی در سال 1958 ابداع شد تکنیکی برای کاهش اضطراب است و مبتنی بر این اصل ساده است که نمی توان هم آرامش عضلانی داشت و هم اضطراب، در این تکنیک ابتدا به بیماران نحوه ایجاد آرامش عضلانی آموخته می شود و سپس در حالی که در آرامش عضلانی به سرمی برند آنها را با محرکهای اضطراب آوری روبرو میسازند که بر شدت آنها افزوده می شود تا اینکه بالاخره با تجربه کردن محرک های ترسناک درحالت آرامش ریخته اضطراب بیمار از بین می رود.

تکنیکها و روشها:

قبل از شروع حساسیت زدایی ابتدا تاریخچه زندگی بیمار اخذ می شود این تاریخچه شامل اطلاعات مربوط به شرایط تسریع کننده حالات آنها و عوامل رشدی است از طریق مصاحبه و پرسشنامه،کانون اضطراب بیماران مششخص میشود و معلوم میگردد که آیا حساسیت زدایی منظم میتواند درمان مناسبی باشد یا نه؟در مورد بیماری که از توان مقابلهای خوبی برخوردار است اما در پاره ای از وضعیتها دچار اضطراب شدید میشود می توان از حساسیت زدایی منظم استفاده کرد

از سوی دیگر وقتی بیمار در موقعیتهایی قرار میگیرد که نیاز به مهارتهای خاصی دارند و بیمار به دلیل نداشتن آن مهارتها قرار میگیرد که نیاز به مهارتهای خاصی دارند و بیمار به دلیل نداشتن آن مهارتها مضطرب می شود تکنیک حساسیت زدایی می تواند نامناسب و مضر باشد. مرحله بعد توضیح دادن به بیماران است معمولاً این توضیحات مفصل اند و در آنها ضمن ارایه مثالهایی از زندگی بیماران به آنان توضیح داده می شود که چطور دچار آن اضطرابها شده و حالا اسیر آنها هستند سپس منطق حساسیت زدایی منظم تشریح می شود

البته توضیحات و مثالها باید به زبانی بیان شوند که بیماران آن را می فهمند با زبانی متناسب با سطح معلومات فرد و مصاحبهها،سنجشها و توضیحات در یک فضای گرم و توام با پذیرش و درک صورت گیرند در واقع در این مرحله متخصص بالینی بیمار را متقاعد میکند که روش حساسیت زدایی منظم مؤثر است. مراحل بعدی هم عبارتند از، تهیه سلسله مراتب اضطرابها و آموزش آرامیدگی، آموزش آرامیدگی همزمان با تهیه سلسله مراتب اضطرابها شروع می شود

بیمار و درمانگر هنگام بحث در مورد مشکلات و وضعیتهایی که در آن دچار مشکل می شوند سعی می کنند به کمک هم یک سلسله مراتب اضطراب تهیه کنند جنبههای تکراری مشکلات و اضطراب های بیماران مشخص، و سپس از لحاظ اضطراب زایی مرتب میشوند از وضعیتهایی که اضطراب کمی تولید می کنند تا وضعیتهایی که اضطراب زیادی را ایجاد می کنند در یک سلسله مراتب اضطراب معمولی 20الی 25 ماه وجوددارند که از کم تا زیاد مرتب شده اند .

در روش حساسیت زدایی از بیماران خواسته می شود ضعیف ترین ماده را درسلسله مراتب - یعنی ماده ای که کمترین اضطراب را در آنها ایجاد می کند - تجسم کنند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید