بخشی از مقاله

چکیده

در جامعه اسلامی مردم رفتارهای خود را بر پایه آموزههای دینی تنظیم میکنند. ولی همه در این زمینه یکسان نیستند. عامل مهم تعیین کننده این ناهمسانی میان مردم برای رفتار برابر آموزههای اسلامی، ایمان آنها است. بر پایه نظریه رفتارهای اقتصادی در چارچوب اسلامی - دینی - ، انسانها رفتارهای خود را به گونهای تنظیم میکنند که به تناسب ایمان خود، مجموع رضایت خاطر این جهان و زندگی پس از مرگ خود را بیشینه کنند.

بر پایه نظریه مالیه اسلامی، چشمانداز به کار گیری وجوه پسانداز برای یک مسلمان به دو بخش جدا میشود: یکی تخصیص به قرضالحسنه و دیگری سرمایهگذاری سودآور. در نظریه پایه، هدف کسانی که قرضالحسنه پرداخت میکنند به دست آوردن رضایت خدا و از آن راه، پاداش زندگی پس از مرگ است. هدف سپردهگذاری سودآور نیز به دست آوردن سود و هزینهکردن آن برای دستیابی به رضایتخاطر حاصل از هزینه کردن آن سود است.

در این نوشتار کوشش میشود یک چارچوب نظری برای عرضه وجوه پساندازهای مردم به دو بخش مالی قرضالحسنه و سرمایهگذاری سودآور تبیین و ارایه شود. در این بخش نخست چارچوب، پیشفرضها و فرضهای نظریه ارایه میشود، سپس تحلیل با روشهای ریاضی، هندسی و منطقی ارایه و چگونگی این اثر ایمان تبیین میشود. سپس این چارچوب نظری، در یک پژوهش تجربی، ارزیابی میشود.

این ارزیابی با به کارگیری دادههای واقعی 500 خانوار از شهرستان زاهدان که با پرسشنامه گرداوری شده است انجام میشود. نتیجه نشان میدهد. خواستههای مردم در چارچوب بازارهای رسمی پسانداز و سرمایهگذاری برآورده نمیشود. و این امر موجب میشود کردارهای آنها به خارج از چارچوبهای رسمی نیز برود. بر این پایه باید در طراحی بانکداری و نظام تامین مالی اسلامی نیز به شدت به این واقعیتها توجه کرد تا بانکداری و تامین مالی اسلامی بتواند موفق باشد. این واقعیت با دستاوردهای جدید علم بازاریابی برابری میکند.

.1 مقدمه

بیشتر کوششها در زمینه بانکداری اسلامی و تامین مالی اسلامی برای طراحی و تدوین چارچوب بانکداری یا ابزارهای اسلامی، بی توجه به واقعیتهای بازار به ویژه بخش عرضه وجوه پسانداز بوده است. متاسفانه در بیشتر این کوششها، مشتری نادیده گرفته شده است . شاید بتوان گفت یکی از علتهای ناموفق بودن این طراحیها نگاه اعتقادی، حقوقی و فنی تنها، به این موضوع بوده و شناخت علمی بازار و سیاستگذاری علمی به ویژه در زمینه رفتارهای اقتصادی پساندازکنندگان، سپردهگذاران و سرمایهگذاران به فراموشی سپرده شده است. واقعیت بازار مالی این است که یک سوی آن، عرضه وجوه است و تنها سوی دیگر آن بانک، بورس، واسطهها و تقاضا است. در بیشتر بررسیهای بانکداری و تامین مالی اسلامی این بخش بسیار مهم، فراموش شده است.

هر چند به تقاضا نیز از نگاه علمی کمتر توجه شده است، ولی بخش عرضه وجوه، مهمتر از بخش تقاضا است. زیرا اگر عرضه یا پسانداز و سپردهگذاری نباشد، نه بانک میتواند فعالیت کند و نه تقاضا پوشش داده میشود. در این شرایط بازار با مشکل شکاف عرضه و تقاضا روبرو و نابسامانیهای پولی و مالی در اقتصاد ایجاد میشود. در چنین شرایطی که عرضه وجوه اندک است، فشار تقاضا موجب میشود بانکها و سرمایهگذاران از رعایت بسیاری از مقررات و قاعدههای اسلامی کوتاه بیایند و حتی بر خلاف قاعدههای اسلامی به سوی پرداخت سودهای ثابت بالا برای جذب منابع بروند و در برابر آن بانکها و دیگر واسطهها، تسهیلات را با سود ثابت بالا به متقاضیان بپردازند تا بتوانند به تعهدات خود به سپردهگذاران عمل کنند. این واقعیت موجب شکست بسیاری از تلاشها به ویژه در ایران در زمینه طراحی بانکداری و تامین مالی اسلامی و ابزارهایی برای ان شده است. بانک اسلامی یک بخش اقتصاد است. چه بخواهیم چه نخواهیم تنها راه موفقیت در اقتصاد، استفاده از ابزارهای علمی در سیاستگذاری است.

در زمینه عرضه وجوه در بازارهای مالی اسلامی کوششهای علمی چندانی انجام نشده است و به همین علت در این زمینه نظریه علمی تدوین نشده است. در نتیجه راههای علمی برای جذب منابع و سیاستگذاری عالمانه در بازار اسلامی برای بانکها روشن نیست. این بانکها از دانش علمی در این زمینه بی بهره ماندهاند.

نمونه روشن این مشکل، همان مشکلی است که در اقتصاد ایران با آن روبرو هستیم. بانکها هیچ ابزاری جز افزایش سود و کاهش ریسک سود برای سپردهگذاران ندارند. چون دانشمندان به این موضوع نپرداختهاند و علم لازم در این زمینه تولید نشده است و در نتیجه این بانکها از ابزارهای علمی بازار اسلامی بیبهره ماندهاد.

افزون بر این بانکهای ایران از دانش بازاریابی روز نیز بیبهره ماندهاند. یک علت آن این است که نمیخواهند ابزارهای بازاریابی بانکداری ربوی را به کار بگیرند و علت مکمل آن نیز این است که ابزار دیگری ندارند. در این شرایط برای بانک راهی جز شکست در زمینه اقتصادی و یا شکست در زمینه به کارگیری قاعدههای اسلامی بانکداری نیست. هر چند ممکن است الگوی خوبی بر پایه اعتقادها برای بانک اسلامی ساخت و ارایه کرد، ولی تجربه نشان داده است که در این شرایط با شکست روبرو خواهد شد.

نکته مهم در این زمینه این است که بانکها خود توان تبدیل و بازسازی ابزارهای علمی روز را برای بانکداری اسلامی ندارند و همچنین نتوانستهاند از کسانی که توان تبدیل این ابزارها یا توان تولید علمی در این زمینه را دارند بهره بگیرند.

علم بازاریابی امروز برای همه بنگاهها این توصیه را دارد که نیازها و خواستههای مشتریان را بشناسید و بر پایه آن محصول خود را تولید کنید. دیگر دوره ساختن نیاز و تحمیل کالا و خدمت به مشتری گذشته است. باید هدفهای بنگاه را با تامین نیازها و خواستههای مشتریان تامین کنیم. بی شک درک این جمله به ویژه در بانکداری و تامین مالی اسلامی و تعصبی که ممکن است نزد برخی اندیشمندان علاقهمند به بانکداری و تامین مالی اسلامی وجود داشته باشد، بسیار دشوار است. ولی یک واقعیت علمی مهم است که تلاشها در این زمینه بی درک آن و پایهریزی بانکداری و تامین مالی اسلامی بر پایه آن، با شکست روبرو خواهند شد و یا دست کم موفقیت بایسته را نخواهند داشت. چنانچه این کوششها در ایران نیز با موفقیت همراه نبوده است و در بیشتر کشورها نیز از موفقیت چندانی برخوردار نبوده است، مگر آنکه به این واقعیتهای علمی توجه شده باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید