بخشی از مقاله
چکیده
هندسه قدرت در جهان به صورتهای مختلف نشان دهنده عدم تعادل است. به نوعی که قدرتها در این هندسه به بازیگران محلی، منطقهای، فرامنطقه تقسیم می شوند. هر یک از این قدرتها متناسب با جایگاه خود نقش آفرینیهای متفاوتی دارا می باشند و متناسب با این نقش آفرینیها منافع ملی خود را پیگیری می کنند. در این بین، حضور و نقش آفرینی قدرتهای فرامنطقهای در فضاهای جغرافیایی با توجه به تداخل منافع، زیاده خواهیها و غیره به صورتهایی زمینه شکلگیری و تشدید بحران را به ویژه در مناطقی با اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی بالا نظیر خلیج فارس سبب میشود.
خلیج فارس با توجه به منابع عظیم نفت و گاز یکی از کانون های توجه بازیگران و قدرت های منطقهای و فرامنطقهای میباشد. به گونهای که خلیج فارس در طول چند دهه گذشته مهمترین منطقه جهان بوده و در قرن جدید نیز همچنان در کانون توجهات قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار دارد. این حضور و نقش آفرینی قدرتهای منطقهای مبتنی بر منافع ملی خود به صورتهای مختلف زمینه ایجاد چالش و بحران را در منطقه خلیج فارس فراهم آورده است. مقاله حاضر در پی جواب این سوال است که، قدرتهای فرامنطقهای از چه زمانی و با چه روشهای در جهان اسلام دخالت داشتهاند؟ چگونه منجر به تشدید بحران در کشورهای مسلمان به خصوص حوزه خلیج فارس میشوند؟ با بررسی تاریخی مداخله قدرتها فرامنطقهای در کشورهای حوزه خلیج فارس به عنوان کشورهای مهم جهان اسلام به این سوالات پاسخ میدهد.
بر این مبنا، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای در پی تبیین جایگاه قدرت های فرامنطقه ای در شکل گیری و تشدید بحران ها در منطقه خلیج فارس میباشد. نتیجه حاصل از این مقاله این است که، مداخله قدرتهای فرامنطقهای در جهان اسلام پیشینهی تاریخی دارد. درصورت متحد شدن و هم قدم شدن جهان اسلام بایکدیگر به خصوص کشورهای حوزه خلیج فارس مانع از به وجود امدن بحرانها در این منطقه میشوند.
-1مقدمه
از زمانهای دور بیگانگان و کشورهای قدرتمند در مناطق مختلف جهان به خصوص مناطق مسلمان-نشین به دلایل مختلفی از جمله تامین منافع آنان به صورتهای مختلف و قرار گیری این کشورهای در محورهای مهم جهان که دارای موقعیت سوقالجیشی و برخوردار از ذخایر عظیم نفت و گاز و منابع طبیعی هستند حضور داشتهاند و سبب تغییر در رهبری و نوع حکومت شدهاند و همچنین منجر به شکلگیر بحرانهای عظیم و متفاوتی در جهان اسلام شدهاند. قدرتهای فرامنطقهای با برخورداری از علم و فناوری و اقتصاد جایگاه خود را روز به روز در میان کشورهای جهان سوم باز کردهاند و اختلافاتی را به وجود آوردهاند. رقابت و دخالت بازیگران خارجی میتواند به دو صورت شکل گیرد که یا دارای تاثیر گذاری مثبتی و یا دارای تاثیر گذاری منفی میباشد.
در طول تاریخ ادیان مختلفی در سطح جهان پیدار شدهاند که برخی از آنها در یک برههای از زمان بر روی افکار و عقاید مردم تاثیر گذاشته و بعد از به وجود آمدن ادیان کاملتری رنگ خود را تا حدودی از دست دادهاند. دین مبین اسلام بعد از ادیان مختلف که هر کدام دارای نقضهای بودهاند حدود1400سال - ه.ق - پیش در شبه جزیره عربستان به وجود آمد. دین اسلام در مناطق مختلف جهان - به خصوص کشورهای عربی آسیایی و آفریقایی - خیلی سریع توسعه یافت و مردم به این دین گرویدند. منطقه خلیج فارس نیز یکی از مناطق مهم جهان اسلام به شمار میآید که از دیرباز به دلیل موقعیت جغرافیایی، ژئواستراتژیکی و اقتصادی خود مورد توجه قدرتهای جهانی بوده و همواره کانون رقابت و کشمکش میان این قدرتهای بزرگ دنیا بوده است.
و امروزه منابع انرژی، نقش زیادی را در تامین امنیت و توسعه اقتصادی کشورهای صنعتی غرب ایفا کرده و به همین دلیل این کشورها در سیاست خارجی خود به مناطقی که از لحاظ منابع انرژی، غنی میباشند؛ توجه خاصی نشان میدهند
با دخالت در کشورهای حوزه خلیج فارس نه تنها به عنوان کشورهای مهم در سطح منطقه بلکه به عنوان کشورهای تاثیر گذار در جهان اسلام تنشهای را بین این کشورها، به خصوص در چند دهه اخیر منجر شدهاند و اختلاف این کشورهای همسایه روز به روز گستردهتر و حل این مشکلات با موانع بیشتری رو به رو می-شود.حال اینجا سوالی که مطرح میشود این است که قدرتهای فرامنطقهای از چه زمانی و با چه روشهای در جهان اسلام دخالت داشتهاند؟ چگونه منجر به تشدید بحران در کشورهای مسلمان به خصوص حوزه خلیج فارس میشوند؟ مقاله حاضر تلاش دارد تا با بررسی تاریخی مداخله قدرتها فرامنطقهای در کشورهای حوزه خلیج فارس به عنوان کشورهای مهم جهان اسلام به این سوالات پاسخ دهد.
-2 روش تحقیق
روش تحقیق این مقاله باتوجه به ماهیت نظری آن، توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع معتبر،کتب، مقالات و پایگاههای اطلاع رسانی نهادهای رسمی مرتبط با موضوع مقاله گردآوری شده است.
-3 مباحث نظری
1؛-3 قدرت
در فرهنگ لغت معین قدرت به معنای تونایی داشتن، توانستن به کار رفته است. از نظر قران کریم، قدرت سیاسی، در جامعه اسلامی باید منشاء اتحاد، همبستگی و برادری شود، عدالت و قسط را در جامعه حاکم کند، نگهبان عزت و استقلال جامعه اسلامی باشد، امنیت جانی، مالی و ابروی شهروندان را تامین کند، حمایت از دین و خداپرستی را به عنوان هدف مهم خود قرار دهد و از مستضعفان چه در داخل و چه در خارج حمایت نماید.. چنانچه در آیاتی از سورههای آل عمران، نساء، انفال و... به قدرت سیاسی اشاره شده است که نشان از اهمیت قدرت را میرساند
در دوره مدرن دو برداشت از قدرت بر اندیشه سیاسی غرب سیطره داشته است. برداشت اول قدرت به عنوان توانایی صرف کنش به وجه گستردهای در اندیشه مدرن غرب به کار گرفته شده است. قدرت اجتماعی و سیاسی چیزی نظیر قدرت الکتریکی یا قدرت موتور در نظر گرفته میشود و توانایی کمی محسوب میشود. برداشت دوم از قدرت در اندیشه غرب، قدرت به مثابه توانایی مشروع است. این برداشت در مورد مباحث قدرت حاکم یعنی قدرتی که توسط یک دولت یا حکومت مرکزی اعمال می-شود میتوان دید
1؛1؛-3 انواع قدرت و شکل اجرای آن
جوزف نای در پیرامون قدرت به سه نوع قدرت اشاره میکند. ابتدا قدرت سخت، که برمبنای زور و تهدید عمل میکند. سپس قدرت اقتصادی، که قلمروی آن هزینه و تطمیع و پاداشت است