بخشی از مقاله
چکیده
رمز حیات سازمانها در محیط رقابت امروزی توجه به مدیریت دانش میباشد. امروزه نقش و اهمیت مدیریت دانش بیش از پیش آشکار شده و پیاده سازی آن میتواند تأثیر بسزایی در کارایی و اثربخشی سازمان داشته باشد. از اینرو شناخت عوامل موفقیت مدیریت دانش میتواند در اجرای مؤثرتر آن کمک فراوانی کند. در این پژوهش، از میان عوامل گوناگون مؤثر برمدیریت دانش، یادگیری سازمانی، فناوری اطلاعات، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و سرمایهی اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
.1 مقدمه :
سازمانها باید پیوسته برای ارتقاء توانایی خود در زمینهی یادگیری، تطبیق و تغییر برای ادامهی حیات تلاش کنند - جنیفر، . - 2000 به اعتقاد کگیوت و زندر، سازمان یک گروه اجتماعی است که مشخصهی آن سرعت و کارایی در ایجاد و انتقال دانش میباشد - قلیچ لی و مشبکی، . - 1385 سازمانها باید خود را بر مبنای آنچه میدانند از دیگران متمایز کنند
مدیریت دانش 1، یک دیدگاه برنامهریزی شده و ساختارمند برای ایجاد، به اشتراکگذاری و ذخیره کردن دانش به عنوان یک دارایی سازمانی است که برای ارتقای توانمندی، سرعت و اثربخشی سازمان در ارایه محصولات یا خدمات برای مشتریان در راستای استراتژی کسب و کار میباشد که در سه سطح فردی، تیمی و سازمانی رخ میدهد
طبق تعریف سازمان بین المللی همکاری و توسعهی اقتصادی - 2007 - - OECD - مدیریت دانش مجموعهای از فعالیتهای سازمانی است که در راستای خلق، کسب و توزیع دانستهها، و ارتقاء به اشتراکگذاری دانش در داخل سازمان و محیط پیرامون آن انجام میشود.
همچنین بر اساس تعریف مرکز کیفیت و بهرهوری آمریکا2 مدیریت دانش عبارت است از یک استراتژی با هدف در اختیار گذاشتن دانش صحیح به فرد مناسب در زمان مناسب - چین تی، . - 2009 مدیریت دانش فرایند ایجاد، ثبت، پالایش، انتشار و کاربرد دانش است. این پنج عامل در حوزه مدیریت دانش برای یک سازمان زمینه آموزش، بازخورد، آموزش مجدد را فراهم میآورد - یعقوبی و همکاران، 1389، ص . - 67 هدف نهایی مدیریت دانش کاربرد دانش در جهت بهبود عملکرد سازمانی است
توسعهی مدیریت دانش موفق، امر بسیار دشواری است. تقریباً 84 درصد برنامههای مدیریت دانش با شکست مواجه میشوند - لوسیر، . - 2003 وونگ 11 - 1997 - عامل کلیدی توفیق در پیادهسازی مدیریت دانش را مورد شناسایی قرار داد. این عوامل عبارتند از: حمایت مدیران ارشد، فرهنگ سازمانی، تکنولوژی اطلاعات، استراتژی سازمان، سنجش عملکرد، زیرساختهای سازمانی، فرایندها، کمکهای انگیزشی، منابع، آموزش، مدیریت منابع انسانی
پنج عامل " استراتژی، منابع انسانی مدیریت، IT، بازاریابی و کیفیت را مطرح نمودند هونگ و همکاران - 2005، ص - 153 بر عوامل فرهنگ سازمانی، تعهد مدیران ارشد، مشارکت، آموزش، کارتیمی، توانمندسازی، سیستمهای اطلاعاتی، سنجش عملکرد، الگوسازی و ساختار دانش تأکید دارند. همچنین فرهنگ، فناوری و استراتژی، به عنوان عوامل ویژهی تأثیرگذار توسط مرکز کیفیت و بهرهوری آمریکا - 1999 - شناسایی شدهاند. در ادامه به توضیح برخی از عوامل موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش پرداخته میشود.
یادگیری سازمانی
یادگیری سازمانی مجموعه ای از اقدامات سازمانی مانند کسب دانش، توزیع اطلاعات، تفسیر اطلاعات و حافظه که به صورت آگاهانه و یا غیر آگاهانه بر تحول مثبت سازمانی اثر میگذارد، تعریف می شود
گارسا مورالز2 و همکارانش - 2007 یادگیری سازمانی را قابلیت شرکت برای حفظ و بهبود عملکرد بر اساس تجارب گذشته تعریف می کنند - ص - 552 و این قابلیت را توانایی کسب و بهره برداری از دانش ضمنی و صریح، تشریک دانش و استفاده از دانش در سازمان میدانند. یادگیری در تمام سطوح سازمان باید به طور مداوم صورت گیرد
یعقوبی و همکاران 1389 - ، ص - 65 در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که بین میزان یادگیری سازمانی و مدیریت دانش کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد. هووارد - 2003 - در بررسی بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی به عنوان یک دیدگاه توسعه بین-المللی چنین بیان میدارد: تلفیق مدیریت دانش و یادگیری با هدف ارتقاء بهرهوری سازمانی با اندازهگیری در مقادیر تولید و سود است.
در بخش توسعه، بهره وری سازمانی نیز مهم است. هانگ - 1999 - در پژوهش خود با عنوان »مدیریت دانش در سازمان یادگیرنده« دریافت امروزه سازمانها مجبور هستند نوآوری پایداری در مدیریت داشته باشند که اصول نوآوری از طریق تسهیم دانش در بین کارکنان و مشتریان به وجود میآید.
هاولند - 2003 - بیان میدارد تلفیق مدیریت دانش و یادگیری با هدف ارتقای بهرهوری سازمانی لازم است. به اعتقاد بیگی - 2009 - هدف مدیریت دانش، ایجاد یکپارچگی مستمر بین داش درونی و محیطی به منظور انطباق با تغییرات درونی و بیرونی سازمان و به منظورحل مشکلات موجود و همچنین نوآوری در توسعه کسب و کار است. بر این اساس، برای تحقق چنین کارکردهایی سازمان باید محیطی یادگیرانه را برای ارتقای نیروی انسانیش فراهم کند.
گیریوز و چاتزوگلو - 2008 - و نادی - 2008 - در تحقیقات خود نشان دادند که بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. قلاوند و بزرگی 1393 - ، ص - 117 نیز به این نتیجه دست یافتند که بین یادگیری سازمانی و مؤلفههای آن شامل تفکر سیستمی، مدلهای ذهنی، چشمانداز مشترک، یادگیری تیمی و مهارتهای فردی با مدیریت دانش رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد.
فناوری اطلاعات
شاید یکی از مهمترین عوامل موثر در موفقیت سازمانها در بکارگیری مدیریت دانش، گسترش زیرساختهای مناسب فناوریهای اطلاعاتی باشد. استفاده از اینترنت، اینترانت، پست الکترونیک، پست صدا، دورنگار، کنفرانس رادیویی- تلوزیونی و کامپیوتری نمونه-هایی از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی هستند که در سازمانهای دانش محور مورد استفاده قرار میگیرند
مدیریت دانش که فرایند تولید ثروت و ارزش با استفاده از داراییهای فکری و مبتنی بر دانش است، نیازمند سیستمی است که بتواند این فرایند را پشتیبانی کند. فناوری اطلاعات به عنوان مهمترین توانمندساز فرایند مدیریت دانش با سرعت و دقت زیاد، اجرای این فرایند را به طور چشمگیری بهبود بخشیده است
فناوری اطلاعات دو قابلیت عمده برای مدیریت دانش را فراهم میسازد. اولاً به وسیلهی آشکار کردن دانش میتواند یک سیستم خبره را ایجاد ند؛ک ثانیاً کمک می کند افراد با تخصصهای ویژه در جریان فعالت یکدیگر قرار گیرند و امکان ارتباط سریع آنها فراهم شود
پژوهش تسنگ - 2008 - نشان دادکه بین فناوری اطلاعات و مدیریت دانش رابطهی معناداری وجود دارد. نیلز - 2010 - در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که فناوری اطلاعات میتواند در تقویت مدیریت دانش مؤثر باشد. نتایج تحقیق سبحانی وهمکاران 1392 - ، ص - 56 نشان داد بین مؤلفههای فناوری اطلاعات و مدیریت دانش رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد.
فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی1 یکی از مهمترین ابزارهای استقرار و اجرای موفقیتآمیز مدیریت دانش در سازمانها محسوب میشود و تأثیر مثبت و معناداری برابر با 0/66 بر اثربخشی مدیریت دانش دارد
هشتاد درصد مدیریت دانش به افراد، فرهنگ سازمانی و 20 درصد آن به فناوریهای مدیریت دانش مربوط می شود. از این رو نوع فرهنگ موجود در یک سازمان در موفقیت مدیریت دانش بسیار حیاتی است - دی لانگ و فاهی، 2000، ص . - 114 یک فرهنگِ حامیِ مدیریت دانش آن است که به دانش ارزش داده و تسهیم، خلق و کاربرد آن را تشویق کند
سازمانها قبل از اقدامات دانشی، باید نگاهی عمیق به فرهنگ سازمانی خود داشته باشند
فرهنگ مهمترین عاملی است که تسهیم دانش و سرمایه فکری را تحت تأثیر قرار میدهد
ضرورت وجود هماهنگی بین فرهنگ سازمان و طرحهای مدیریت دانش اهمیت بسیاری دارد. طرحهایی که با فرهنگ سازمانی به خوبی در نمیآمیزند، رشد هم نمیکنند. مثلاً فرهنگ کاملاً مستقل واحدها اجازه عرض اندام مدیران دانش در سطح کل سازمان را سلب میکند
موفقیت سازمان در اجرای هر استراتژی از جمله مدیریت دانش، تا حدود زیادی به حمایت و پشتیبانی فرهنگ سازمانی از آن استراتژی بستگی دارد. تلاش سازمان ها برای تبدیل شدن به سازمان دانش محور در صورتی موفقیتآمیز خوهد بود که ویژگی های فرهنگی مورد نیاز برای اجرای مدیریت دانش در سازمان وجود داشته باشد
انتقال و خلق دانش مستلزم وجود فرهنگ سازمانی است که در آن افراد و گروهها تمایل داشته باشند با یکدیگر همکاری نموده و در راستای منافع متقابلی که دارند دانش خود را با یکدیگر تقسیم نمایند تا فرهنگ سازمانی حاکم بر سازمان متحول نگردد، ایجاد و هدایت داناییهای جدید نتیجه نخواهد داد
در تحقیق نکودری و یعقوبی - 1390 - در بین عوامل تسهیل کنندهی مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی مهمترین عامل تأثیرگذار تشخیص داده شد. تحقیقات نشان داده است بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی همبستگی مثبت وجود دارد - قلی زاده، 1383؛ عسکری، 1384؛ نیک پور و سلاجقه، 1389؛ امین بیدختی و همکاران، . - 1390 خاکپور و همکاران - 1388 - در تحقیق خود نشان دادند فرهنگهای سازمانی مشارکتی، انعطافپذیر - نوآورانه - و رسالتی رابطهی مثبتی با تسهیم دانش در بین اعضای هیأت علمی دارند و فرهنگ مبتنی بر ثبات رابطهای با فرایندهای تسهیم دانش ندارد.
ساختار سازمانی
ساختار سازمانی2 آیینه تمامنمای مقررات، رویهها، استانداردها، جایگاه تصمیمگیری، الگوهای ارتباطات، روابط گزارشگیری، تفکیک و تلفیق وظایف و فعالیتها، جریان اطلاعات، سلسه مراتب اختیارات و مسئولیت است
از دید مدیریت، طراحی ساختار سازمان به نوعی بر حذف کارهای تکراری، گروهبندی کردن کارهای مشابه و بهرهمندی از صرفهجویی به مقیاس و دامنه، همسوسازی استراتژیها و تواناییهای سازمان تأکید دارد و از این راه نه تنها منجر به افزایش اثربخشی حاصل از هماهنگی در سازمان میشود بلکه بر توسعه توانمندیها در درون واحدهای سازمانی نیز اثرگذار است
پرداختن به مدیریت دانش بدون ساختار مناسب و حمایتی امکانپذیر نیست. سازمانها باید ساختارهایی را بپذیرند که به آنها اجازه دهد تا حد امکان دانش بیشتری را خلق و انتقال دهند
ساختار سازمانی باید توان تسریع و تسهیل تصمیمگیری، واکنش مناسب نسبت به محیط و حل تعارضات بین واحدها را داشته باشد. ارتباط بین ارکان اصلی سازمان و هماهنگی بین فعالیتهای آن و بیان ارتباطات درون سازمانی از نظر گزارش دهی و گزارشگیری از وظایف ساختار سازمانی است
ساختار سازمانی میتواند مشوق یا مانع موفقیت مدیریت دانش باشد. میزان تمرکز، رسمیت، چگونگی جریان اطلاعات بین واحدها، وضعیت اسناد و مدارک محرمانه سازمان و ... عوامل ساختاری مهمی هستند که وضعیت و ویژگی آنها به طور مستقیم بر خلق، انتقال، ذخیرهسازی و بهکارگیری دانش در سازمان تأثیر میگذارد