بخشی از مقاله
چکیده :
نظر به اینکه در هر سال به علت بی سرپرستی یا بد سرپرستی ، شمار زیادی از کودکان را در جامعه بی پناه می مانند و رایج ترین شکل مراقبت این کودکان در سراسر جهان مراقبت در پرورشگاه است ، همچنین با توجه به این مطلب که می توان با طراحی آگاهانه پرورشگاه ، خلافیت را در بین این کودکان افزایش داد ، لذا با هدف دستیابی به اصول طراحی پرورشگاه با توجه با رویکرد ارتقاء خلاقیت پژوهش حاضر با موضوع طراحی پرورشگاه با رویکرد ایجاد خلاقیت در کودکان ارائه گردیده است.
مسأله محوری پژوهش حاضر عبارت است از اینکه عوامل موثر بر خلاقیت و رشد محیطی کودکان پرورشگاهی کدامند؟ و این پژوهش را به این فرضیه رهنمون می سازد که پرورشگاهی که طرح بنای آن مبتنی بر شناخت دقیق نیازهای کودکان و در بر گیرنده نیازهای محیطی آنها باشد ، رشد خلاقیت این کودکان را در پی خواهد داشت . در این مجموعه استفاده از روش همبستگی می باشد. پژوهش حاضر ما را به این نتایج رهنمون می سازد که رشد کودک در دوره های مختلف جنبه های گوناگونی دارد که توجه به این جنبه ها سلامت روانی کودکان را در پی دارد در این بین کودکان پرورشگاهی که بدایلی مانند بی سرپرستی یا بد سر پرستی روانه پرورشگاه ها می شوند با مشکلات زیادی در طی فرآیند رشد خود مواجه هستند .
رشد محیطی و رشد اجتماعی و شخصیتی از جمله عوامل موثر بر رشد این کودکان است . با وجود ارائه تعریف و نظریات گوناگون در خصوص خلاقیت ، بسیاری بر این باورند که هر کودک به فراخور حال خود درجه ای از خلاقیت را دارا می باشند که عوامل داخلی چون هوش و استعداد و عوامل داخلی مانند خانواده و فضای فیزیکی بر خلاقیت آنها تاثیر می گذارد. محیط مصنوع میتواند قابلیت ارتقاء بخشی به خلاقیت در کودکان را داراباشد.
- مقدمه
بی سرپرستی بیشتر از آنکه یک مشکل فردی باشد مشکلی اجتماعی است . امروزه در سرتاسر دنیا با افزایش تعداد کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست روبه رو هستیم این روند رو به رشد دلایل زیادی از جمله جنگ ، فقر ، افزایش فساد و فحشا ، اعتیاد و ... دارد . کودکان بی سرپرست در واقع قربانیان اجتماع هستند . اجتماعی که نه تنها آنان را از داشتن پدر و مادر و کانون گرم خانواده و به عبارتی از یک حق طبیعی محروم ساخته است بلکه پذیرای آنان نیز نمی باشد و به آنها به چشم سربار می نگرد .
اگر قرار است نگهداری این کودکان را تنها رفع تکلیف فرض نکرده و به این نکته آگاه باشیم که در طی چند سال آینده این کودکان باید قدرت فعالیت و همگامی با جامعه و حتی توان مطرح شدن به عنوان سرمایه های با ارزش برای سازندگی کشور را دارا باشند . رویکرد انتخابی برای طراحی پرورشگاه ، ایجادخلاقیت در کودکان است . میتوان گفت که ایجاد چنین خانه و مرکز نگهداری امری حیاتی است .
خانه سرپناهی به کودکان بی سرپرست می آموزد به جامعه با سربلندی و بدون احساس حقارت و خواری و با توجه به ارزش های انسانی خود وارد شوند و به جای پنهان کردن واقعیت و فوران این خودسرکوبی به صورت عقده ای مختلف روانی خود واقعیتشان را بروز دهند و بدانند که آنها نیز مانند دیگران هستند با این تفاوت که در سنین کودکی دچار فقدان موهبت پدر و مادر شده اند و این امر را درونی کنندکه شکست ها ، پله های موفقیت هستند.
- مشکلات و معضلات کودکان پرورشگاهی
فقدان والدین یا پدیده بد سرپرستی منشأ اصل مشکلات کودکان پرورشگاهی است که زمینه ساز بروز ناهنجاری های بسیاری در روند زندگی آنها می گردد. کودکان در هر جامعه ای برای رسیدن به رشد و بالندگی در جنبه های گوناگون همچون اجتماعی فرهنگی، شخصیتی و ... نیازمند کانون خانواده می باشند. هر گونه آسیب به انسجام خانواده تأثیر مستقیم بر آینده کودکان خواهد داشت. در یک تقسیم بندی کلی مشکلات کودکان پرورشگاهی را به دو دسته اصلی،مشکل اجتماعی و مشکل هویتی و شخصیتی تقسیم می نمایند. مشکل اجتماعی که علت آن دور بودن از مردم و جامعه زیستن در فضایی قلعه مانند است. مشکل هویتی و شخصیتی که علت آن دور بودن از نظام عادی زندگی و اتخاذ بعضی از نظام های غلط در شبانه روزی هاست
از هنگامی که برای نخستین بار در سال 1946 بولبی به مطالعه خانواده های متلاشی شده و پیامد محرومیت از مادر، به عنوان عاملی که ممکن است موجب روان پریشی گردد و پرداخت، در ارتباط با اثر محدودیت از والدین - به ویژه محدودیت از مادر - و نقش آن در پیدایش مجرمین، بحث ها و مجادلاتی مطرح گردیده است. بولبی به این نتیجه دست یافت که 40 درصد از نمونه آماری وی از افراد بزهکاره در پنج سال نخست زندگی دچار محرومیت از مادر بوده اند و این امر را با بوجود امدن شخصیت های بی عاطفه و ضد اجتماعی، مرتبط دانست
اوروز پذیرفته شده است که کیفیت تجربه های ارتباط و پیوند خانوادگی در تعیین اینکه طفل، برقراری ارتباط اجتماعی را خواهد آموخت یا خیر، تاثیر حیاتی دارد. جانشین های مناسب و در دسترس کودک می تواند نحوه ایجاد پیوند و ارتباط مناسب را به وی بیاموزد و نیازهای عاطفی کودک را پاسخ دهد.
- ناسازگاری:
برخی صفات شخصیتی نامطلوب به شکلی در تمام کودکان تظاهر می یابند. این صفات وقتی ظاهر می شود به نظر بی خطر می آیند و مامعمولاً بدون اینکه تلاش واقعی برای اصلاح انها بکنیم، اجازه می دهیم استمرار یابند، هیچ صفتی از این نوع اگر به تنهایی، یا حتی همراه با چند صفت معدود دیگر، دیده شود نباید به خودی موجب نگرانی شود. اما اگر بیش از چند ناسازگاری در کودک دیده شود، می توان او را دارای شخصیت ناسازگار و این علایم را به عنوان علائم خطر در مورد دردسرهای آینده محسوب کرد.
- آسیب پذیری:
آسیب پذیری اصطلاحی است که کارشناسان در مقابل انعطاف پذیری کودک به کار می برند. بهتر است آن را با توجه به محیطی تعرریف کنیم که حمایت کافی برای رشد مطلوب را از کودک به عمل می آورد. کودک انعطاف پذیر کودکی است که محدوده وسیعی از محیطهای مختلف حمایت گر رشد مطلوب او خواهند بود به عبارت خیلی ساده، کودک انعطاف پذیر کودکی است که ماملایمات مختصر موجب وقفه رشد مطلوب او نخوهند شد.
از طرف دیگر کودک آسیب پذیر کودکی است که محیطهای بالقوه حمایت گر برای او، دارای محدود ای باریک است. تنها محرکترین ، پاسخ دهنده ترین، و منطبق ترین محیطها، حمایتگر چنین کودکی خواهد بود. به عبارت خیلی ساده،تقریباً همه چیز بایستی برای او خوب پیش برود. وقتی محیط کودک خارج از محدود مناسب قرار گیرد. احتمال ضعیف بودن نتیجه بسیار افزایش می یابد.
- فشار روانی محیطی
تجربه فشار روانی محیطی در کودکانی که در پرورشگاه بزرگ می شود درجات گوناگونی دارد که با توجه به سن، جنسیت و رویدارهای گذشته زندگی متفاوت است.فشار روانی محیطی گاه درباره بیش از حد اطلاعاتی یافت می شود که فراتر از ظرفیت محدود توجه فرد است و گاه به نظر می رسد که پاسخ به پیش ناپذیری و کنترل ناپذیری تصوری محیط است که شخص را به حالت درمانده و ناتوان در انطباق با محیط رها می سازد. اغلب فشار زاهای محیط اطراف فراتر از کنترل فرد در نظر گرفته می شوند. آنها را می توان در مدت زمان کوتاهی بدون اسیب جدی تحمل نمود. با این وجود قرار گرفتن طولانی در معرض هر فشار زای محیط اطراف به افزایش شدید سطوح برانگیختگی می انجامد که آن نیزممکن است بر عملکرد، حالات و خلقی عاطفی و سلامت جسمی تأثیر بگذارد.
- رشد محیطی
شناخت رفتار انسان و چگونگی او در صورتی ممکن است که ما، علاوه بر شناختن خود انسان، محیط او و روابط متغیر میان آن دو را خوب بشناسیم. حال باید دید عامل محیط از نظر روان شناسی چگونه تعبیر می شود.محیط در رشد بدنی و ذهنی موثر است و این تاثیر، مستقیم و یا غیر مستقیم است. رفتار شخص هنگام بازی غیر از رفتار او موقع کارکردن در اداره یا کارگاهش خواهد بود.