بخشی از مقاله
چکیده
امروزه، سرمایه فکری به عنوان محرک و تسهیلگر نوآوری برای بهرهبرداری موثر از منابع دانشی سازمان مورد توجه مدیران و محققان قرارگرفته است. از آنجایی که سرمایه فکری منشأ انواع متفاوتی از نوآوری میباشد، می توان آنها را به نوآوریهای تکنولوژیکی - نوآوری محصول و نوآوری فرآیندی - و نوآوری اداری دستهبندی کرد. در این میان نوآوری اداری در سازمان از جمله عواملی است که کمتر مورد تحقیق و تفحص قرار گرفته است.در این تحقیق با بررسی ادبیات این موضوع، تاثیرابعاد سرمایه فکری را بر انواع نوآوری همچون نوآوری تکنولوژیکی - نوآوری محصول و نوآوری فرآیندی - و نوآوری اداری در سازمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان مدیریت دانش به عنوان پشتیبان نوآوری، ایجاد کننده ایدههای جدید و بهره برداری از قدرت تفکر سازمان، عاملی است که در این رابطه نقش میانجیگری را ایفا می کند. بر اساس مدل توسعه داده شده برای این تحقیق، توجه به اهمیت سرمایه فکری در سازمان و تاثیر آن بر نوآوری، موجبات توسعه و رقابت پایدار را برای سازمان فراهم میکند.
واژگان کلیدی: سرمایه فکری، مدیریت دانش، نوآوری تکنولوژیکی، نوآوری اجرایی
-1 مقدمه
سازمانهای امروزی در یک محیط بسیار متلاطم فعالیت میکنند و بیشتر از هر زمان دیگری با تغییرات سریع در تکنولوژی اطلاعات، عدم اطمینان بازار، چرخه عمر کوتاه محصولات و نیروهای رقابتی روبرو هستند. در چنین محیطی، نوآوری یکی از الزامات اساسی برای سازمانها در دستیابی به پایداری، بقا و رشد است. در یک اقتصاد دانشمحور، منابع دانشی به طور با اهمیتی نوآوری را حمایت میکند. غالبا سازمان ها برای تقویت نوآوری وابسته به سرمایه فکری و داراییهای ناملموس هستند. بنابراین سرمایه فکری سازمان یک منبع مناسب برای نوآوری است.تحقیقات فراوانی اثر سرمایه فکری را بر نوآوری بررسی کرده اند؛ از جمله - لی و همکاران2011؛ کوهان و همکاران،2014؛ احمدی و همکاران،2012؛ نرگسی و ویسه، 2015؛ شاربری و همکاران، 2010؛ کلکان و همکاران،2014 ، به نقل از پرستر و همکاران1،. - 2015
مینور و همکاران - 2007 - 2، چگونگی اثر گذاری هر یک از ابعاد سرمایه فکری را به طور جداگانه بر نوآوری فرآیندی و نوآوری محصول بررسی کرده اند، همچنین الخلیل و همکاران - 2014 - 3، نقش توسعه سرمایه فکری و اثر آن را بر نوآوری تکنولوژیکی - نوآوری محصول و نوآوری فرآیندی - در بیست بانک در جردن مورد بررسی قرار دادند.تان و ناصردین - 2011 - 4 در تحقیقی با عنوان »نقش مدیریت سرمایه انسانی بر انواع نوآوری سازمانی با ارزیابی نقش میانجی گری مدیریت دانش اثربخش« بیان میکنند که سرمایه انسانی به طور مستقیم بر نوآوری سازمانی اثر میگذارد و همچنین عنوان میکند که مدیریت دانش اثربخش بر انواع نوآوری سازمانی - نوآوری محصول، نوآوری فرآیندی و نواوری اداری - اثر می گذارد. اسلاوکوویک و بابیک - 2013 - 5، در تحقیقی با عنوان»مدیریت دانش و عملکرد سازمانی و نوآورانه«، تعیین میکنند که مدیریت دانش اثر مثبت و معناداری در نوآوری تکنولوژیکی و نوآوری اداری دارد.
نوآوری محصول و نوآوری فرآیندی پدیدههای متمایزی هستند که به شیوه های متفاوتی بر رشد و رقابت پذیری سازمانی اثر میگذارند. اگرچه انواع نوآوری نقش متمایزی در رشد و رقابت پذیری سازمانها دارد اما بیشتر محققان تاثیر سرمایه فکری را تنها بر نوآوری تکنولوژیکی متمرکز ساخته اند بدون اینکه هر یک از انواع نوآوری - نوآوری محصول، نوآوری فرآیندی و نوآوری اداری - را به طور جداگانه بررسی کنند. از طرفی دیگر مشکل در تعریف سرمایه فکری است. ادبیات حاضر مدل سه بعدی از سرمایه فکری را به کار میبرند؛ پرستر و همکاران - 2015 - ، با استفاده از مدل توسعه یافته چهار بعدی سرمایه فکری بیونی و همکاران - 2004 - 6 تاثیر جداگانه هر یک از این چهار بعد را بر نوآوری تکنولوژیکی بررسی کرده اند؛ اما تاثیر آنها را بر نوآوری اداری در نظر نگرفته اند.لذا هدف این تحقیق بررسی تاثیر ابعاد سرمایه فکری بر انواع نوآوری میباشد که در این راستا نقش مستقیم هر یک از ابعاد سرمایه فکری را در نوآوری تکنولوژیکی و نوآوری اداری بررسی کرده و از طرف دیگر، همچنین این تاثیر را با توجه به نقش میانجیگری مدیریت دانش نیز، بررسی نموده است.
-2 نوآوری
به طور کلی نوآوری به عنوان توسعه و یا استفاده از ایدهها یا رفتارهای جدید تعریف شده است - Zaltman et al., . - 1973 یک ایده جدید میتواند به یک محصول جدید، خدمات، بازار، ساختار عملیاتی و اداری، فرآیندها و سیستم-ها مربوط شود. نوآوری در سازمان به دلیل فشار از محیط خارجی، رقابت، مقررات زدایی، کمبود منابع، خواستههای مشتریان یا به دلیل یک انتخاب داخلی سازمان مانند بدست آوردن شایستگی متمایز، رسیدن به سطح بالای آرمان-ها و افزایش میزان یا کیفیت خدمات میباشد. در هر صورت نوآوری به منظور اطمینان از رفتار تطبیقی و تغییر سازمان به حفظ یا بهبود عملکرد آن است. بنابراین سازمانها به عنوان سیستمهای تطبیقی مشاهده میشوند که تغییر را به منظور عملکرد به طور موثر معرفی میکنند - . - Damanpour, Walker& Avellaneda,2009 نوآوری را میتوان به سه بخش نوآوری محصول، فرایندی و سازمانی تقسیم کرد.
2 1 نوآوری محصول
نوآوری محصول، به خلق یا توسعه محصولات جدید نهایی جهت برآورد نیازهای مشتریان مرتبط است. محصول شامل کالاها و خدمات میباشد. نوآوری محصول شامل ارائه ویژگیهای جدید به مشتریان نسبت به کالاها و خدمات موجود و یا ایجاد یک محصول جدید و سپس ارائه آن به بازار میباشد. منبع اصلی مزیت رقابتی و سودآوری از نوآوری در محصول میآید. اگرچه به دلیل نیازهای در حال تغییر مشتریان، چرخه حیات کوتاه محصول، تکنولوژی در حال تغییر و افزایش رقابت بین المللی، یک فرآیند سخت است. علاوه بر این، نوآوری محصول انعطاف پذیری بیشتری به شرکت برای انطباق با نیازهای جدید مشتری را میدهد - . - Lichtenthaler and Ernst, 2012
2-2 نوآوری فرآیندی
نوآوری فرآیندی از کشف یک فرآیند یا روش جدید برای تولید کالا یا خدمات میباشد. نوآوری فرآیندی، اعمال در بخشهای عملیاتی یک شرکت است که سیستم فنی این سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین شامل تغییرات قابل توجهی در ابزارهای تولید مانند تجهیزات یا تکنیکها و یا نرمافزارهایی که ورودیها را به خروجیها تبدیل میکند، است. نوآوری فرآیندی فقط به عنوان نوآوری محصول مهم است، زیرا به دلیل کاهش هزینههای تولید و بهبود بهرهوری از فرآیندهای تولید میباشد - . - Elsetouhi, Elbeltagi& Haddoud,2015 برخلاف نوآوری محصول و خدمات، نوآوری فرآیندی تمرکز به داخل دارد و با هدف افزایش بهرهوری و اثربخشی فرآیندهای داخلی سازمان به منظور تسهیل در تولید و تحویل کالا یا خدمات به مشتریان میباشد. فرآیندهای جدید را میتوان با هسته تکنولوژیکی و یا سیستم فنی سازمان - نوآوریهای فرآیندی تکنولوژیکی - و یا با هسته اداری یا سیستم اجتماعی سازمان - نوآوری فرآیندی اداری - مرتبط کرد - . - Damanpour, Walker& Avellaneda,2009