بخشی از مقاله
چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیلی موانع فرهنگی پیشرفت از منظر کارشناسان و خبرگان فرهنگی به روش پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه متخصصان و کارشناسان سازمانهای فرهنگی شهر اصفهان به تعداد 130 نفر تشکیل دادند. از این میان از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 97 نفر به عنوان حجم نمونه برآورد و از طریق نمونه گیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم انتخاب شد.
نرخ بازگشت پرسشنامهها 92 درصد بود. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته در 4 بعد نگرش، ارزش، خصیصه و عوامل کنش فرهنگی بود. روایی صوری، محتوایی و سازه مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از همبستگی درونی ضریب آلفای کرونباخ 0,89 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات در سطح استنباطی با استفاده از آزمونهای میانگینی شامل تی تک راهه و آزمون فریدمن انجام گرفت.
نتایج نشان داد »میزان دیگر دوستی در جامعه«، »ارزش مندی کسب دانش و تحصیل مهارت « و » تمایل به کار کردن با سرمایه غیر پولی« از جمله مهمترین عوامل اثر گذار بر پیشرفت تلقی میشود. این در حالی است که موانعی چون »نگرش به بخت و اقبال - شانس - در موفقیت افراد«،»نگرش نسبت به پول و پارتی به عنوان ابزارهای موفقیت - عدم اعتماد به سازمانها - «،» تنبلی اجتماعی در بین مردم«،»توسل به دروغ برای پیشبرد اهداف خود«،»کوتاه مدت نگری«،»عدم توجه به مهارتهای ارتباطاتی« از جمله موانع پیشرفت تلقی شدهاند.
.1 مقدمه
پیشرفت3 و توسعه4 از جمله مفاهیم مطرح در ادبیات جامعه شناسی به شمار میروند که در چند دهه گذشته از سوی نظریه پردازان غربی با مدلها و اولویتهای عوامل اثر گذار مورد توجه بیشتر قرار گرفتهاند
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی5 موضوعات کلیدی پیشرفت و رفاه را شناسایی کرده است که برای اندازه گیری دارای اعتبار جهانی هستند. موضوعهایی چون شرایط زندگی - مسکن، درآمد، شغل - و کیفیت زندگی - جامعه، آموزش و پرورش، محیط زیست، حکومت داری، سلامت، رضایت از زندگی، سلامت و تعادل کار و زندگی - نمونههایی از این شاخصها محسوب میشوند
هر موضوع بر اساس شاخصهای خاص به عنوان مثال موضوع تعادل کار و زندگی بر اساس ساعتی که کارکنان کار میکنند؛ یا درصد مادران کارگر؛ و همچنین وقتی که مردم به فعالیتهای اوقات فراغت و شخصی اختصاص میدهند ساخته شده است.
این کمیسیون تحت تأثیر اندیشههای جوزف استیگلیتز 6، آمارتیا سن7 و ژان پل فیتوسسی1 دیدگاههای قابل تاملی که ضرورتاً اقتصادی صرف نبودند در باب بهبود معیارهای رفاه و پیشرفت اجتماعی و توسعه پایدار ارایه کرد
به گونهای که برای همه اروپا تعمیم پذیر شد. کمیسیون اروپا فراتر از تولید ناخالص داخلی در سپتامبر اقدامات کلیدی برای بهبود جریان معیارهای پیشرفت 2009 شناسایی که بخش قابل توجهی از آن نه تنها اقتصادی نبودند بلکه جایگاه مسایلی چون آموزش و فرهنگ بسیار پر رنگتر شده بود
در همین راستا چارچوبی را مبتنی بر عوامل پیشرفت همچون بهداشت - به عنوان مثال شیوه زندگی و نتایج مرتبط با سلامتی - ؛ مشارکت اجتماعی - به عنوان مثال، مدنی و مشارکت سیاسی - ؛ رفاه ذهنی - به عنوان مثال رضایت از زندگی، شادی - ؛ اعتماد و تح - مثلاً اعتماد بین فردی، تحمل - ؛ ایمنی عمومی - مثلاً جرم و جنایت، قلدری - و محیط - مثلاً رفتار زیست محیطی - ارایه میکنند.
این مفاهیم به ویژه با اهمیت یافتن مقوله فرهنگ توسعه4 که پیش نیاز هر گونه توسعه و پیشرفت محسوب میشود ضرورت یافت. فرهنگ توسعه در واقع ارزشها و هنجارهای فرهنگیای است که میتوانند در بهبود اداره توسعه، از طریق ایجاد نهاد فرهنگی موثر در تحریک مشارکت شهروندان با ایجاد مکانیزم جامعه مدنی مشارکتی و این هدف که شهروندان نقش فعالتری در زندگی فرهنگی خودشان داشته باشند
فرهنگ توسعه با شاخصهای همچون، نگرش مطلوب و معقول نسبت به دنیا و مظاهر آن؛ نگرش علمی و بر خورد عالمانه با مسائل - توجه به فرهنگ کار، تولید گرایی، گریز از رهبانیت و...؛ نظم پذیری جمعی - قانون پذیری، احترام به قول و قرار، احترام به حقوق دیگران و.... - ؛اعتقاد به توسعه - تحول گرایی از سنت، اراده ملی، خود باوری فرهنگی، عدم جبر گرایی و... - عدم تعارض فرهنگی و اعتقاد به برابری - حذف عوامل قبیله گرایی و قوم گرایی، مشارکت زنان - میتوان مجموعهای از آگاهیها، اعتقادات، تمایلات و رفتارهای مبتنی بر این باورها را، که برای تسریع در روند رشد و توسعه اقتصادی لازم است تعریف کرد
فرهنگ توسعه یک مفهوم متناقض نماست از یک رو به واسطه فرهنگ بودن دارای قدمت تاریخی است و از دیگر سو به واسطه توسعه بودن، ماهیتی تحول خواه و سوق دهنده به سوی پیشرفت دارد؛ و همین ویژگی است که مفهوم فرهنگ توسعه را ضرورتاً نیازمند منابع و زیر ساخت هایی همچون سرمایه اجتماعی میگرداند که بتواند بر اساس آن، اعتبار زمانی زمینه تحول، توسعه و بهزیستی شرایط زندگی انسانی را فراهم سازد.
امروزه پیشرفت و توسعه پایدار هر کشور مقولهای درون زا و اجتماعی است، تغییرات اجتماعی ناشی از پیشرفتهای بشر در همه ابعاد، باعث پیچیدهتر شدن جامعها گردیده به نوعی که پیچیدگی مورد نظر به تمام ابعاد زندگی نوع انسانی تسرّی یافته است. این در حالی اتفاق میافتد که بدون شک هیچ توسعهای بدون تمایل یا قبول به پذیرش تغییر به وقوع نمیپیوندد؛ از این رو توجه به مفهوم فرهنگ توسعه که شامل کلیه عناصر روانی اجتماعی است که همانند عوامل علمی، فنی و اقتصادی به بهبود زندگی مادی و فکری جامعه کمک میکند، اهمیت شایان توجه مییابد.
در پاسخ به این سوال که آیا فرهنگ جنبهای از توسعه یا ابزاری برای توسعه به معنای پیشرفت مادی است، یا این که فرهنگ هدف و مقصد توسعه و به معنای شکوفایی همه جانبه زندگی بشر در تمام شکلهای آن است؟ فرهنگ توسعه به خوبی نشان میدهد که پیش نیاز توسعه و مقصود و هدف آن نیز فرهنگ است. فرهنگ توسعه در واقع کلیه عناصر روانی اجتماعی که همانند عوامل علمی، فنی و اقتصادی به بهبود زندگی مادی و فکری جامعهها بدون ایجاد تغییرات خشن در طریق زندگی یا حالتهای تفکر منتهی شده و در عین حال، در موفقیت فنی طرحها یا برنامههای توسعه نقش دارد
این مطلب تقریباً همواره نشانه اطمینان فرهنگی نامحسوسی است که در ظاهر پیش شرطی ناگزیر برای عملکرد جسورانه و ذهنی است که ملتی را در لحظهای از تاریخ به پیش میبرد. بر این اساس هیچ توسعهای بدون تمایل یا قبول تغییر به وقوع نمیپیوندد. بر این اساس هر فرهنگی در داخل خود سازوکارهایی دارد که تغییر را در جهتی تسهیل میکند یا در مقابل آن موانعی به وجود میآورد و همچنین در هر فرهنگ سلسله مراتبی از ارزشها وجود دارد که به طور گستردهای گستره قبول تغییر را تعیین میکنند و بر سطح پذیرش فعالیتهای توسعه که چنین تغییری را ایجاد میکند، تأثیر میگذارد.
سریع القلم - 1979 - پیش نیاز توسعه اقتصادی را توسعه نظام فرهنگی، فکری و عقلانیتی میداند. فرهنگ نقش حائز اهمیتی در تبیینهای سریع القلم در مباحث حوزه توسعه و اقتدارگرایی و همچنین شکل گیری جامعه مدنی به ویژه در خاورمیانه دارد. توسعه بی شک متکی بر لوازمی است که سریع القلم مبانی و ریشه آن را در فرهنگ و عقلانیت پی میجوید
وی معتقد است سخت کوشی، جو سالم کاری، تعهد، قانون گرایی، نظم و سازماندهی کارها، دیگر دوستی و مسائلی از این دست ریشه فرهنگی دارد. به اعتقاد وی برخی از کشورهای خاور دور با اتکا به همین مبانی توانستهاند خصوصیات و نیازهای جامعه را با ارزشهای فرهنگی هم سو نمایند از این رو سرعت رشد و توسعه در این کشورها بیشتر از سایر کشورهای جهان سوم بوده است
به زعم او توسعه نیازمند انسان ویژه است. انسانی که مبنای عقلانیت خود را در رفتار، افکار و گرایشها نشان میدهد و از هیجانی و دم دمی بودن پرهیز میکند. تربیت این انسان میتواند زمینهها و ساختارهای منتهی به توسعه را فراهم آورد. سریع القلم معتقد است الگوهای توسعهیافتگی جهانشمول است؛ به زعم او موضوع توسعهیافتگی در دو سطح اصول ثابت و الگوهای متحول وابسته به شرایط و اقتضائات مطرح میگردد. از این رو الگوهای توسعه از کشوری به کشور دیگر متحول نمیشود بلکه در بسترهای کاربردی و عملی آن تغییر ایجاد میشود.
از این منظر یکی از مهمترین الزامات توسعه ایجاد ظرفیت فکری و روانی جامعه است. بر این اساس نقش دولتها به عنوان یکی از مهمترین کانونهای ایجاد تحول در جامعه که پیشتر توجیه وجود و مداخله خود را در حوزه سیاست فرهنگی مطرح میکردند؛ بیشتر میشود. بر این اساس دستیابی به توسعهای که پیش زمینه آن داشتن فرهنگ توسعه است یکی از مأموریتهای پر چالش دولت خواهد بود.
اینجاست که پذیرش مشروعیت دولت برای پذیرا کردن قرائت فرهنگ از روایت دولت مقولهای راهبردی میشود. دیگر آنکه موانع بسط الگوی توسعه از کشوری به کشور دیگر که سریع القلم نیز بدان اشاره کرده در همین جا خود نمایی میکند. اینکه چقدر ظرفیتهای روانی و فکری جامعه توانایی پذیرش ضرورت و امکان پذیری آن را در عمل دارند عمدتاً فراموش میشود؛ این سوال اصلی این پژوهش را با این مضمون که عوامل و موانع فرهنگی موثر بر پیشرفت کدامند صورت بندی میکند.
.2 روش پژوهش
روش انجام تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه متخصصان و کارشناسان سازمانهای فرهنگی منتخب در شهر اصفهان به تعداد130 نفر که از این میان به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای و با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 97 نفر برآورد گردید. برای جمع آوری اطلاعات روشها و تکنیکهای گوناگونی وجود دارد.
از آن جایی که رایجترین وسیله جمع آوری اطلاعات در تحقیقات پیمایشی پرسشنامه میباشد، لذا در پژوهش حاضر نیز به منظور جمع آوری دادهها و اطلاعات برای تجزیه و تحلیل از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. در این پژوهش با توجه به این که پرسشنامه محقق ساخته بود، روایی صوری و محتوایی آن توسط چند تن از اساتید مجرب در رشتههای جامعه شناسی، مدیریت و روانشناسی مورد تأیید قرار گرفت.
همچنین جهت روانی گویه ها و تایید روایی صوری چند پرسشنامه در اختیار چند تن از اعضای پاسخگویان قرار گرفت و پس از انجام اصلاحاتی مورد تایید واقع شد. جهت اصلاح پرسشنامه و بررسی روایی سازه پرسشنامه محقق ساخته،ابتدا پژوهشگر به مطالعه گسترده ادبیات پژوهش پرداخته و با توجه به رویکردهای مختلف به ارائه چارچوب پیشنهادی در این زمینه اقدام نموده است.
اعتبار عاملی صورتی از اعتبار سازه است که از طریق تحلیل عاملی1 بدست میآید. با استفاده از تحلیل عاملی میتوان مشخص نمود که آیا پرسشنامه شاخصهای مورد نظر را اندازهگیری میکند یا خیر. در تحلیل عاملی باید سوالاتی که برای ارزیابی یک شاخص یا صفت خاص طرح شدهاند دارای یک بار عاملی مشترک باشند. در نهایت از بین 39 عامل شناسایی شده 35 عامل در 4 دسته شامل ارزشهای فرهنگی، خصیصههای فرهنگی، نگرش فرهنگی و عوامل کنش فرهنگی قرار گرفتند.