بخشی از مقاله
چکیده
علم اقتصاد، عبارت از علم به مجموعه وسائلی است که برای رفع نیازهای مادی بشر از آن استفاده میشود. برررسی علم اقتصاد، بررسی روشهائی است که بشر برای استفاده از منابع محدود برای تولید کالاها بکار میبرد و ترتیبی که برای توزیع این کالاها بین افراد جامعه، و مصرف آنان میدهد. همچنین بررسی فعالیتهای مربوط به مبادلات و معاملات پولی، امر مصرف و تولید، تحصیل درآمد و تمتع از درآمد برای زندگی، و بررسی ثروت است. جامعهای که از نظر اقتصادی بخواهد پیشرفت داشته باشد باید عوامل پیشرفت را بشناسد و همتش را در درست انجام دادن آن روشها جزم کند.
ما در این تحقیق به این مسائل از منظر امیرالمؤمنین علیهالسلام، و با تأکید بر نهجالبلاغه پرداختهایم. از جمله این عوامل؛ تولید، سرمایه، پیشرفت علمی و ابداعات فنی، مبادلات بینالمللی یا تجارت، امنیت و عدالت است که با توجه به این عوامل، راههای رسیدن به پیشرفت اقتصاد روشن گردید.
مقدمه
پیشرفت اقتصادی عبارت است از رشد اقتصادی همراه با تغییرات بنیادین در اقتصاد و افزایش ظرفیتهای تولیدی. همچنین در پیشرفت اقتصادی رشد کمی تولید، حاصل خواهد شد اما در کنار آن نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد و نیز تغییرات کیفی جامعه را شامل میشود که میتواند بر تولیدات ناخالص ملی اثر بگذارد.
اگر عوامل پیشرفت اقتصادی بخواهد سبب پیروزی و پایداری جامعه شود باید به طور دقیق پیگیری شود تا جامعه بتواند به آن پیشرفت معقول دست یابد. سؤالی که ممکن پیش آید این است که آیا پیشرفت اقتصادی امکانپذیر است؟ چه عواملی سبب این پیشرفت میشود؟ از جمله این عوامل، تولید، یا کار را در بر دارد چنانکه میتوان گفت از مهم-ترین عوامل پیشرفت اقتصادی محسوب میشود؛
دیگر، منابع مادی یا سرمایه، که اگر نباشد نیروی کار نمیتوانند چیزی را پیش ببرند، بهرهگیری از پیشرفتهای علمی و ابداعات فنی که به نوبه خود نقش مهمی در این راه ایفا می-کند، مبادلات بین الملی یا تجارت که این عامل شامل تجارت کردن کالاها، سرمایه، نیروی انسانی و دانش میشود. امنیت از دیگر عوامل پیشرفت اقتصادی است که سه نوع امنیت اقتصادی، اجتماعی و معنوی در بر میگیرد. در آخر میتوان به عدالت اشاره کرد که نقشی بسزا در پیشرفت اقتصاد دارد.
زیرا حاکم کشور، که مسئولیت اجرای عدالت در جامعه را بر عهده دارد، اگر نتواند یا نخواهد اموال عمومی کشور را به حق، بین مردم تقسیم کند و یا بخواهد از آن اموال برای خود ذخیره کند، به آن عده از مردم که حق آنها داده نشده است، ظلم کرده است.
این تحقیق به روش تحلیلی توصیفی، و با توجه به نهجالبلاغه گردآوری شده است. پس اگر جامعهای بخواهد از نظر اقتصادی پیشرفتی داشته باشد لازم است همه موارد مذکور را با مدیریتی صحیح برای کشور خود در پیش گیرد. خوب است که برای انجام این کار در کشور اسلامی از کسی الگو بپذیرند که سرمشق و رمز موفقیت است و او همان پیشوای متقیان، امام اول شیعیان، حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام است که با در پیش گرفتن شیوه حکومتداری ایشان، جامعه میتواند به سعادت و پیشرفت چشمگیری دست یابد. به دست آوردن این عوامل از منظر امام علی علیهالسلام، مهمترین یافتههای این تحقیق است که به آن دست یافته شد.
-1 تعریف علم اقتصاد
معنای اقتصاد از نظر لغوی و اصطلاحی بررسی شده است.
1-1 از نظر لغوی: اقتصاد در لغت یعنی میانه راه رفتن، میانه نگهداشتن و میانهروی در هر کار. علم اقتصاد، عبارت از علم به مجموعه وسائلی است که برای رفع نیازهای مادی بشر از آن استفاده میشود.
1-2 از نظر اصطلاحی:
معنای اقتصاد از نظر اصطلاحی به دو بخش عام و خاص تقسیم میشود:
1-2-1 بخش عام: امام خمینی - ره - نظام اقتصادی اسلام را در مجموعه قوانین و مقررات اسلامی در کلیه زمینهها و شئون فردی و اجتماعی ملاحظه کردند و فرمودند: » حل تمامی مشکلات و پیچیدگیها در زندگی انسانها تنها با تنظیم روابط اقتصادی به شکل خاص حل نمیشود و نخواهد شد بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرد، و از معنویت نباید غافل بود که کلید دردهاست.
در کلام امام خمینی - ره - برقرار بودن دولت اقتصادی مهم تلقی شده است چنانکه فرمودند: »اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر به حق به آن عمل شود چرخ-های اقتصاد سالم به راه میافتد و عدالت اجتماعی، که لازمه یک رژیم سالم است تحقق مییابد.
2-2-1 بخش خاص:
تعریف اقتصاد از برخی اقتصاددانان
پل ساموئل سن: »برررسی علم اقتصاد بررسی روشهائی است که بشر برای استفاده از منابع محدود - زمین، کار، سرمایه، معلومات فنی - برای تولید کالاها بکار میبرد و ترتیبی است که برای توزیع این کالاها بین افراد جامعه، و مصرف آنان میدهد. و همچنین بررسی فعالیتهای مربوط به مبادلات و معاملات پولی، امر مصرف و تولید، تحصیل درآمد و تمتع از درآمد برای زندگی، و بررسی ثروت است.
آدام اسمیت: به عقیده وی »اقتصاد علمی است که در آن چگونگی تولید، مصرف و توزیع ثروت بررسی میشود.« جان هیکس: »اقتصاد علم مطالعه و بررسی چگونگی انتخاب اقتصادی انسان در زندگی است.« لیونل رابینز: وی نیز علم اقتصاد را فقط خاص اقتصادی منابع تولیدی میداند چنانکه میگوید: »علم اقتصاد به مطالعهی رابطهی بین منافع و عوامل تولید کمیاب که موارد استفادهی مختلف دارند و هدفهای مادی که نامحدودند میپردازد.
اقتصاد در اصطلاح حالت میانه و اعتدال تعریف شده است چنانکه حضرت علی - علیهالسلام - در نهجالبلاغه مَا عَالَفرمودند: مَنِ» اقتَصَدَ؛ آنکه میانهروی کند تهیدست نخواهد شد. و همچنین فرمودند: کسی که میانهروی کند هرگز هلاک نمیشود.
-2 تعریف پیشرفت
وَسَعَ» االله علیه رزقه، و فی رزقه.«
یَوسَعُ= وَسعاً: بسطه و کثره، و اغناه.
پیشرفت در فرهنگ نظامی، ترقی و بالا رفتن و با لفظ کردن و شدن احتمال میشو
و در جائی دیگر، در تعریف پیشرفت و پیشرفت کردن: حرکت کردن به سوی مقابل، پیشروی کردن و جلو رفتن آورده شده است.
-3 تعریف پیشرفت اقتصادی پیشرفت اقتصادی عبارت است از رشد اقتصادی همراه با تغییرات بنیادین در اقتصاد و افزایش ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیت های فیزیکی، انسانی و اجتماعی. در پیشرفت اقتصادی، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد.
-4 تفاوت رشد و پیشرفت
این دو کلمه یعنی»رشد و پیشرفت«، ضمن اینکه مکمل هم هستند، تفاوتی هم بینشان مشاهده میشود. معادل انگلیسی کلمه رشد یا رشد اقتصادی واژه «Growth» میباشد. - -Farhang Moaser School English Persian Dictionary، - 1382: 181 در رشد متغییرها از نظر کمی بررسی میشود. در واقع همان تولیدات ناخالص ملی، یعنی تغییرات نسبت به یک سال، پایه بیان رشد خواهد بود. بنابراین به تغییرات کمی اقتصادی در یک جامعه »رشد« گفته میشود
معادل انگلیسی کلمه پیشرفت واژه «Development» میباشد. - فرهنگ معاصر دانشآموز انگلیسی-فارسی، - 1382: 104 پیشرفت، تغییرات کیفی جامعه را شامل میشود که ظاهر آن میتواند در رشد تبلور یابد. به این اساس»پیشرفت« اقتصادی عبارت است از تغییرات کیفی در ساختار اقتصاد یک جامعه و آن دسته از تغییرات بنیادی که بر تولید ناخالص ملی - رشد - اثر می گذرد.
از تجربههای سالهای پس از جنگ جهانی دوم بنابر تمامی ظواهر، میتوان متوجه شد آنچه باعث حفظ ملل، پایدار ماندن شئون ملی، حکومت و همچنین معیارسنجی نظام حاکم میشود، رشد اقتصادی کشور است. چنانکه اگر رشد اقتصادی کند شود، یا متوقف؛ و یا حتی منفی شود دیری نمیپاید که قدرتمندان برای از پای درآوردن آن قشر حاکمه تلاش میکنند و بر آن مسلط میشوند. بنابراین اگر ملتی از رشد اقتصادی برخوردار نباشد نه تنها قادر نخواهد بود ملیت و تمامیت نظام سیاسی خود را در درازای زمان حفظ کند، بلکه نخواهد توانست شئون ملی خود را از بی-حرمتی مصون دارد؛ و انسانها را نسبت به حکومت پایبند نگه دارد.
اما برای پیشرفت اقتصاد باید رهبری مدبر وجود داشته باشد تا به اصل قضیهی پیشرفت اقتصادی و در کل بر پیشرفت جامعه نظارت داشته باشد. شخصی که به عنوان رهبر انتخاب میشود باید ویژگیها و شرائط رهبر بودن را دارا باشد تا بتواند جامعه را در مسیر کمال و پویائیاش که صلاح مردم و جامعه در آن است، هدایت کند. به هر اندازه که دامنه رهبری از نظر زمان و مکان وسیعتر باشد شرائط او برای رهبر بودن بیشتر و دشوارتر خواهد بود. زیرا رهبری و ولایت، به خصوص رهبری مذهبی از مهمترین مسائل اسلام و بلکه محور همه مسائل است. چون همهی برنامههای مذهبی و خطوط فکری از مسئلهی دینی آغاز میشود و مابقی مسائل فرعی از آن نشئت میگیرد. از آنجا که رهبر نقش مهمی در اداره جامعه دارد اگر خود راه درست و هدایت را نداند و به بیراه رود