بخشی از مقاله
بیان مسأله: خداوند انسان را در برابر محیط زیست مسئول و مکلف می داند. با توجه به بحران عظیمی که امروزه محیط زیست با آن درگیر است می توان فهمید که انسان در این مسئولیت کوتاهی کرده و یکی از اقدامات انسان که منجر به اختلال در طبیعت شده، سبک نادرست تغذیه اوست.
هدف پژوهش: هدف این نوشتار آن است که با بیان حاکمیت دو اصل تنوع و تعادل در الگوی قرآنی تغذیه و مطابقت آن با هرم غذایی، نشان دهد که اتخاذ این الگو، ضمن برآوردن نیازهای بدن، از ایجاد اختلال در محیط زیست جلوگیری می کند.
روش بررسی: این تحقیق مبتنی بر روش تحلیلی اسنادی و مفهومی است. در این راستا ابتدا با مراجعه به آیات قرآن و تفاسیر مهم، جایگاه تغذیه و محیط زیست در آیات بررسی شد و سپس با جستجو در منابع نوشتاری به بررسی آثار زیست محیطی این الگو پرداخته شد.
یافته ها و نتیجه گیری: قرآن، از یک طرف انسان را به خوردن طیبات دعوت می کند و از طرف دیگر اولویت خود را بر مصرف غذاهای گیاهی در برابر گوشتی قرار داده است. به علاوه بررسی آثار زیست محیطی هر دو گروه از این خوراکی ها نشان می دهد که فراوردههای گیاهی نسبت به گوشتی سازگاری بیشتری با محیط زیست دارند. از این رو می توان گفت سبک تغذیه قرآن، در ارتقای نحوه تعامل انسان با محیط زیست نقش چشمگیری دارد.
مقدمه:
بهره مندی از محیطی سالم و امن که انسان بتواند در پناه آن به تربیت جسم وجان خود بپردازد، مقدمه ای برای داشتن روحی سالم است. یکی از مسائل مهمی که جهان امروز با آن درگیر شده است، بحران های زیست محیطی میباشد و صاحب نظران و اندیشمندان عرصه محیط زیست یکی از علل اصلی این بحران ها را سبک غذایی غلط انسان عنوان کرده اند.
اصولاً تعامل انسان و محیط زیست را از نظر تأمین غذا به سه دوره می توان تقسیم کرد. بشر نخستین و طبیعت برای قرنهای متمادی در تعالی پایدار قرار داشتند و کشاورزی یکی از مهمترین منابع تامین کننده خوراک انسان و دام ها بود. این دوره را می توان دوران تسلط طبیعت بر انسان دانست که دخالت های انسان در طبیعت توسط خود محیط زیست باز سازی می شد.
در کشاورزی سنتی بشر محدودیت های زمین را برای تولید غذا می دانست به عنوان مثال زمین را به دلیل ضعیف شدن خاک در طول کشت برای مدتی به صورت شخم نزده رها می کرد ولی با گذر از انقلاب صنعتی و ارتقای سطح فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی او، نگرش انسان به غذا تغییر کرد و روابط او با طبیعت متحول شد به گونه ای که برای افزایش تولید، منابع بیشتری را مورد بهره برداری قرار داد.
دریافت این مطلب که کشت بعضی گیاهان، می تواند خاک ضعیف را حاصلخیز نماید در کنار استفاده از ابزار آلات کشاورزی همچنین کودها و سموم دفع آفات باعث افزایش تولیدات کشاورزی و در نتیجه توسعه دام پروری گردید و این همه انسان را به بهره برداری بیشتر از طبیعت سوق داد بطوریکه این دوره را می توان دوره تسلط انسان بر طبیعت نامید.
پیشرفت تکنولوژی و افزایش تولید غذا هرچند باعث بهتر شدن کیفیت زندگی و رفاه انسان شد اما عواقب ناشی از آن آثار مخربی بر پیکره طبیعت وارد نمود. تخریب روز افزون جنگل ها و مراتع، نابودی گونه های نادر گیاهی و جانوری، آلودگی آب وخاک و هوا، چرای بی رویه دام ها، مصرف بیش از حد سوخت های فسیلی و در نتیجه افزایش گازهای گلخانه ای و تخریب لایه ازن و ... گوشه ای از بحرانهایی است که دامنگیر طبیعت شده است و یکی از مهمترین دلایل آن تولید غذای بیشتر میباشد. امروزه بشر به علائم تهدید کننده ای که حیات موجودات بر روی کره زمین را به خطر انداخته است پی برده و به جای تسلط بر طبیعت به سمت هم زیستی مسالمت آمیز با محیط زیست سوق پیدا کرده است. در چنین شرایطی تنها نجات محیط زیست و به تبع آن پی بردن به نیاز واقعی بدن به غذا و بازنگری در شیوه های تولید و مصرف خوراکی ها می باشد.
فرضیه ی این مقاله آن است که آموزه های وحیانی، الگویی برای تغذیه ی انسان در نظرگرفته است که علاوه بر تضمین سلامتی او، منجر به حفظ تعادل محیط زیست می شود. به عبارت دیگر توجه به دستورالعمل های قرآن در باب تغذیه، میتواند به عنوان اهرمی انسان مسلمان را به تعاملی سازنده با محیط زیست وا دارد. این نوشتار در صدد بیان نگرش قرآن کریم به مثلثی است که انسان، تغذیه و محیط زیست سه راس آن می باشد، لذا در ابتدا به بیان جایگاه محیط زیست در قرآن و مسئولیت انسان در قبال آن و سپس به استخراج الگویی مناسب جهت تغذیه یک انسان سالم از قرآن می پردازد. در پایان تأثیرات این سبک تغذیه بر محیط زیست بررسی می شود.