بخشی از مقاله

چکیده

از آنجا که هدف از خلقت انسان رشد ، تعالی و نیل به کمال انسانی می باشد، برای دستیابی به این مهم ، باید راههای رسیدن به آن و موانع موجود در این مسیر را شناخت. یکی از گام های اساسی در راه تحقق این هدف ، زدودن رذائل اخلاقی است. برای مبارزه با رذائل اخلاقی ابتدا باید آنها را شناخت و به درمان آنها پرداخت. سئوالی که در این جا مطرح است این است که با این عمر اندک، امکان شناخت و رفع همه رذائل وپاک سازی آنها وجود دارد؟ اگر هدف ما رسیدن به سعادت و کمال نهایی می باشد ، باید به دنبال راه چارهای باشیم که راه میان بر بوده و با عمل به آن بتوانیم سریع تر به مقصد برسیم.

به نظر می رسد با شناخت ریشه رذائل اخلاقی می توان مسیر را بهتر شناخت و سریعتر به مقصد خویش که کمال انسانی و قرب الهی است رسید.بنابر تحقیقات صورت گرفته در آیات و روایات و سخنان اندیشمندان اسلامی، غفلت ریشه مشترک رذائل اخلاقی می باشد. ما در این نوشتار سعی داریم ضمن شناخت لازم از رذیله کلیدی غفلت؛ اقسام و زمینههای آن، به راههای درمان آن نیز بپردازیم. لازم به ذکر است که رویکرد ما در این پژوهش بر محور کتاب و سنت بوده و تا حد امکان از ورود به مباحث اخلاق فلسفی و عرفانی ، اجتناب خواهیم کرد .

مقدمه

انسان در زندگی خود بر اثر توجه و محبتی که نسبت به امور مختلف مادی و غیر الهی دارد آشفتگی در درون و حقیقت وجودش اتفاق می افتد که دائماً توجهش به امور مختلف است. این توجه دائمی به امور مختلف منجر به این می شود که فرد از خود و حقیقت خود غافل شده و دائما به امور مختلف دیگر که همه غیر الهی هستند بپردازد نتیجه این اتفاق این می شود که انسان بر اثر توجه و محبت به امور مادی و غیر الهی هم سنخ و همانند آنها شده و حقیقتش از شباهتش به خدا که اصل اوست خارج شود و حال آنکه سعادت انسان در این است که انسان شبیه به کسی شود که حقیقتش با او انطباق داشته و او اصل وجودش می باشد چراکه وطن اصلی انسان همان است و انسان تا به وطن خود نرسد آرام نمی شود چراکه با هر جای دیگر ناهمانگ و ناهمگون است.

بنابراین سعادت و آرامش انسان در این است که با خدا انطباق و ارتباط برقرار کند و مقدمه رسیدن به این ارتباط تمرکز در حقیقت و درون خود است. لذا زمانیکه انسان به تمام رذایل اخلاقی و محبتهای غیر الهی نظر می کند، از حقیقت خود خارج شده و به اموری خارج از وجودش که امور غیر الهی هستند مشغول می میگردد.

غفلت از جمله رذائل ریشه ای است که در قرآن کریم و روایات معصومین - علیهم السلام - از آن به عنوان مایه گمراهیهای بشری و عامل اصلی بیماریهای روحی وگرفتاریها نام برده شده است.این رذیله اخلاقی یک بیماری مهلکی است که باید به سرعت به مداوای آن پرداخت؛ زیرا در غیر این صورت باید منتظر بروز بیماری های دیگری بود. سقراط حکیم در این رابطه میگوید: بیماری فکر و روان نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی میکند و غافل است ، دل سوزاند و کمکش کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.

نخستین موضوعی که در بخش اخلاق فردی؛ یعنی، آن بخش از اخلاق که به تنظیم رابطه انسان با خودش مطرح میشود، موضوع توجّه، التفات، هوشیاری و بیداری است در مقابل حالت غفلت و بیتوجّهی. از این رو، علماء اخلاق و کسانی که مراتب سیر انسانی را بررسی کردهاند مانند ارباب سیر و سلوک و عرفاء منزل اوّل از منازل سیر و سلوک انسان به سوی تعالی و تکامل را »یقظه« قرار داده اند که به معنی بیداری و هوشیاری در مقابل غفلت بکار می رود زیرا تنها راه نجات از گمراهی، تفکر و اندیشه است و »غفلت« دشمن سرسخت آن میباشد.

از نگاه قرآن کریم غفلت بنیان کژیهاست و موجب می شود آدمی تنها بعد ظاهری زندگی دنیا را درک کند و به باطن و حقیقت آن که همان آخرت است توجه نداشته باشد؛یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا وهم عن الاخره هم غافلون. - روم،آیه - 7 و نیز از نظر قرآن کریم همه انسانها در غفلت از اموری چون قیامت و رستاخیز و حساب کتاب آن هستند: وان کثیرا من الناس عن ایاتنا لغافلون؛بسیاری مردم،از آیات و نشانه های ما غافل اند. - یونس،ایه - 92 اینک ما در این مقاله بر آنیم با شناسائی رذائل کلیدی در آیات و روایات، به شناخت ریشه مشترک این رذائل دست یافته و به مطالعه بیشتر پیرامون آن، علل و زمینهها و راهکارهای درمان آن بپردازیم.

مفهوم غفلت

.1 مفهوم لغوی اهل لغت، غفلت را به معنای، از یاد بردن، فراموش کردن، و سهو و اهمال کاری، ذکر کرده اند.راغب می گوید:

غفلت، سهو و لغزشی است که انسان را به خاطر کمی مراقبت و هشیاری فرا میرَجُلٌگیرد.» غُفْلٌ«؛ مرد بی تجربه و آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته ایم.

در کتاب »التحقیق فی کلمات القرآن« می خوانیم: غفلت،» غایب شدن چیزی از خاطر انسان و عدم توجّه به آن

است و گاهی در مورد بی توجهی و روگردانی از چیزی نیز استعمال شده است.

به تعبیر دیگر غفلت، حالتی در انسان است که شخص با وجود حضور مطلوب در برابر خود، متوجه آن نیست و در حقیقت امور دیگر چنان هوش و حواس وی را می رباید که حضور مطلوب را نمی بیند و متوجه آن نمی شود.

.2 مفهوم اصطلاحی در اصطلاح ، غفلت به معنای این است که تمام هوش و حواس آدمی در دام دنیا قرار گیرد و دنیا برایش اصالت یافته و خدا را در وراء امور نبیند. چنین شخصی اگر به مسایل و پدیده های دنیوی می نگرد آن را به عنوان نشانه و آیه قلمداد نمی کند بلکه برای آن اصالتی قایل شده و خدا را از یاد می برد.

در تعابیر اسلامی و فرهنگ اسلامی و قرآنی غفلت تنها درباره اموری به کار می رود که آدمی را نسبت به خدا و حقایق بی توجه می کند. براین اساس می توان گفت که غفلت دارای بار ارزشی منفی می باشد و نمی توان آن را امری مثبت دانست و اهل غفلت را ستوده و ستایش کرد.

به دیگر سخن، هر چند که غفلت در زبان عربی به معنای انصراف شخص از امور پیرامونی و توجه به امری خاص است ولی در کاربردهای قرآنی مراد از آن انصراف شخص از آیات الهی و قیامت و رستاخیز و خداست به گونه ای که شخص گرفتار هوی و هوس ها شده و از آیه و نشانه بودن همه هستی غافل می شود و به آیات خداوندی اصالت و استقلال می بخشد و آن را نشانه ای از خدا نمی داند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید