بخشی از مقاله

چکیده

هدف پژوهش حاضر فراتحلیل پژوهشهای انجام شده در زمینه تأثیر فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش، جهت برآورد اندازه اثر واقعی فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه پژوهشهای انجام شده، تا پایان دی ماه سال 1394 در زمینه تأثیر فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش در ایران تشکیل دادند.

از طریق نمونهگیری هدفمند تعداد 22 پژوهش که دارای ویژگیهای مناسب برای ورود به فراتحلیل بودند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، چک لیست گزینش پژوهشها از نظر فنی و روششناختی بود ضمناً. برای تفسیر نتایج از رویکرد کوهن استفاده شد . یافتههای پژوهش نشان دادند که فرهنگ سازمانی بر روی مدیریت دانش تأثیر دارد. همچنین اندازه اثر عوامل سازمانی بر مدیریت دانش 0/53 بدست آمد که برمبنای شاخصهای تفسیری، نشان دهنده تاثیر بالای این عوامل بر مدیریت دانش میباشد.

.1 مقدمه

جهان امروز از ویژگیهای خاصی برخوردار است. تغییرات پرشتاب، جابهجاییهای شدید در قدرت، پیچیدگیهای فزاینده، رقابتهای روزافزون و پیشرفتهای سریع علمی و تکنولوژیکی از ویژگیهای بارز جهان امروزی است. اما شاید آنچه بیش از همه در موج چهارم زندگی بشر یعنی عصر دانایی نمود پیدا کرده، اهمیت دانش1 است که به عنوان عامل تعیینکننده موفقیت در سطوح مختلف فردی، سازمانی، اجتماعی، ملی و بینالمللی مطرح شده است. در عصری که دانش عامل تعیینکننده قدرت و ثروت جوامع است، مدیریت دانش به مهمترین وظیفه جوامع و سازمانهای درون آنها تبدیل شده است. سازمانهایی که به طور موثر اقدام به کسب، خلق، انتقال و استفاده از دانش برای اصلاح و بهبود فعالیتها و عملکردهای خود میکنند . 

در سالهای اخیر، سازمانها و شرکتهای مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کردهاند و مفاهیم جدیدی، مانند: کار دانشی2 دانش کار3 - دانشگر - ، مدیریت دانش، و سازمانهای دانشی 4، خبر از شدت یافتن این روند میدهند. پیتر دراکر، با بکارگیری این واژگان، خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمانها میدهد که در آنجا به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر اساس این نظریه، در آینده جوامعی میتوانند انتظار توسعه و پیشرفت را داشته باشند که از دانش بیشتری برخوردار باشند. به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمیتواند به اندازه دانش، مهم باشد. سازمان دانشی به توانمندیهایی دست مییابد که قادر است از نیروی اندک، قدرتی عظیم بسازد

مدیریت دانش فرایندی است که به سازمان کمک میکند تا اطلاعات و دانشهای مهمی را که در سازمان بهطور معمول بصورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. این امر سازمان را برای حل مسائل یادگیری، برنامهریزی راهبردی و تصمیمگیری پویا بصورت کارا و اثربخش قادر میسازد

مدیریت دانش طراحی سنجیده و آگاهانه فرایندها، ابزارها و ساختارها بوسیله اینترنت است با هدف افزایش نوسازی، سهیمسازی، بهبود و کاربرد دانش در سه عنصر ساختاری، اجتماعی و انسانی سرمایه هوشی است. مدیرت دانش ترکیب فرایندهای اداره، کنترل، خلاقیت، کدگذاری، اشاعه و اعمال قدرت دانش در سازمان است و هدف اصلی آن اطمینان از این است که شخص نیازمند به دانش مورد نیاز خود در زمان مقتضی دسترسی مییابد؛ به گونهای که توانایی تصمیمگیری به موقع و درست برای او ممکن میشود.

بر این اساس مدیریت دانش عبارت است از مدیریت سیستماتیک و آشکار دانش که با فرایندهای خلق، جمعآوری، سازماندهی، اشاعه و کاربرد دانش پیوند دارد.

میتوان گفت که از صدها سال پیش که صاحبان شرکت های خانوادگی، تجار، کشاورزان، پیشهوران و سایر حرف، مهارتهای مورد نیاز را به فرزندان و شاگردان خود انتقال میدادهاند، مدیریت دانش وجود داشته است

ظهور وب جهانی8 در اواسط دهه 1990 تحرک تازه ای به حوزه مدیریت دانش بخشید. شبکه بینالمللی مدیریت دانش در اروپا، مجمع مدیریت دانش ایالات متحده فعالیتهای خود را در اینترنت گسترش دادند. در سال 1995 ، اتحادیه اروپا طی برنامهای به نام اسپریت9 بودجه قابل ملاحظهای را برای اجرای طرحهای مدیریت دانش اختصاص داد. به تدریج شرکتهای بزرگی مانند ارنست و یانگ10 بوزآلن و همیلتون11 و دهها شرکت دیگر به شکل تجاری وارد و برای بسیاری از کشورهای پیشرفته به عنوان نماد رقابت و عامل دستیابی به قدرت و توسعه درآمدند و شرکتهای بزرگ اروپا از سال 2000 به بعد حدود %55 درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص دادند.

جدول:1 گاه شمار مدیریت دانش

با توجه با اینکه هر فرآیند تغییر در سازمان در جهت پیشرفت و رسیدن به اهداف سازمانی نیاز به شناخت فرهنگ سازمانی آن سازمان دارد، هر اقدامی بدون آگاهی از بستر فرهنگی موجود در سازمان، ممکن است پیامدهای پیش بینی نشده و ناخواسته ای به دنبال آورد. امروزه مدیریت دانش به عنوان یک فرآیند تغییر در سازمان ها، در جهت کسب مزیت رقابتی مطرح است. بررسی وضعیت مدیریت دانش و اجرای اثربخش آن در سازمان ها بدون آشنایی و شناخت فرهنگ سازمانی آن سازمان امکانپذیر نیست

ادگار شاین - 2001 - معتقد است فرهنگ برآیند نیروهای عظیم، نهفته و غالباً ناخودآگاه است که رفتار فردی و گروهی ما را رقم میزند. و الگوی ذهنی، نگرش ها و ارزش های مورد قبول ما را تعیین میکند. فرهنگ خاصیتی از گروه است. هرگاه در گروهی تجربه مشترک کافی گرد آید، فرهنگ در آن جوانه می زند

فرهنگ عبارت است از » مجموعه پیچیدهای از علوم12، دانش، هنر13، افکار، اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنتها و بطور خلاصه کلیه آموختهها و عادتهایی که یک انسان به عنوان عضو جامعه اخذ میکند

فرهنگسازمانی مثبت به افرادش احساس قدرت و دانش و مهمتر از همه احساس امنیت و مصونیت عطا میکند، اما فرهنگ سازمانی منفی منجر به محیط کاری زهرآگین میشود که نتیجه آن ایجاد جوی مملو از ترس در میان افراد است - سوپو14، 2006، ص. - 15 فرهنگ سازمانی عبارت است از نظام فرضیات و ارزشهای مشترک در یک سازمان بطور گسترده رعایت میشود و به الگوهای رفتاری خاص منجر میشود

به طور خلاصه فرهنگ سازمانی را میتوان الگویی مشترک میان افراد سازمان دانست که از 3 جزء اساسی زیر تشکیل شده است:

-    ارزشها و هنجارهای مورد پذیرش

-    مفروضات و برداشتهای فردی و گروهی نسبت به هدفها و رسالتهای سازمان

-    چگونگی سازگاری وضعیت سازمان با شرایط محیطی

به عقیده رابینز - 1999 - 16 فرهنگ سازمانی سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر میشود

شکل:1 شیوه شکلگیری فرهنگ سازمان

مولفههای فرهنگ سازمانی از دید رابینز عبارتنداز:

-1حمایت مدیریت

میزان ارتباط سازنده مدیران سازمان با کارکنان را که به آنان کمک و از آنان پشتیبانی میکنند، حمایت مدیران میخوانند

از نظر رابینز حمایت مدیریت عبارت است از میزان یا درجهای که مدیران، کارکنان را در اجرای مناسب وظایف یاری میدهند یا از آنها حمایت میکنند

-2 حس تعلق سازمانی

حس تعلق سازمانی میزان یا درجهای است که افراد، کل سازمان را معرف خود می دانند. هویت سازمانی توسط بعضی از صاحب نظران به عنوان احساس ادراک جمعی اعضای سازمان در مورد جنبه ها و ابعاد متفاوت سازمان تعریف شده است. این ادراکات جمعی عمیق و نسبتاً پایدارند و موجب تفکیک سازمان از دیگر سازمان ها میشوند. تعلق سازمانی حدی است که اعضای خود را با کل سازمان، نه با گروه خاصی، یکی میدانند و دوست دارند که با آن مورد شناسایی قرار گیرند. مواردی مانند، میزان تعهد و وفاداری به سازمان، احساس غرور و افتخار، تمایل به ماندن در سازمان و همه به علت حس تعلق سازمانی است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید