بخشی از مقاله
چکیده
هدف از انجام این تحقیق، بررسی فرایند ساخت فضاهای ذهنی و چگونگی پردازش معنی با استفاده از فضاهای مذکور در غالب زبانشناسی شناختی است. در این تحقیق با بهره گیری از نظریات ژیل فوکونیه 1985 - ، 1994، - 1997، فوکونیه و ترنر - 2002 - و شماری از مقالات ارائه شده توسط محققین مختلف، همراه با ارائه چند مثال از داستان کباب غاز، برگرفته ازکتاب »یکی بود یکی نبود« اثر محمد علی جمالزاده، بررسی مختصری در مورد »فضاهای ذهنی«، »آمیختگی« و چگونگی ادراک مفاهیم، خواهیم داشت.
-1 مقدمه
"زبانشناسی شناختیCognitive Linguistics "یکی از رویکردهای جدید زبانشناسی محسوب میشود که در دهههای 1980 و 1990 در امریکا تحت تاثیر نگرشهای لیکاف - 1987 - G. Lakoff، جانسون - 1987 - M. Johnson و لانگاکرR. Langacker - 1987 - به وجود آمد و با عنوان معنی شناسی شناختی معرفی شد.
از نظر زبانشناسان شناختگرا میان تفکر، معنا و ساختار زبانی پیوندی تنگاتنگ وجود دارد و یکی از دلایل مهم آنها در مطالعه زبان از این فرض ناشی میشود که زبان الگوهای اندیشه را منعکس میکند - کرافت و کروز،. - 2004 همچنین یکی از اصول بنیادی شناخت گرایی این است که معنی چنان بنیادی و مهم است که باید مهمترین موضوع مورد مطالعه در زبان باشد. ماهیت معنی شناسی در این نظریه، گشتالتی است و معادل توانایی های شناختی مانند ادراک و طبقه بندی فرض میشود. در این نظریه زبان قوه ای شناختی و غیر مولفه ای فرض میشود که با فرایندهای شناختی دیگر در ارتباط است و دانش زبانی، یعنی دانش معنی و صورت، در واقع ساختی مفهومی است.
زبانشناسان شناختی عقیده دارند که نه تنها دانش معنایی، مفهومی است، بلکه دانش های نحوی، صرفی و واجی نیز بنیادی مفهومی دارند و فرایندهای شناختی حاکم بر کاربرد زبان، به ویژه تولید و انتقال معنی، شبیه دیگر توانایی های شناختی هستند. یعنی سازمان بندی دانش زبانی با سازمان بندی دیگر دانشهای ذهنی، مانند استدلال، ادراک بصری و قوای حرکتی تفاوتی ندارند همچنین مقولات و ساخت های معنایی، نحوی، صرفی و واجی حاصل شناخت ما از کاربرد گفته ای خاص در بافتی خاص است و مفاهیمی نیستند که از ابتدا وجود داشته باشند بلکه حاصل تجربیات زبانی ما هستند.
یکی بود یکی نبود کباب غاز
"شب عید نوروز بود و موقع ترفیع رتبه. در اداره با هم قطارها قرار و مدار گذاشته بودیم که هرکس اول ترفیع رتبه یافت، به عنوان ولیمه یک مهمانی دستهجمعی کرده، کباب غاز صحیحی بدهد دوستان نوش جان نموده به عمر و عزتش دعا کنند.
زد و ترفیع رتبه به اسم من درآمد. فوراً مسئلهی مهمانی و قرار با رفقا را با عیالم که بهتازگی با هم عروسی کرده بودیم در میان گذاشتم. گفت تو شیرینی عروسی هم به دوستانت نداده ای و باید در این موقع درست جلوشان درآیی. ولی چیزی که هست چون ظرف و کارد و چنگال برای دوازده نفر بیشتر نداریم یا باید باز یک دست دیگر خرید و یا باید عدهی مهمان بیشتر از یازده نفر نباشد که با خودت بشود دوازده نفر.
گفتم خودت بهتر می دانی که در این شب عیدی مالیه از چه قرار است و بودجه ابداً اجازه خریدن خرت و پرت تازه نمیدهد و دوستان هم از بیست و سه چهار نفر کمتر نمیشوند.
با اوقات تلخ گفت این خیال را از سرت بیرون کن که محال است در میهمانی اول بعد از عروسی بگذارم از کسی چیز عاریه وارد این خانه بشود؛ مگر نمیدانی که شکوم ندارد و بچه اول میمیرد؟
گفتم پس چاره ای نیست جز این که دو روز مهمانی بدهیم. یک روز یک دسته بیایند و بخورند و فردای آن روز دسته دیگر. عیالم با این ترتیب موافقت کرد و بنا شد روز دوم عید نوروز دسته اول و روز سوم دسته دوم بیایند."
در این داستان که به صورت »من روایتی یا تک گویی بیان شده، با آدمی طرف هستیم که با بیانی عامیانه و طنزآمیز و گاه خنده آور و هجو کننده ماجرای خاطره ای را نقل میکند. داستانی حادثه پردازانه که هدف نویسنده آن بیشتر انتقاد اجتماعی است. نویسنده ضمن ارائه مطالب جدید، فضایی پویا در ذهن خواننده ایجاد میکند تا عقاید درون متن به تدریج نزد مخاطب آشکار شوند حتی به او توانایی شنیدن صداهای درون داستان را نیز میدهد.
-2 اهمیت موضوع
چرا انسانها دروغ میگویند، تقلید میکنند، فریب میدهند، صحنههای غیر واقعی را پردازش میدهند، از میان اطلاعات گسسته و رویدادهای مختلف به کلیاتی منسجم دست مییابند، چگونه مفاهیم غیرواقعی را درک میکنند؟ چگونه با شنیدن نام یک مکان یا شخص و یا شئی، میتوانند ساعتها در موردش صحبت کنند؟ و...
در زبانشناسی شناختی، زبان یکی از جلوه های کارکرد شناختی ذهن محسوب میشود و اندیشمندان این رشته برای کشف هر چه بیشتر و بهتر ذهن، از زبان و نگاشتهای ذهنی قابل مشاهده در زبان برای تبیین کارکردهای شناختی ذهن استفاده میکنند.
ذهن انسان توانایی خارق العاده ای در درک و خلق معانی جدید دارد و این ویژگی بازتاب توانایی تلفیق مفاهیم میباشد.محققان زبانشناسی شناختی به دنبال راهی برای تبیین و توصیف چرایی و چگونگی فرایندهای معناسازی در ذهن، نظریه فضاهای ذهنی Mentak space Theory و تلفیق مفهومی Conceptual Blending را مطرح کرده اند.
نظریه فضاهای ذهنی را تانن - 1998 - D .Tanen برای بررسی مسائل مربوط به ارجاعات غیر مستقیم و ابهامات ارجاعی، اینگونه مطرح کرد که اصلی ترین علت اختلاف نظرها این است که دو طرف دعوا از واقعیت های عینی یکسان، معانی متفاوتی میسازند. بعدها فوکونیه و ترنر - 1994 - ، و سوییتسر - - 1996، نظریه فضاهای ذهنی را برای تبیین پدیده های متنوع مربوط به زبان و تفکر مورد استفاده قرار دادند و در حال حاضر دامنه این پدیدهها از مجهولات و خلاف واقع ها گرفته - فوکونیه، /1997 دنسی جیرB. Dancygier ، - 2006 تا مدیریت مکالمه - فوکونیه، - 1994 و زبان اشاره، ریاضی، موسیقی و حتی طرحهای خلاق گسترش یافته است.
- 3 فضاهای ذهنی
کباب غاز، شب عید نوروز، ترفیع، شیرینی عروسی، تختخواب گرم و نرم و ...
به اعتقاد فوکونیه - کرافت و کروز Croft and Cruse ، - 33 :2004 فضای ذهنی یک ساخت شناختی است که در ذهن گوینده و شنونده ساخته میشود. در این نظریه معنا در درون زبان وجود ندارد بلکه زبان دستورالعملی برای ساخت معناست. به اعتقاد فوکونیه - سعیدE. Saeed ، - 319 :1997 فرایند ساخت معنا، فرایندی گفتمان محورdiscourse- based است که در آن نوعاً یک جمله واحد نمیتواند بدون شناخت رابطه و وابستگی آن به جملات پیشین تحلیل شود.
فوکونیه - 1994 - بیان میکند که فضاهای ذهنی بخشی از ماهیت زبان یا دستور زبان نیستند. آنها سطوح پنهان نمود زبانی نیستند اما زبان بدون آنها بکار نمیرود. اگر مرجعی برای صورتهای زبانی در دنیای واقعی وجود داشته باشد برای اشاره به آنها از فضاهای ذهنی استفاده میشود. بسیاری از مسائل طبیعی زبان از قبیل منطق، از ساختارهای فضاهای ذهنی سرچشمه میگیرند.
از دیدگاه فوکونیه - همان، - زبان صرفاً با توجه به جهان بیرونی، مدلها، بافتها، موقعیت ها و... تعبیر نمی شود بلکه ساختارهایی متعلق به خود دارد که با استفاده از فضاهای ذهنی، روابط بین فضاها و روابط میان عناصر درونی فضاها ایجاد میشود. علاوه بر این، ارتباط میان افراد در صورتی ایجاد میشود که از اطلاعات زبانی و محاورهای یکسان و فضاهای ذهنی مشابهی برخوردار باشند.
لیکاف در مقاله ای تحت عنوان معنی شناسی شناختی، معنی را ساختاری ذهنی دانست که با استناد به ساختارهای هندسی، فضایی و ملموس شکل میگیرد. فضاهای ذهنی در ابتدا برای پاسخ دادن به مسائلی که به ارجاع مربوط میشوند طرح میشدند مانند:
"هنگامی که دوازده ساله بودم، مرا به مدرسه شبانه روزی فرستادند". این جمله خواننده را به دو فضای ذهنی ارجاع میدهد: یکی فضای زمان حال و دیگری فضای زمان دوازده سالگی گوینده
به عقیده لانگاکر - 47 :2000 - فضای ذهنی جزو ساختهای "نامرئیinvisible "است که اگر بخواهیم آن را به صورت انتزاعی تعریف کنیم صرفاً مجموعهای از عناصر و مجموعهای از روابط است که میان این عناصر وجود دارد.
-1-3 فضاهای ذهنی و جملات
در اداره با هم قطارها قرار و مدار گذاشته بودیم که هرکس اول ترفیع رتبه یافت، به عنوان ولیمه یک مهمانی دستهجمعی کرده، کباب غاز صحیحی بدهد دوستان نوش جان نموده به عمر و عزتش دعا کنند.
گفتم خودت بهتر می دانی که در این شب عیدی مالیه از چه قرار است و بودجه ابداً اجازه خریدن خرت و پرت تازه نمی دهد. تنها همان رتبه های بالا را وعده بگیر و مابقی را نقداً خط بکش و بگذار سماق بمکند. حیف نیست که از چنین غازی گذشت که شکمش را از آلوی برغان پرکردهاند و منحصراً با کره فرنگی سرخ شده است؟
گفتم ای بابا، خدا را خوش نمی آید. این بدبخت ها سال آزگار یک بار برایشان چنین پایی می افتد و شکم ها را مدتی است صابون زده اند که کباب غاز بخورند و ساعت شماری می کنند. اگر از زیرش در بروم چشمم را در خواهند آورد و حالا که خودمانیم، حق هم دارند. چطور است از منزل یکی از دوستان و آشنایان یکدست دیگر ظرف و لوازم عاریه بگیریم؟
و اگرچه به حساب خودش ریش تراشیده بود، اما پشم های زرد و سرخ و خرمایی به بلندی یک انگشت از لابلای یقه پیراهن، سر به در آورده و مثل کرمهایی که به مارچوبه گندیده افتاده باشند در پیرامون گردن و گلو در جنبش و اهتزاز بودند.
آیا نمیشود نصف غاز را امروز و نصف دیگرش را فردا سر میز آورد؟
ولی معلوم بود که فکر و خیال مصطفی جای دیگر است. بدون آنکه اصلن به حرفهای من گوش داده باشد، دنباله افکار خود را گرفته، گفت اگر ممکن باشد شیوه ای سوار کرد که امروز مهمان ها دست به غاز نزنند، می شود همین غاز را فردا از نو گرم کرده دوباره سر سفره آورد.
خدا شاهد است اگر امروز بیش تر از این به ما بخورانید همین جا بستری شده وبال جانت می گردیم. مگر آن که مرگ ما را خواسته باشید.
در معنی شناسی شناختی، علاوه بر واژه ها، ساختار و جمله ها نیز دارای معنی اند. "ساختارهای دستوری ساده زبان، دستورالعمل هایی برای ساختارهای ذهنی در بافت هستند" - فوکونیه - .
در این دیدگاه، جمله ها، حوزه های مفهومی موقتی ای میسازند که در گفتمان به وجود میآیند. این حوزه ها را فضاهای ذهنی مینامند که با یکدیگر در ارتباط اند. طبق این دیدگاه، درک معنی فقط در درک معنای جمله خلاصه نمیشود و تمام معنای جمله نیز در دانستن معانی واژه ها خلاصه نمیشود، بلکه مهم، ساختن معنا از طریق جمله است که از آن به مفهوم سازی یاد میشود هم چنین معانی جمله ها را نمیتوان جدا از بافت و کلام بررسی کرد. در دیدگاه شناختی، واقعیات جهان خارج به خودی خود وجود دارند، اما نحوه ادراک ما از آنها یا به کار گیری آنها در زبان از تجربه جسمی حاصل شده است.
به منظور بررسی بهتر فضاهای ذهنی و جملات، مثال زیر مطرح میشود: - گلفام، علوی، - 1386 "من میخواهم یک آپارتمان بخرم".
این جمله دارای دو فضای ذهنی است یکی فضای واقعیت و دیگری فضای آرزوی من - گوینده - . "من" و "آپارتمان" هم در فضای واقعیت وجود داریم و هم در فضای آرزو، اما در فضای آرزو بین "من" و "آپارتمان" رابطه "خریدن" وجود دارد. البته جمله فوق دارای ابهام است یعنی یک خوانش مشخص و یک خوانش غیرمشخص دارد. در خوانش مشخص من آپارتمان خاصی را در نظر دارم و در خوانش غیر مشخص، آپارتمان خاصی را در نظر ندارم.