بخشی از مقاله
چکیده
یکی از مباحث تازه ای که در ادبیات مطرح شده است تاثیر هنری گزینش و چینش واژه ها در یک متن است . این تاثیر که از یک نظر با دیدگاه فرمالیست در ارتباط است » جادوی مجاورت« نامیده می شود وتاثیری غیر قابل انکار و ملموس است . بدان حد که در برخی نوشته ها جابجایی یا تغییر یک واژه می تواند از تاثیر متن در خواننده بکاهد یا به آن بیفزاید .
در این مقاله به بررسی این شگ رد و تاثیر مثبت یا منفی آن در کتاب نفثه المصدور پرداخته می شود . این کتاب که از آثار مصنوع و متلکف ادبیات فارسی به حساب می آید با نثر مسجع و واژگان غریب از دشوار ترین متون فارسی است. به حدی که گاهی زیبایی موجود در متن در لابلای واژگان نامانوس پنهان شده است . در این تحقیق سعی شده ، تا زیبایی های متن و توانمندی های مولف در گزینش واژه ها و به کارگیری جادوی مجاورت آشکار تر گردد.
مقدمه
از دیدگاه زبان شناسی، زبان مرکز همه ی امور است. بدان جهت که روابط بین واژه های یک زبان بسیار مهم و نقش آفرین اند. - ر.ک: نجفی، 10،1376 به بعد - از طرفی از نظر ساختارگرایی ،واژگان زنجیره ای هستند که زبان موتور محرک آن است. واژه ها در واقع کدهایی هستند که در یک ارتباط عمودی و افقی با یکدیگر می توانند مفاهیم را متعددتر و با ابعاد گوناکون تری منتقل کنند.
با این پیش فرض می توان چنین برداشت کرد که ارتباطی فراتر از آنچه به طور معمول حس می شود بین واژه های یک متن وجود دارد که یک نویسنده ی ماهر از آن به عنوان قابلیتی منحصر بهره می گیرد. این قابلیت منحصر و موثر را می توان جادوی مجاورت نامید.
جادوی مجاورت
شفیعی کدکنی مبدع این ترکیب معتقد است : در ترکیب واژه ها نوعی تاثیر یا سایه روشن معنایی وجود دارد که با جابجایی یا تغییر اجزای ترکیب به هم می خورد . این تاثیر را می توان جادوی مجاورت نامید
این تاثیر به خاطر وجود صامت ها و مصوت های مشترک دریک ترکیب ، واجگاه مشترک یا قریب ، آهنگ خاص و عواملی از این دست ، پدید می آید . به طوری که با جابجا کردن و تغییر اجزا این نظم به هم خورده ، در نتیجه از تاثیر و جادوی آن کاسته می شود . به این ترتیب این شگرد در ادبیات سابقه ای دیرینه دارد ». تاثیر جادوی مجاورت ، در شاهکارهای ادبی جهان و در کتب مقدس عالم و در صدر همه آنها قرآن کریم ، امری است که هیچ کس از آشنایان در آن تردید ندارند
آنچه مسلم است پایه واساس خلق این جادو در بیشتر موارد آرایه های ادبی بخصوص سجع و جناس است . این امر در زبان عربی بیشتر دیده می شود . اما در پاره ای موارد آنچه چنین شگردی را می آفریند هیچیک از آرایه های ادبی نیست . به عنوان مثال خود ترکیب » جادوی مجاورت « با وجود اینکه هیچ آرایه ای در خود ندارد ، از این شگرد بی بهره نیست .برای اثبات این موضوع کافی است یکی از واژه های این ترکیب را با مترادف خودش عوض کنیم و تاثیر ناشی از این تغییر را بررسی نماییم . برای مثال به جای مجاورت ، واژه ی همنشینی می گذاریم » جادوی همنشینی « از نظر دلنشین بودن و آوای کلامی از ترکیب قبلی ضعیف تر است ، چون هجای جامعه شناسان - - cv= در فاصله ی مناسبی تکرار می شود و موسیقی ایجاد می کند .
به این نمونه ها در آثاری چون گلستان سعدی فراوان بر می خوریم : برای مثال در جمله ی » پدر را گفتم : یکی از اینان سر بر نمی دارد که دو گانه بگذارد
بین واژه های دوگانه و بگذارد ، با دیگر واژه هیا موجود در عبارت هیچ مناسبتی نیست اما آیا می توان جای این واژه را با نماز و بخواند جابجا کرد ؟
نفثه المصدور : این رساله نوشته ی محمد نسوی کاتب و وزیر سلطان جلال الدین خوارزمشاه است که آن را بین سال های 632 تا 637 ه.ق و بعد از درگذشت سلطان نوشته است . » موضوع کتاب شرح حوادث زندگی مولف و بلا و مصیبت هایی است که در دربار سلطان جلال الدین خوارزمشاه و حمله ی مغول تحمیل کرده ... سبک نوشته ی کتاب مانند کلیله و دمنه ، نثر مصنوع و در عین حال فصیح است . مولف از آوردن صنایع بدیعی و تجنیسات خودداری نکرده و اشعار عربی و امثال و آیات قرآن و شواهد فراوان ، به کار برده است
شواهد این مقاله از کتاب نفثه المصدور به تصحیح و توضیح امیر حسین یزدگردی ، انتشارات توس سال 1389 استخراج شده است . آنچه در این کتاب به عنوان جادوی مجاورت معرفی می شود ، آهنگ و هماهنگی آوایی است که در اثر کاربرد آرایه ای ادبی سجع یا جناس به وجود آمده است و یا گزینش واژه هایی که به خاطر داشتن حروف مشترک یا قریب المخرج نوعی هماهنگی آوایی در ذهن ایجاد می کنند . این هماهنگی به طور کلی ناشی از دقت نویسنده در به کارگیری درست و منسجم کلمات است . » در بسیاری از عبارات بیهقی یا تذکره الاولیا و یا نثرهای عین القضات همدانی شما به حالتی از اجماع کلمات برخورد می کنید که در منتهای قدرت ترکیب و انتظام قرار دارند به حدی که اگر کلمه ای پس و پیش شود و یا کلمه ای به مترادف خود تبدیل شود آن سلسله و انتظام به هم می خورد . -
این ترکیب و انتظام در نهایت و در مجموع نثر ، نوعی موسیقی ایجاد می کند که هم کلام را دلنشین تر می کند و هم به سپردن نوشته در حافظه ، و بالا بردن التذاذ ادبی کمک می کند ». استفاده از موسیقی کلمات و تناسب و تقارن ها در نثر ، همیشه یکی از اصول فن بلاغت به شمار می رفته است
البته این نکته را نیز باید در نظر داشت که این موسیقی در نثر نباید منجربه وزن پیدا کردن آن شود چون در این صورت از تعریف نثر به دور خواهد بود یا به قول ارسطو : شنونده آن را مصنوع تلقی خواهد کرد
اینک به بررسی برخی از این ترکیبات و عبارات در متن نقثه المصدور می پردازیم .
خلق جادوی مجاورت با آرایه ی سجع
سجع یکی از روش هایی است که با اعمال آن ، در سطح دو یا چند کلمه - یک جمله - یا در سطح یک یا چند جمله - کلام - موسیقی و هماهنگی به وجود می آید و یا موسیقی کلام فزونی می یابد
یکی از ویژگی های نثر قرن ششم و هفتم آوردن سجع های متعدد در عبارت است . » به صورتی که در اواخر قرن هفتم به غایت تکلف و کمال خود رسید . در این دو قرن ، با آنکه نویسندگان بزرگ ایران هنوز استعمال سجع را موجب عدم تمکن یکی از دو رکن کلام و در نتیجه تنگ شدن مجال معنی می دانستند ، حتی خود نیز نتوانستند در شیوه ی نویسندگی از تاثیر و نفوذ آن بر کنار بمانند
اما سجع نسوی در نفثه المصدور با همه ی تکلف ، گاهی خلاف ویژگی های نثر این دوره دلنشین و زیبا جلوه می کند . "این رساله از حیث شیوه و سبک ، به همان شیوه ی معاصرین است و می توان گفت از حیث جزالت و استحکام بر غالب مراسلات بها الدین بغدادی رجحان دارد . .. سجع هایش از دو یا سه بیش نیست و چهار سجع به ندرت در آن دیده می شود."
از جمله سجع های موجود در متن که به کمک واج آوایی و تکرار حروف و گاهی نیز به تنهایی در خلق موسیقی و جادوی مجاورت موثرند به موارد زیر اشاره می شود :
سلامت از میان امت چون زه کمان گوشه نشین شده
قسام سعادت در ورق مرادات در نوردیده است