بخشی از مقاله
چکیده
"شاهزاده هرمز و نازنین گل" ، داستان عامیانه منثور متعلق به قرن سیزده هجری در شرح عشق شاهزاده هرمز فرزند سلطان ابراهیم ،پادشاه اسلامبول و دلاوری های او برای رسیدن به معشوق خود، نازنین گل ، دختر پادشاه خجستان است. ویژگیهای سبکی بسیاری از داستانها یا رمانسهای عاشقانه سنتی و عامیانه را در این داستان میتوان دید؛ ازجمله جنبههای شگفتآوری چون خرق عادتها، انسانها،جانوران، گیاهان، موجودات، مکانها و اشیای شگفت انگیز، طرح مدور، گزارههای قالبی،استفاده از اشعار و ضرب المثلها، کنایات و اغراقها. زبان و بیان این داستان، نیمه ادبی است.
نثر آن به شیوه نثر دوران قاجار است و کهنگی آثار دوره صفویه را ندارد. افعال وصفی وعبارات عامیانه فراوانی در آن دیده میشود. بنمایههای مهم داستانهای عامیانه و عیاری درداستان دیده میشود. این مقاله به معرفی و تحلیل ابعاد گوناگونساختاری و محتوایی داستان شاهزاده هرمز و نازنین گل می پردازد.
-1 مقدمه
یکی از قصه های عامیانه منثور دوره قاجار"شاهزاده هرمز و نازنین گل" است. این داستان، رمانس عیاری در شرح عشق شاهزاده هرمز فرزند سلطان ابراهیم ، پادشاه اسلامبول و دلاوری های او برای رسیدن به معشوق خود، نازنین گل، دختر پادشاه خجستان است. این داستان از جمله آثار ادبیات مکتب خانه ای در عصر قاجار بوده که خواننده فراوان داشته است.مقاله با هدف شناخت محتوا، روش قصه گویی و بن مایه ها و عناصر داستانی این قصه فراهم آمده است. روش نویسندگان پرداختن به وجوه مختلف قصه شناسی شاهزاده هرمز و نازنین گل بر اساس روش توصیفی-تحلیلی است.
-2 قصه های عامیانه
ادبیات داستانی عامیانه به تمامی روایتهای تخیِلی، سرگرم کننده و آموزنده اطلاق می شود که در قالب نظم و نثر به صورت مکتوب یا شفاهی در کنار ادب رسمی در میان مردم رواج دارد. ادبیات داستانی عامیانه آن دسته آثاری هستند که محتوا و مضمون، سبک نگارش، مخاطبان و شکل ارائه آن، باب پسند عامه و در میان مردم رایج باشد. ایرج پزشک نیا به همین دلیل که داستان امیرارسلان قبل از کتابت، در میان مردم چرخش نیافته و روایت های گوناگون پیدا نکرده، در عامیانه بودن آن تردید می کند.
اما محمد جعفر محجوب داوری قطعی را دشوار می داند؛ زیرا قصه هایی با نثر فصیح، اما مضمون عامیانه نیز نوشته شده اند؛ مانند سندبادنامه، بهار دانش و هزار و یک شب، گاه تحریر ادبی و عامیانه یک قصه در دست است؛ مثل بختیارنامه - محجوب، - 126:1383 وی به طور مشخص قصه های مکتوبی که از زبان قصه گویان شنیده شده مثل شاهنامه، رموز حمزه و حسین کرد شبستری یا از روی کتاب خوانده می شده مثل امیرارسلان، چهل طوطی و سلیم جواهری را داستان عامیانه برمی شمارد
محجوب شاهنامه را به دلیل توجه عوام به آن، خواندن به صورت نقالی و وجود روایت های شفاهی جزو داستان های عامیانه میآورد؛ درحالی که قطعاً جزو ادبیات کلاسیک است. اما میرصادقی داستانی را عامیانه می داند که مخاطب آن مردم باشند
آسابرگر دو وجه خیال پردازی و طنزآمیز بودن را به قصد تفنن و سرگرمی از ویژگی های داستان های عامیانه برمی شمارد که در واقع هدف داستان های عامیانه است - آسا برگر، - 144:1380 در فرهنگ اصطلاحات ادبی، قصه عامیانه به "قصه های کهنی اطلاق می شود که به صورت شفاهی یا مکتوب در میان یک قوم از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و گونه های متنوعی از اساطیر بدوی، قصه های پریان تا قصه های مکتوبی که موضوعات آن برگرفته از فرهنگ قومی است"
در این تعریف، کهن بودن و گردش بین نسل ها و موضوع مردمی قصه ها از مشخصه های آن دانسته شده است. کهن بودن امری نسبی است. کهن تا چه زمانی؟ آیا تمام قصه های کهن که روایت های متفاوتی از آنها در دست است، مثل بسیاری از داستان های مثنوی و عطار، عامیانه است؟
علاوه بر قصه های مکتوب، بخش عظیمی از داستان های عامیانه را افسانه ها، مثل ها و لطایف غیرمکتوب تشکیل می دهند که در ادبیات شفاهی همواره سینه به سینه نقل شده و به نسل های بعدی رسیده است.
هدف عمده نقل داستان های عامیانه، سرگرمی و تفریح خاطر مردم بوده است. میرصادقی در ورای این هدف، ترویج اصول انسانی و عدالت اجتماعی را هم درون مایه و زیربنای فکری و اجتماعی داستان ها قلمداد می کند
چادویک با مقایسه شعر پهلوانی با قصه عامیانه، شعر پهلوانی را موجب سرگرمی دربار و قصه های عامیانه را سرگرمی مردم روستا می داند که قدمت آن بسیار بیشتر است
این قصه ها همواره مورد توجه کودکان بوده است چرا که مادران و مادر بزرگان برای فرزندان خود نقل می کرده اند. "درگذشته دایه ها و خدمتکاران حرمسراها بسیاری از این قصه ها را از حفظ بودند و برای سرگرمی کودکان نقل می کردند
مولانا حسین واعظ کاشفی در فواید قصه خواندن و شنیدن می گوید:اولا اینکه از احوال گذشتگان خبر داده شود. دویم آنکه چون عجائب و غرائب شنود، نظر او به قدرت الهی گشاده گردد. سیم چون قدرت و محنت و شدت گذشتگان شنود و داند که هیچکس از بند محنت آزاد نبوده است، او را تسلی یابد. چهارم چون زوال ملک و حال سلاطین گذشته شنود، دل از حال دنیا و دنیا بر دارد و داند که با کسی وفا نکرد و نخواهد کرد. پنجم عبرت بسیار و تجربه بیشمار او را حاصل آید
-3 قصه های عامیانه در دوره قاجار
قصه های عامیانه در دوره قاجار با ایجاد چاپخانه و رواج چاپ سنگی، چهره ای دیگرگون یافت و به طورگسترده ای میان مردم رواج یافت. نخستین چاپخانه از سال 1232ق. از دوره فتحعلی شاه به بعد در ایران - تبریز - راه افتاد و موجبات چاپ کتب از جمله کتاب های داستانی را فراهم آورد. قصه های بلند عامیانه، داستان های حماسی منظوم و منثور و داستان های بزمی منظوم و منثور و قصه های مذهبی و تعلیمی به تمامی با چاپ سنگی در اختیار خوانندگان قرار گرفت. بیشتر این نوع داستان ها با تصاویری تزیین یافته بود. شاهنامه ای مصور، مشهور به شاهنامه اولیای سمیع انتشار یافت.
مهم ترین حادثه ادبی در سال 1259ق با ترجمه الف لیله و لیله به هزار و یک شب اتفاق افتاد. دراین سال عبداللطیف طسوجی متن الف لیله عربی را به فارسی بازگرداند و سروش اصفهانی اشعار آن را سرود. روایاتی از آثاری مانند دلیله محتاله، سلیم جواهری، سیف الملوک و بدیع الجمال که مربوط به دوران قبل بود در این دوره تجدید روایت شد. دراین دوره چاپ آثار مکتب خانه ای رواج یافت و بیش از هفتاد اثر پدید آمد.
اغلب این آثار دینی و اخلاقی بودند. فلک ناز و خورشیدآفرین و نوش آفرین نامه در سالهای 1263 و 1276 ق؛ پهلوان نامه حسین کرد شبستری با روایتی تازه تر، امیرارسلان نامدار در همین سال ها منتشر و با اقبال عامه مردم مواجه شد. نقش میرزا محمدعلی یا احمد شیرازی معروف به نقیب الممالک، نقال خاص ناصرالدین شاه قاجار و خالق امیرارسلان نامدار بسیار برجسته است. او دو اثر دیگر هم دارد: یکی ملک جمشید طلسم آصف و حمام بلور که از قصه های منثور عامیانه مشهور فارسی است و دیگری زرین ملک نوش آفرین نامه که تحت تاثیر این داستان نوشته شده، در همین دوران خلق می شود.
-4 شاهزاده هرمز و نازنین گل شاهزاده هرمز و نازنین گل داستانی عامیانه منثور متعلق به قرن سیزده هجری در شرح عشق شاهزاده هرمز فرزند سلطان ابراهیم، پادشاه اسلامبول و دلاوری های او برای رسیدن به معشوق خود نازنین گل ،دختر پادشاه خجستان است.این داستان از متون مکتب خانه ای نیز بوده است. نویسنده آن همچون بسیاری از قصه های عامیانه نامعلوم است. تنها سرنخی که می توان از این اثر به دست داد آن است که در فهرست نسخه های خطی منزوی تحت عنوان"روایتی از شیخ عطار" ذکر گردیده است.