بخشی از مقاله

چکیده

ابزارها و دست سازهها، صنایع دستی، و به طور کلی تاریخ و فرهنگ چندهزارساله بشریت، میتوانند به عنوان ابزاري جهت پویش کاربرد علم، در زندگی گذشتگان مورد استفاده قرار گیرد و هم سو با آن کشف فعالیتهاي ریاضیوار کردن در لابهلاي اشیاء موجود در موزهها، هم میتواند به ایجاد علاقه در دانشآموزان کمک کند و هم اینکه طریقهي حل بسیاري از مسائلی را که گذشتگان جهت بهبود زندگی خود و رفع احتیاجات و نیازهاي خود مورد استفاده قرار میدادند، مشاهده و با آنها آشنایی پیدا کنند.

حال با توجه به اینکه ارتقاء، بسط و گسترش درك عمیق از ریاضیات مدرسهاي یکی از اهداف آموزشی به شمار میآید، ایجاد ارتباط بین مفاهیم برنامهدرسی مدرسهاي و تجاربی که دانشآموزان در مکانهاي مختلف نظیر موزهها و مراکز فرهنگی میتوانند به دست آورند به منظور تحقق این امر، ضروري میباشد. وجود مراکز فرهنگی و موزهها میتواند تجارب افراد و به خصوص گذشتگان ما را در ذهن دانشآموزان مجدد بازسازي کند. از این رو بر آن شدیم تا بین فرش و فعالیتهاي ریاضیوار کردن فرشبافان و برنامه ریاضی مدرسهاي پل ارتباطی برقرار کنیم.

بنابراین بر اساس چارچوب نظري ریاضیات قومی و سپس با استفاده از قومنگاري دادهها را تجزیه و تحلیل کردیم. نتایج حاصله، نشان میدهد که هر چند گذشتگان ما تحصیلات آکادمیک و رسمی نداشتند اما کاربرد ریاضی در فعایتهاي روزانه آنها جالب و در نوع خود بینظیر است. از همین رو، آموزش و حتی معرفی این فعالیتها ، علاوه بر ایجاد علاقه و انگیزش در دانشآموزان، میتواند بر فرایند یاددهی و یادگیري آنها تاثیر بسزایی داشته باشد.

1-1    مقدمه

ریاضیات علم اعداد است و شاید به جرات بتوان آن را یکی از قدیمیترین علوم در سیر تکاملی تاریخ بشر دانست به گونهاي که همهي علوم به آن نیازمنداند. از این رو میتوان به قاطعیت چنین گفت که ریاضیات مادر و ریشهي اصلی تمام علوم است. اگر چنین گفتهاي صحت داشته باشد چرا بسیاري از دانشآموزان، از ریاضیات گریزان هستند، چرا تصور ذهنی آنها از ریاضیات در دوران مدرسه چندان خوب و لذت بخش نیست.

چنانچه شوراي ملی تحقیقات آمریکا1 چنین گزارش می کند که »براي بسیاري از اعضاي جامعه، خاطرات ماندگارشان از ریاضیات مدرسه ناخوشایند است« . - 10 :1989 - چرا دانشآموزان قادر به مشاهده زیبایی هاي ریاضی نیستند و از حل مسائل آن لذت نمیبرند. چرا در ذهن اکثر دانشآموزان معلمان ریاضی نماد خشونت در مدرسه هستند و چرا از ریاضیات سدي ساخته شد تا در تصور همگان، گذر از این سد همانند »رفتن به قلهقاف« به نظر برسد. مشکل کار کجاست؟ آیا در این مسیر معلم مقصراست، نظامآموزشی؟ دانشآموز؟ یا کتاب درسی؟ به جاي اینکه مقصر را پیدا کنیم، بهتر است که راه حل مناسب ارائه شود.

یکی از این راه حل ها، ساختن یک عینک که بتواند از درون عدسیهاي آن زیبایی ریاضیات را به براي دانشآموزان به نمایش گذاشت. شاید ساخت چنین ابزاري غیرممکن به نظر برسد اما با کم تامل میتوان این ابزار را در واقعیت مشاهده کرد. آري موزهها و مراکز فرهنگی و سنتی و کتابخانهها همگی می توانند همانند این عینک جادویی عمل کنند. حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا این مراکزي میتوانند در پیشبرد فرآیند یاددهی و یادگیري مطالب درسی موثر باشد و چگونه میتوانیم فرآیندهاي آموزشی را درون این مراکز به اجرا درآورد.

قطعا پاسخ به این پرسش مثبت است. وجود مراکز فرهنگی، تاریخی، موزهها، کتابخانهها و ... میتواند تاثیرات شگرفی بر فرآیندهایی یاددهی و یادگیري محتواي درسی داشته باشد فقط کافی ایست با نگرشی متفاوت به آنها نگاه کرد. مگرنه اینکه تاریخ تمدن بشري، نوع پوشش، نوع زندگی، نوع غذا ، فرهنگها و برخوردهاي اجتماعی، سنگ نوشتهها و کتبه نوشتهها به جا مانده از گذشتگان، معماريها و بناهاي تاریخی، سیاستهاي کشورداري و طریقه امرار معاش و ابزارهایی که گذشتگان براي فعالیتهاي روزانه خود مورد استفاده قرار میدادند، زندگی و سرگذشت بزرگان علمی، سیاسی، تاریخی و ... را میتوان در چنین مراکزي مشاهده کرد. در واقع این مراکز میتوانند به عنوان یک دایره المعارف تاریخی عمل کنند.

پس با این وجود چرا دانشآموزان ما باید تاریخ تمدن خود را فقط در کتابهاي درسی بخوانند و چرا وجود مراکز تاریخی و بازدید از آنها در نظام آموزشی کشور ما کم رنگ و حتی محو شده است. آیا تاریخ چند هزارساله ما در قالب کتاب درسی مدرسهاي میگنجد؟ چرا به جاي مرور مطالب در کتاب درسی و حفظ طوطیوار مطالب، دانشآموزان به کشف حقایق موجود در موزهها نمیپردازند؟

وجود اماکن تاریخی و فرهنگی در هر کشور گواه اصالت و استواري پایههاي فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادي آن کشور است. این اماکن میتواند شامل موزهها، کتابخانهها فرهنگسراها و ... باشد. اگر به درست در این اماکن بنگریم، بسیاري از مسائل که جزء مواد درسی هستند را میتوان مشاهده کرد. ما با دیدگاه ریاضی پا در این عرصه گذاشتیم و هر آن چیزي که مشاهده میکنیم از صافی ریاضیات عبور میدهیم.

تعیین قبله، مسائل مربوط به تعیین ارث، ساختن بناها و عمارتهاي قدیمی، نجوم و ستارهشناسی، ساختن تقویم، ساختن ساعتهاي آفتابی، اندازهگیري دور زمین و حتی در صنایع دستی نظیر سفالگري، قالیبافی، حصیربافی، خیاطی، کاشی کاري و ... می توانیم ریاضی وار کردن را مشاهده کرد. از این رو ما قالی را براي برقراري ارتباط بین برنامه درسی مدرسهاي انتخاب کردیم. این انتخاب به دو دلیل اهمیت دارد:

الف - اول اینکه مهد بافت قالی، طراحی، رنگرزي و تمام فرایندهاي مربوط به آن ایران بوده و از دیرباز این سنت در بین ایرانیان رواج داشته است و در اکثر موزههاي جهان نشانی از قالی بافی و بافت فرشهاي نفیس ایرانی به چشم میخورد؛

ب - دلیل دیگر، آشنایی دانشآموزان با این محصول فرهنگی ایست. چرا که بدون اغراق همهي ایرانیان با قالی آشنایی داشته و قالی براي آنها معنادار و جزء زندگی افراد است.

وجود گرهها و داربستها، طرحها و رنگآمیزيهاي متفاوت این ابزار سه بعدي در مناطق مختلف بر پیچیدگی کار قالی بافان افزوده است و تفاوت در یک از این عوامل می تواند سبب خلق طرح و نقشی بی نظیر در قالی شود. که در نهایت همهي اینموارد میتواند منشاء قومی و جغرافیایی نیز داشته باشد. چنانچه در کشورهایی نظیر ترکیه، قفقاز، ایران، آسیاي مرکزي،غرب چین و هند به طور سنتی کار بافت صورت میگرفت.  اما در بین این کشورها قالی ایرانی چه از نظر کیفیت و چه از نظر طرح و نقش و رنگ آمیزي در بالاترین رتبه ي خود قرار گرفته است. از طرف دیگر گستره بافت قالی در ایران نیز وسیع است که یکی از مناطقی که شامل این گستره می شود کرمان است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید