بخشی از مقاله

چکیده

مدیریت دانش نه تنها مقدم بر اثربخشی سازمانی است، بلکه واسطهاي میان عوامل سازمانی و اثربخشی می باشد. در اقتصاد عصر حاضر، تنها منبع پایدار براي مزیت رقابتی، دانش است. برنامهریزي راهبردي براي مدیریت دانش داراي پنج مؤلّفه اصلی مأموریت، راهبردها، تصمیمهاي راهبردي، برنامهها و روشهاي اجرایی را شامل میشود. پیاده سازي مدیریت دانش در سازمان نیاز به یک برنامهریزي راهبردي داشته و این برنامه ریزي شامل مجموعه تصمیمها و فعالیتهاي مدیریتی دانش براي هدایت و تعیین عملکرد بلندمدت سازمان در تولید، به اشتراك گذاري و به کارگیري دانش میباشد. در مطالعه حاضر معیارهاي لازم براي پیاده سازي مدیریت دانش بیان شده و نقش پارامترهاي فرهنگ و اعتماد در سازمانهاي دولتی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به تحلیل انجام شده، فرهنگ و اعتماد متقابل در سازمانهاي دولتی بیشترین اثر خود را بر بکارگیري دانش بوسیله مجموعه سازمانی میگذارند.

کلمات کلیدي: مدیریت دانش، برنامهریزي راهبردي، فرهنگ سازمانی، اعتماد

مقدمه

امروزه سازمان ها سخت تلاش میکنند تا بهعنوان پیشگامان مهارتهاي مدیریت دانش شناخته شوند و از این طریق مزد تلاش و کوشش خود را بگیرند. این مهم از طریق کاربرد دانش براي مقاصد نوآوري امکانپذیر است. در سازمانهاي پیشرو دانش به عنوان یک عنصر توانمندساز شناخته میشود که می تواند سازمان را آن چنان متحول کند که قادر باشد قابلیتهاي شگرفی را از دیدگاه بهره وري و کارایی ارائه دهد.فرهنگ و راهبرد سازمانی به عنوان کلیديترین عوامل سازمانی در اثرگذاري بر اثربخشی سازمانی ومدیریت دانش شناخته شده اند، به طوریکه می توان راهبرد سازمانی را به عنوان یک برنامه سازمانی درایجاد و به کارگیري داراییهاي دانشی درنظرگرفت.

مدیریت دانش میتواند به عنوان یکی ازمکانیزمهاي میانجی مؤثر در رابطه عوامل سازمانی و اثربخشی سازمانی عمل کند. با این وجود نقش میانجیگر مدیریت دانش به اندازه کافی مورد بررسی قرار نگرفته است. کشف و شناسایی نقش بالقوه آن به عنوان یک عامل میانجی، درك بهتري از نحوه استفاده آن در دستیابی به اهداف سازمانی میدهد. مدیریت دانش موفق میتواند مزیت رقابتی، تمرکز بر مشتري، بهسازي کارکنان، نوآوري و هزینههاي کمتر در یک سازمان را افزایش دهد. مدل مفهومی این پژوهش ازمدل ژنگ و همکارانش گرفته شده است. با این تفاوت که بعد ساختار سازمانی از مدل حذف گردیده است.درهمین راستا، با توجه به تعاریف ابعاد مدیریت دانش، فرهنگ و راهبرد سازمانی و اثربخشی سازمانی، پژوهشگران درتلاش هستند تا تأثیر فرهنگ و راهبرد سازمانی را بر اثربخشی سازمانی با لحاظ نقش میانجیگر مدیریت دانش، مورد سنجش قرار دهند.

مزایاي مدیریت دانش:
از مزایاي عمده دست یافتنی مدیریت دانش می توان به موارد زیر اشاره کرد:

-    تسهیم و کسب توانایی رقابت گسترده
-    ارتقاي کیفیت و مهارت تصمیم گیري و پرهیز از هر زمان و انجام دوباره کاريها
-    ارتقاي سطح پاسخگویی به مشتریان                                                                                                                                                                                                                                -    بالا بردن میزان حمایت از کارکنانی که در تولید و تبادل دانش مشارکت دارند                                                                                                                                                                        -    ارتقاي اثربخشی افراد، عملکردها، محصولات و خدمات بهتر
-    ایجاد فرصت هاي جدید بازار
-    تداوم دانش سازمانی: در سازمانهایی که تعویض کارکنان بالاست، مدیریت دانش، ساز و کارهاي اثربخش است که می تواند دانش را از کارکنان با تجربه به کارکنان جدید منتقل کند تا دوام کار حفظ شود

اهداف مدیریت دانش
بیشتر افراد و سازمانها مدیریت دانش را به دلایل زیر به کار می گیرند:
-    افزایش همکاري
-    بهبود بهره وري
-    تشویق و قادر ساختن فرآوري
-    غلبه بر اطلاعات زیادي و تحویل فقط آنچه مورد نیاز است
-    تسهیل جریان دانش مناسب از تأمین کنندگان به دریافت کنندگان بدون محدودیت زمان و فضا
-    تسهیل اشتراك دانش میان کارمندان و بازداشتن آن از اختراع دوبارة چرخ به کرات
-    افزایش آگاهی سازمانی از خلاهاي دانش سازمانی
-    بهبود خدمات مشتري

فنون فراهم آوردن دانش
براي تسهیل درگردآوري دانش می توان از فنون زیر استفاده کرد:
-1 مصاحبه بسته یا مصاحبه باز: استفاده از مجموعه اي از پرسشهاي از قبل آماده و ارائه آن به دانشکار و متخصص در قالب مصاحبه بسته و مصاحبه باز
-2 تحلیل پروتکل: این تحلیل یک گفت و شنود شفاهی است که طی آن دانشکار یا متخصص به طور واضح دربارة دلایل و فرایند تصمیم گیري، برجسته سازي احتمالات و منطقی بودن پیگیري احتمالات خاص، صحبت می کند.
 -3 مشاهده یا شبیه سازي: دانش نگار یا مهندس دانش می تواند دانش کار و متخصص را در حین انجام کار مشاهده کند و یا از شبیه سازي براي کمک به تعیین سناریوهاي »پس اگر. . . « استفاده کند.

-4 مهندسی و ثبت دانش به کمک رایانه: متخصص - دانشکار - می تواند به طور مستقیم از ابزارهاي رایانه اي براي ایجاد درخت تصمیم گیري، نمودارهاي تأثیر و همچنین نمایههاي میانجی براي ساختار خرید پایگاه دانش استفاده کند.

مخازن دانش

هدف این مخازن، تقویت حافظه، قدرت تحلیل، انتقال دانش، ارتقاي سطح علمی، آیینها، روشهاي کار در سازمانهاست. جداسازي دانش با شخص به وجود آورنده آن، موجب شکل-
گیري مخازن دانش میشود. این مخازن باید با بهبود امکان رویارویی افراد تازه وارد با کارکنان قدیمی در سازمان، خلق داستانها و اسطورههاي سازمانی و انتقال عمومی آیینها و شعائر فرهنگی، اعتقادي و جریان عادي اشتراك دانش را تسهیل و تسریع کنند.مخازن تولید دانش به شش گروه زیر طبقه بندي می شود - داونپورت و پروساك، 1379؛حمیدي زاده، : - 1383

-1 مستندسازي دانش
-2 پایگاه اطلاعاتی گفت و گوها                                                                                                                                                                                                                                          -3 دانش محیط بیرونی
-4 دانش با ساختار محیط بیرونی
-5 دانش بدون ساختار محیط درونی
-6 دانش مکتوم یا نامشهود
مدل عمومی دانش در سازمان

شکل1 مدل عمومی دانش را نشان می دهد. همانگونه که مشاهده می شود این مدل از چهار فعالیت اصلی تشکیل شده است:

-1 ایجاد دانش: این مرحله شامل تمام فعالیتهایی است که دانش یا دانشهاي جدید را به سیستم وارد می کند. در اینجا فعالیتهایی نظیر کشف، ایجاد و یا توسعه دانش، حائز اهمیت است. چنانکه داونپورت و پروساك نیز گفتهاند به هنگام صحبت دربارة دانش آفرینی، همان اندازه که منظورمان »دانش کسب شده« به وسیله سازمان است، »دانش خلق شده« در درون آن نیز مورد نظر است. در حقیقت، همه سازمانهاي سالم، دانش را خلق و از آن استفاده میکنند. آنها بدون دانش جدید نمی توانند پویایی خود را حفظ کنند.

-2 حفظ و نگهداري دانش: در اینجا فعالیتهایی مورد نظر است که دانش را در سازمان ماندگار می کند در این راستا می توان به حافظه سازمانی اشاره کرد. مهمترین وظیفه حافظه سازمانی، نگهداري از دانش سازمانی است. اما باید توجه داشت که حافظه سازمانی، صرفاً توانایی نگهداري دانش هاي صریح را دارد. در کنار حافظه سازمانی باید حافظه فردي را که محل نگهداري دانشهاي نهفته است مورد توجه قرار داد. براي اثربخشی برنامههاي مدیریت دانش، باید میان این دو نوع حافظه پیوندي تنگاتنگ برقرار کرد.

-3 تبدیل و انتقال دانش: یکی از مشکلات و چالشهاي اصلی مدیریت دانش تبدیل و انتقال دانش نهفته به دانش صریح است. در اینجا فعالیتهایی مطرح می شود که با جریان دانش از شکلی به شکل دیگر و یا از فردي یا گروهی به فرد یا گروهی دیگر، در ارتباط است فعالیتهایی نظیر کدگذاري دانش و تشکیل تیمهاي تبادل دانش در این مرحله حائز

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید