بخشی از مقاله
چکیده
اگرچه در بدو امر ناباروری به عنوان یک اختلال فیزیولوژیک طبقهبندی میشود، اما تجربه ناباروری فراتر از یک نارسایی فیزیولوژیک، ابعاد روانی و اجتماعی فوقالعادهای مییابد.یک عملکرد مرکزی باروری، تکمیل ازدواج است و عمده مطالعات مشخص کردهاند که فرزندان برای ایمن کردن پیوندهای خانوادگی ضروری هستند. ناتوانی در داشتن فرزند اغلب با عزت نفس پایین، افسردگی، مشکلات جنسی، شرم، احساس گناه و قطع رابطه با دوستان، خانواده و همکاران مرتبط است.
این مسائل اغلب با پیامهای فرهنگی پیچیدهتر میشوند به طوری که چالشهای پزشکی، هیجانی و ارتباطی مرتبط با ناباروری را هدایت میکنند. فرهنگ نقش معناداری در دادن معنای متفاوت به ناباروری دارد. در کشورهای شرقی، باروری یکی از فاکتورهای بسیار باارزش است و هنگامی که باروری با مشکل رو به رو شود، میتواند منجر به بحرانی روانی شود. به بیانی دیگر راه مواجهه افراد با ناباروری تا حدی به ارزشها و نرمهای اجتماعی فرهنگیِ جامعهای که در آن زندگی میکنند بستگی دارد.
بنابراین همگام با مدلهای زیستی روانی اجتماعیِ ناباروری، عکسالعملها به مشکلات باروری ممکن است به بهترین نحو به عنوان بافتی در نظر گرفته شود که توسط تعامل میان روابط بین فردی، پارامترهای فیزیولوژیک، عوامل خطر و عوامل حمایتکننده و انتظارات فرهنگی مشخص میگردد به طوری که نمیتوان اثر فرهنگ را ناچیز انگاشت.
در حالی که برخی از افراد، ناباروری را به عنوان آشفتهکنندهترین حادثه زندگی هموزن با مرگ همسر تجربه میکنند، سایرین خیلی آن را مهم نمیانگارند. تفاوت در میزان سازگاری ممکن است بازتاب تفاوتهای زیربنایی در منابع/آسیبپذیری درونفردی و بینفردی باشد که بر نحوه تفسیر افراد از ناباروری و مهمتر از آن، از اثری که ناباروری بر بقای زندگی زناشویی میتواند داشته باشد و توانایی مقابله آنها با چنین موقعیت پرتنشی اثرگذار است. به این ترتیب این مقاله به بررسی نقش فرهنگ در تجربه ناباروری پرداخته است.
مقدمه
سازمان بهداشت جهانی - 1WHO - ناباروری2را ناتوانی در بارداری پس از یک سال مقاربتِ منظم، بدون استفاده از روشهای جلوگیری تعریف کرده است - دروزول3 و اسکریپولک4، . - 2009 متأسفانه علیرغم آن که ناباروری پدیدهای جهانی است و به طور متوسط نه درصد از زنان در جهان با این مشکل درگیرند - بویوین5، بانتینگ6، کالینز7 و نایگرن8، - 2007، دانش ما در خصوص فرایند مواجهه با ناباروری، پیامدها و ابعاد، بسیار محدود و غالباً همراه با نتایج ضد و نقیضی است که امکان ایجاد یک جمعبندی مطلوب را فراهم نمیسازد.
تقریباً به صورت جهانی، ناباروری به عنوان دورانی بسیار پراسترس توصیف شده است که بر بهزیستی ازدواج و همچنین بهزیستی هر یک از طرفین اثرگذار است - جردن9 و رونسون10، . - 1999 این تجربه به عنوان یک استرسور چند بعدی، نیاز به سازگاری هیجانی زیادی دارد - کلمتی11، ریتانن 12، سیهو13، سورنی14 و کوپنن15، - 2010، به طوری که به عنوان چهارمین حادثه تلخ زندگی در طول عمر زنان شناخته شده است - لیکریدو16، گورونتی17، دلسیدو18، لورادیس19 و وسلاماسیس 20، - 2009 و همراه با حسی از ناامیدی و درماندگی، از دست دادن کنترل فردی، استرس و افسردگی است. کوبلر راس1969 - 21، به نقل از گیبسون22، - 2007، مراحل مرگ و مردن را در توصیف این تجربه به کار برده است.
والد بودن مرحلهای ضروری در رشد روانی، جنسی و اجتماعی زنان و مردان به وجود میآورد که اجرایی کردن تعدادی از اهداف زندگی آنها و ارضای نیازهایی معین را ممکن میسازد - دروزول و اسکریپولک، . - 2009 به طوری که توانایی داشتن فرزند از نظر اجتماعی برای تداوم خانواده، فرهنگ و نوع بشر لازم فرض شده است. در بیشتر جوامع، والد شدن به عنوان نقشی قابل انتظار و هنجاری، برای افراد بزرگسال در نظر گرفته میشود