بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف کنترل خشم و تاب آوری در دختران نوجوان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام پذیرفت. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 10 دختر نوجوان کانون که در دامنه سنی 14 - 20 سال قرار داشتند، به روش هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار مطالعه مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده بود
از طریق کدگذاری محوری تجزیه و تحلیل شد که عبارتند از: برداشت دختران از کانون اصلاح و تربیت، واکنش خانواده از شنیدن خبردستگیری، خانواده ناکارآمد، تحریکات هیجانی، برخورداری یا عدم برخورداری از توانایی کنترل خشم، میزان تعامل و تأثیرپذیری، و مهارت های فردی در ارتباط با تاب آوری بود.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد میزان کنترل خشم و تاب آوری در نوجوانان کانون پایین است و علاوه برپایین بودن این دوسطح، خانوادههای بیمارگونه، نقش دوستان، همسالان و جنس مخالف، ویژگیهای شخصیتی - خویشتن داری ضعیف، خودکنترلی هیجانی پایین، منبع کنترل بیرونی - از عوامل مؤثر بر بزهکاری هستند.
مقدمه
نوجوانی یکی از دوره های حساس رشد انسان است و باید مورد توجه خاص روان شناسان وجامعه شناسان قرار گیرد. در این دوره بسیاری از مهارتها و ویژگی هایی که فرد بزرگسال به آنها نیاز دارد، شکل میگیرد. درصورت بی توجهی به این نکته ممکن است نوجوان مهارتها و آگاهیهای اشتباه و مضری را بیاموزد که نه تنها برای خود که برای اطرافیان وجامعه خطرناک است
اهمیت توجه به دوره نوجوانی وقتی دوچندان میشود که بدانیم طبق آمارگزارش شده از کانون اصلاح و تربیت قریب به 80 درصد از مددجویان این مرکزتربیتی در سالهای 89 - 93 را نوجوانان مابین سنین 10 - 18 سال تشکیل می-دهند.در بحث بزهکاری نوجوان سه سؤال مطرح میشود: نوجوان چه کسی است؟ بزهکاری چیست؟ و آیا تفاوت جنسیت، سبب تفاوت بزهکاری میشود؟در پاسخ به سؤال اول عمدتاً از معیار سن استفاده می شود.
در سراسر جهان قوانینی که به بزهکاری نوجوان مربوط میشوند، یک حد سنی را مشخص میکنند چنان چه فردی در آن محدوده سنی نباشد دیگررویهها و سنجههایی که مربوط به بزهکاری نوجوان است در مورد او مصداق پیدا نمیکند و این حد سنی در کشورهای مختلف، متفاوت است.
در این خصوص نکته مورد توجه ای که - احمدی و ابراهیمی، - 1391 به آن اشاره کردند این است که اندیشمندان اجتماعی تمامی افراد را که مرتکب رفتار انحرافی میشوند در یک رده مورد بررسی قرار نمیدهند، بلکه بر اساس ویژگیهای فردی و اجتماعی آن ها، اقدام به تفکیک رفتارهای انحرافی میکنند. یکی از ملاک های مهم و اساسی در این تفکیک گزاری، ملاک سن منحرفان از قواعد و هنجارهای اجتماعی است؛ یعنی یک رفتار انحرافی بر ا ساس اینکه از چه کسی سر بزند، تعبیر متفاوتی از آن به عمل میآید.
با معیار قراردادن سن منحرفان، به رفتار انحرافی جوانان که هنوز به سن قانونی نرسیده اند، رفتار بزهکارانه میگویند. در پاسخ به سؤال دوم همانطور که - جلایی پور و حسینی نثار، - 1387 به آن اشاره کردهاند باید گفت که واژه بزهکاری از ابهام بیشتری برخوردار است و معانی گوناگونی به آن نسبت داده میشود. کلمه delinquency از کلمه لاتینی delinquere به معنای فراموشی و غفلت گرفته شده است و اصطلاحاً به این معناست که معیارهای پذیرفته شده رفتاری در یک جامعه مشخص از سوی عده ای نوجوان مورد غفلت قرار بگیرد.
با این حال در قوانین اکثر کشورهای جهان بزهکاری به عنوان یک عمل ضد اجتماعی پذیرفته شده است. یکی از عواملی که میتواند در نوع جرم تأثیرگذار باشد جنسیت است. جنسیت نیز نوع جرم را متفاوت میکند. دخترها و پسرها ویژگیهای خاص شخصیتی خود را دارند و هرکدام با توجه به جنسیت و ویژگیشان به جرائم گوناگون کشیده میشوند. مثلاً دخترها به جرائمی همچون روابط نامشروع جنسی و تن فروشی و روابط با جنس مخالف کشیده میشوند، علی رغم آنکه در آقایان نیز تن فروشی دیده میشود.
از طرفی دیگر دخترها از لحاظ جسمی و روحی سریع وابسته میشوند و این وابستگی بودن به جنس مخالف از سوی دختران همیشه سریع اتفاق میافتد. فرار از خانه جز ناهنجاریهایی است که در هردو جنسیت دختر و پسر رخ میدهد، اما باید توجه داشت که این اتفاق در دخترها با توجه به روحیه حساس و شکننده آنها بیشتر رخ میدهد . باید توجه داشت که دخترها بدلیل عاطفی بودن شکننده و مثل شیشه هستند و شیشه اگر بشکند دیگر نمیتوان آنرا پیوند زد
نوجوانان بزهکار معمولاً از خانواده واجتماع طرد میشوند یا دارای خانواده هایی با سطح نظارت پایین هستند، بنابراین بافشارروانی واسترس مواجه اند - فرانک و همکاران، . - 2014 در میان دختران بزهکاری که در کانون اصلاح و تربیت به سر می برند نیز، این ویژگی ها دیده میشود و آن ها معمولاً در یک لحظه در اثر یک هیجان آنی تصمیم نادرست گرفته اند و توان فرار از قانون را نداشته اند.
پژوهشها نشان میدهند کنترل خشم و تاب آوری که از عوامل مهم سازگاری با موقعیتهای سخت است در این افراد پایین است. یکی از عوامل اساسی و مؤثر بر سلامت روانی، خشم است. خشم یکی از هیجانات مهم و ذاتی انسان بوده و واکنشی شایع و متداول نسبت به ناکامی و بدرفتاری است. ولی در برخی مواقع بهرهگیری نابجا از آن موجب برخی مشکلات سلامتی شخصی و بین فردی برای افراد میگردد. از این رو ناتوانی در مدیریت خشم، افزون بر ناراحتی شخصی، اختلال در سلامت عمومی و روابط میان فردی، ناسازگاری و پیامدهای زیان بار رفتار پرخاشگرانه را در پی دارد