بخشی از مقاله
چکیده
در نگرش جامعه شناختی به ادبیات، ارتباط تنگاتنگی بین ادبیات وجامعه وجود دارد. در واقع ادبیات هچون آیینهای تمام نمای منعکس کننده فرهنگ وجامعه است. جهانبینی آفرینشگر ادبی متأثر از ویژگیها، اعتقادات وفرهنگ جامعه خود است که در آثارش نمایان میشود. هوشنگ مرادیکرمانی، یکی از نویسندگان برجسته معاصر در عرصه ادبیات کودک و نوجوان است.
یکی از مهمترین جنبههای داستاننویسی وی، توجّه به بازتاب زندگی جامعه روستاییان است. بیان ویژگیهای فرهنگی و آداب و رسوم روستاییان، ستون فقرات هنر نویسندگی وی را تشکیل میدهد و این نویسنده در این عرصه به مکتب واقعگرایی تعهّد دارد، به همین سبب آثار وی ظریف بررسی از دیدگاه جامعه شناختی به خوبی داراست.
مرادی کرمانی به بیان تصویری زنده وپویا از زندگی روستانشینان میپردازد و هوشمندانه ویژگیهای فرهنگی و بومی جامعه روستایی را در قالب باورها و عقاید عامیانه، جشنها، بازیهای بومی و محلی، نظام خانوادگی روستایی به تصویر میکشد. هدف مقاله حاضر ارائه یک تعریف دقیق از جوامع روستایی و بررسی فرهنگ و سنن بومی در آثارداستانی مرادی کرمانی است.
تعریف روستا
ده یا قریه که در کتابهای نثر قدیم به صورت دیه هم دیده میشود. در پارسی باستان»دیهو« به معنی سرزمین، ناحیه و کشور آمده است. در ایران ده، از قدیمیترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی و جایی بوده است که در آن گروه-هایی از مردم روستایی برای همکاری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرد هم تجمع یافتهاند. ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اعتبار این است که یک واحد تشکیلاتی در زندگی اجتماعی است. - نیک خلق، . - 25 :1382
جامعه روستایی که به آن جامعه کوچک یا جامعه قومی نیز گفتهاند »به گروهی از انسانها اطلاق میشود که دارای نحوه زندگی مشابه، زبان، آداب و رسوم و مقتضیات اجتماعی مشترکیاند. افراد آن در فعالیّتهای کشاورزی شرکت دارند و پیوند-های بسیار نزدیک خانوادگی در میان آنها برقرار است. روابط فردی موجود میان اعضای جامعه روستایی بسیار نیرومند است و با الگوهای رفتاری سنّتی مشخص گردیده است. شیوه زندگی افراد در جامعه روستایی، عموماً غیررسمی است و چنین جوامعی دارای آداب و رسوم قوی و پایداریاند.« - کوین، . - 202
روستاییان معمولاً در عکس العمل نسبت به ایدههای تازه فاقد نوآوری هستند. آنها اغلب اعمالی را که توسط اجدادشان رعایت میشده است، دنبال میکنند و در بسیاری موارد نسبت به شقوق دیگر شناخت و آگاهی ندارند. با اینهمه، هنگام عرضه نوآوریهایی در زمینه تولید کشاورزی، امور بهداشتی درمانی، تغذیه، استقبال گرمی در پذیرش این نوآوریها از خود نشان نمیدهند. یکی از دلایلی که دهقانان کمتر پذیرای چیزهای نو هستند، به این دلیل است که شیوه زندگی، آنان را وادار کرده است که از ریسک کردن در مورد چیزهای نو و نامطمئن بپرهیزند.
فقر و در دسترس نبودن سرمایه، بدون شک در عدم پذیرش رویههای جدید که نیازمند هزینههای نقدی زیادی است، تأثیر دارد. - ازکیا، . - 58 ادبیات داستانی در ایران، همواره با نگرش داستان نویسان ایرانی به روستا نویسی و بازتاب زندگی قشر روستانشین جامعه همراه بوده است. مرادیکرمانی داستانهایی با حال و هوای خاص روستایی که مملو از بیان ویژگیهای آنان از جمله: آداب و رسوم، عقاید و باورها، ویژگیهای طبیعی، ویژگیهای فرهنگی و ... مردم روستاهای حاشیه کویر آفریده است که به سبب وجود ویژگیها و عناصر بومی در داستانهایش، شایسته است که، او را نویسندهای اقلیمگرا بنامیم.
نویسنده با سالها زندگی متمادی میان روستاییان و آشنایی نزدیک با دردها و رنجهای آنان، به خوبی توانسته تصویر همه جانبهای از جامعه روستایی ارائه دهد. به این ترتیب خاستگاه اقلیمی نویسنده در شالوده بخشی اثر وی و استحکام اسلوب نوشتههای او انکار ناپذیر است. »هر نویسندهای به صرف تعلّق به منطقه جغرافیایی خاص و با قرار گرفتن در شعاع این مؤثرها، آنها را در ذهن و ضمیر خود حل و فصل میکند و خواه ناخواه در صورت ظاهری و ژرف ساخت آثار هنری خویش، کنشهای مشابهی با دیگر نویسندگان هم اقلیم بروز میدهد، آنگاه استکه، فراوانی این مشترکات میتواند سبک یک اقلیم را از اقلیم دیگر متمایز کند.«
مرادیکرمانی از طبقه روستاییان، نیز به عنوان یکی از طبقات مطرح در داستانهای خود یاد میکند و با اشاره به مسائل مختلف زندگی آنان، مجموعهای از اطلاعات پیرامون ویژگیهای جغرافیایی، فرهنگی و ... را در قالب گفتاری روان بازگو مینماید. توجه به روستاییان و سبک زندگی آنها، جزء مضامین مورد علاقه نویسنده است که با دقت به بیان آنها پرداخته است و از آنان به عنوان یکی از طبقات محروم جامعه در داستانهای خود یاد میکند، وی مجموعهای از اطلاعات وسیعی پیرامون زندگی روستاییان از جمله: ویژگیهای فرهنگی، باورها و عقاید، طرز پوشش، و ... در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
شاخصههای فرهنگی روستاییان در آثار مرادیکرمانی:
فرهنگ »فقط مجموعهای انباشته از آداب و رسوم و شیوههای مختلف زندگی نیست؛ بلکه نظامی سازمان یافته از رفتارها و یا شیوه عمومی زندگی گروه یا گروههایی از مردم است. عناصرفرهنگی از قبیل عادات، سنّتها، اعتقادات، ارزشها و نقاط مشترک انسانها را به یکدیگر پیوند میدهد و هویّت اجتماعی به وجود میآورد.« - محسنی، . - 85: 1375
فرهنگ روستایی، به طور عمده متأثر از سنّتهای روستایی است و در برگیرنده هنجارها و ارزشهای اجتماعی، روابط اجتماعی، روابط انسان با طبیعت و... است. ضرب المثلها، ترانهها، افسانهها، آداب و عادت اجتماعی و ... از مقولههای اساسی فرهنگ روستایی به شمار میروند. مرادیکرمانی به بیان پارهای از ویژگیهای فرهنگی از جمله: آداب، جشنها و بازی-های محلی و ... اشاره میکند، این عناصر خرده فرهنگی از یک سو، سبب برقرار ماندن روابط بین مردم روستایی شده و از سوی دیگر، پارهای از این عناصر، همراه با بازتابشان در جهان داستانها به حیات خود ادامه میدهند.
عقاید و باورهای عامیانه مردم روستایی
خرافه و عقاید عامیانه »یک پدیده روحی اجتماعی است که از دورههای حیات تاریک آدمیان در روزگاران گذشته حکایتها دارد و آنچنان در ذهن بشر نفوذ کرده است که طرز فکر، استدلال و عمل او را تحت سلطه خود در آورده، به طوریکه با غریزه او عجین شده است؛ در واقع، عقل و استدلال قادر نیست که در همه موارد بر غریزه تحت سیطره خرافات فائق شود.« - وارنینگ، ،. - 5-6 :1371 باورهای عامیانه، معلول زندگی آدمی و عکس العمل او در مقابله و جدال با طبیعت و محیط اسرارآمیز پیرامون وی هستند.
زمانی که آدمی در مقابل پدیدهای به دلیل عقلانی و منطقی دست نمییابند، برای پاسخگویی به چراییهای شکل گرفته در ذهنشان، دست به دامن پارهای از عقاید و باورهای خرافی میشوند؛ در حقیقت همه این پندارها ناشی از درماندگی انسانها در برابر مشکلات است، بررسی باورهای عامیانه روستایی در آثار مرادیکرمانی به منظور تأیید این مطلب است که این عقایدها منحصر به جامعه روستایی نیست؛ بلکه این باورهای خرافی در میان همه مردم دیده میشود. وی از بعد اجتماعی به این مسائل مینگرد و در این موضوع، آثار او، آیینه اعتقادات و باورها و تفکرات و اندیشه-های مردم جامعه روستایی است، باورها و عقاید خرافی بازتاب یافته در آثار مرادیکرمانی، میتوان در سه دیدگاه بررسی کرد:
-1 باورها و عقاید خرافی به مربوط به موجودات موهوم - آل - .
-2 باور به چشم زخم و راههای دفع آن.
-3 باور و عقاید مربوط به افسون و جادو.