بخشی از مقاله

چکیده

هدف این مقاله پاسخ به این سوال اصلی است که امام علی - علیه السلام - طی دوران حکومت خود با استفاده از چه ابزارهایی عملا با فساد مبارزه می کردند؟ نگارنده ابتدا فساد را از دیدگاه های گوناگون از جمله فساد اقتصادی، اخلاقی و اداری تقسیم نموده و برای هر مورد راهکارهای عملی آن حضرت را تبیین نموده است. نتایج این مقاله می تواند برای کارگزاران نظام اسلامی، محققین و پژوهشگران و دانشجویان مفید باشد.

مقدمه

ماندگاری نظام های سیاسی تا حد زیادی مرهون سلامت نظام اداری ، سیاسی و اقتصادی یک کشور است از سوی دیگر، فساد، از عوامل اصلی بازماندن نهادها و جوامع از دست یابی به اهداف، و از موانع اساسی رشد و تکامل آنها به شمار می رود. به همین دلیل، همواره کسانی که درپی سلامت نظام اجتماعی بشر، رشد و تکامل آن بوده اند، به دنبال پیش گیری و مبارزه با این پدیده شوم اجتماعی بوده اند. پیامبران و اولیای الهی، در این میان نقش بسیار برجسته ای داشته اند. آنان مبارزه با فساد و تباهی و برقراری قسط و عدل در جامعه را سرلوحه برنامه های تبلیغی خود قرار داده، در این راه، جان نثاری های فراوانی از خود نشان داده اند

ازآنجاکه راه حل هایی که برای اصلاح جوامع ارائه می گردد، باید براساس ارزش های پذیرفته شده در آن جامعه باشد، در جامعه اسلامی نیز می بایست راه حل های اصلاحی، متناسب با الگوها و آموزه های اسلامی ارائه گردد. بی تردید، امروزه یکی از معضلات جامعه اسلامی فساد در جامعه است ازآنجاکه بهترین درمان، در جلوگیری از فساد، اقدامات پیشگیرانه برای برون رفت از این مشکل می باشد، باید راه حل های اسلامی را که بازدارنده از فساد هستند شناسایی و معرفی شوند . از این رو، این پژوهش با مراجعه به سیره قولی و رفتاری اهل بیت عصمت و طهارت - ع - ، بخصوص امیرالمؤمنین علی علیه السلام درصدد ارائه راه حلی برای پاسخ به این پرسش است که عوامل و راه کارهای جلوگیری از فساد چیست؟ در این مقاله، به تفکیک ابعاد مختلف فساد پرداخته شده و سپس برای هر یک راه کاری ارائه شده است.

الف - تعریف فساد اداری

ارائه تعریفی واحد، از اصطلاح فساد اداری کاری بس دشوار است؛ چراکه فساد اداری، دارای گستره مصداقی فراوانی است که بیان تعریفی جامع، که شامل همه آنها گردد، به سادگی ممکن نیست. ازاین رو، باید با تعریف مفهوم فساد اداری، از طریق نشانه ها و عوارض فساد اداری، مصادیق آن را تشخیص داد. بنابراین، هر تعریفی که ارائه شود، یا کاملاً در مقابل تعریف های دیگر قرار می گیرد، یا ناظر به تعداد محدودی از ابعاد این پدیده می شود. از این رو، نمی تواند بیانگر تمامی ویژگی ها و مشخصات آن باشد و آن را کاملاً از پدیده ها و مفاهیم نزدیک به آن متمایز سازد. بدین ترتیب، بدون درگیر شدن با تعاریف مختلف این اصطلاح، مستقیماً به تعریف موردنظر می پردازیم.

واژه فساد از ریشه فسد به معنای جلوگیری از انجام اعمال درست و سالم است. معادل انگلیسی آن، Corruption از ریشه لاتینی corruptus، به معنای شکستن و نقض کردن است. چیزی که شکسته یا نقض می شود، می تواند قوانین و مقررات یا قواعد اداری باشد. بدین معنا، فساد یعنی هر پدیده ای که مجموعه ای را از اهداف و کارکردهای خود بازدارد

اما در اصطلاح فساد اداری عبارت است از: استفاده غیرقانونی از اختیارات اداری/ دولتی برای نفع شخصی. در این تعریف، به طور ضمنی فرض شده است که مجموعه ای از قوانین و ضوابط مدون اداری وجود دارند که چارچوب فعالیت های مجاز اداری را تعیین می کنند. آنگاه هرگونه رفتار اداری که مغایر با این قوانین بوده و انگیزه ارتکاب آن انتفاع شخصی باشد، فساد اداری تلقی می شود. اما ازآنجاکه ارزش های فرهنگی و اخلاقی هر جامعه متفاوت است و در یک جامعه این ارزش ها در طول زمان تغییر می کنند، برخی از محققان معتقدند: فساد اداری را می باید با توجه به دیدگاه های عمومی مردم تعریف کرد

در ادبیات مرسوم توسعه نیز فساد بر دو نوع تقسیم می شود: یکی فساد بوروکراتیک و اداری و دیگری مجموعه ناهنجاری هایی که هریک ناظر بر جنبه ای از فساد است. اما فساد اداری، به هر نوع سوء استفاده ای اطلاق می شود که از امکانات عمومی در جهت منافع فردی صورت گیرد

در تعریفی دیگر، فساد عبارت است از: هرنوع تصرف غیرقانونی در اموال دولتی و سوء استفاده از موقعیت و استفاده غیر قانونی از اختیارات و قدرت در جهت استفاده از امکانات مالی، فساد مالی. که البته این تعریف دارای مصادیق زیادی است: اختلاس، رشوه، اخاذی، رانت های اقتصادی، دریافت وجوه من غیر حق - بدون داشتن حق - و... - رئیسی، 1380، ص. - 114 به بیان دیگر، فساد یعنی هر پدیده ای که یک مجموعه را از اهداف و کارکردهای خود باز دارد و یا دور کند. بدین ترتیب، در اقتصاد، فساد به معنی شکل گیری رفتارهای اقتصادی است که با مفاهیم پذیرفته شده و اهداف آن مکتب ناسازگار باشد

انواع و سطوح فساد

مطالعه فساد در جوامع مختلف، نشانگر آن است که فساد بیشتر در دو سطح صورت می گیرد: سطح کلان و سطح خرد. فساد در سطح کلان، بیشتر به نخبگان سیاسی، مدیران عالی رتبه و مقامات ارشد دولت ها مربوط می شود. تعبیر دیگر از این سطح فساد، فساد یقه سفیدان است. به همین ترتیب، سطح خرد فساد که به فساد یقه آبی ها معروف است، عبارت است از: مبادلات، معاملات و بده بستان های فاسدی که در سطح کارمندان رده پایین و در ارتباط مستقیم با ارباب رجوع صورت می گیرد

افراد با توجه به نقشی که در اتخاذ تصمیمات دولتی و چرخه فعالیت های دولت ایفا می کنند، به سه زیرمجموعه تقسیم شده اند:

رهبران سیاسی و مدیران عالی رتبه دولت

منظور از رهبران سیاسی و مدیران عالی رتبه، گروه معدود افرادی است که قدرت سیاسی را در یک کشور در دست دارند و تصمیمات مهم کشوری را در زمینه قانون گذاری، سیاستگذاری و تخصیص منابع اتخاذ می کنند.

کارمندان شاغل در نظام اداری

منظور از این سطح از افراد در نظام اداری، کسانی هستند که به طور رسمی یا قراردادی در استخدام ادارات، مؤسسات، نهادها و شرکت های دولتی هستند. به این افراد، وظایف مشخصی در چارچوب دستورالعمل ها و قوانین اداری محول می شود.

شاغلین در بخش خصوصی و شهروندان غیرشاغل

این زیر مجموعه، شامل کلیه شاغلین در بخش خصوصی و افراد غیرشاغل نظیر بازنشستگان، بیکاران، افراد شاغل به تحصیل و افراد تحت تکفل - زنان خانه دار، کودکان، از کارافتادگان - می باشند. این گروه، قسمت اعظم افراد جامعه را شامل می شوند. بدیهی است که خویشاوندان سیاستگذاران و کارمندان دولت نیز اعضای آن هستند

فساد اداری از منظر امیرالمؤمنین علیه السلام

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام، بیست و پنج سال پس از رحلت پیامبر اکرمخانه نشین شد. پس از این مدت طولانی، با اقبال عمومی و اصرار مردم، حکومت و رهبری جامعه اسلامی را بر عهده گرفت. یکی از علل اقبال مردم به امیر مؤمنان علیه السلام، به ستوه آمدن مردم از فساد موجود در هیأت حاکمه و انحرافات موجود و روی آوردن عده ای به بازگشت به سنت های جاهلی بود.

انحرافات و فساد به موجود در حکومت و زمام داران و کارگزاران حکومتی در زمان خلیفه سوم به اوج خود رسید. عثمان در دوره خلافت خود، خلاف ها و اشتباهات بسیاری را مرتکب شد. او حتی ظواهر را هم رعایت نمی کرد. خود را صاحب بیت المال و اختیار مردم می پنداشت. این نگرش وی، مفاسد اداری و اقتصادی فراوانی را در پی داشت. امیر مؤمنان علیه السلام در بیان موقعیت عثمان می فرماید:

بالأخره سومی به پاخواست و همانند شتر پرخور و شکم برآمده، همّی جز جمع آوری و خوردن بیت المال نداشت. بستگان پدری او، به همکاری اش برخاستند. آنها هم چون شتران گرسنه ای که بهاران به علفزار بیفتند و با ولع عجیبی گیاهان را ببلعند، برای خوردن اموال خدا دست از آستین برآوردند، اما عاقبت بافته هایش پنبه شد و کردار ناشایست او کارش را تباه ساخت و سرانجام، شکمبارگی و ثروت اندوزی، برای ابد نابودش ساخت

بنابراین، هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام به حکومت رسید، با انبوهی از مفاسد و انحرافات در نظام اداری و حکومتی مواجه بود. ایشان مبارزه با این مفاسد را از همان نخستین روزهای حکومت آغاز کرد. امام علیه السلام در دومین روز از حکومت خود، با صراحت به بخشی از سیاست اصلاحی خویش اشاره کرده، می فرماید:

بدانید هر زمینی را که عثمان بخشید و هر ثروتی را که از اموال خداوندی هدیه کرد، به بیت المال باز می گردد؛ چراکه حقوق گذشته را چیزی از میان نبرد و اگر این ثروت ها را بیابم، در حالی که مهریه زنان شده یا در شهرها توزیع شده باشد، به جایگاهش بازگردانم؛ چراکه عدالت را گشایشی است و هر آن کس که عدالت برایش تنگ باشد، ستم بر او تنگ تر خواهد بود

بزرگان قوم، آنگاه که صراحت عزم جدی علی علیه السلام را برای مبارزه با مفاسد و تحقق بخشیدن به عدالت اجتماعی مشاهده کردند، اعتراض و اشکال تراشی را آغاز نمودند. اما آن حضرت، در مقابل مخالفت ها و اعتراض ها کوتاه نیامد و تردید نکرد و با قاطعیت بیشتر بر ادامه کار تأکید و فرمود: خدا قسم! اگر بمانم و سالم باشم، آنان را بر راه روشن استوار خواهم داشت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید