بخشی از مقاله
چکیده
کلیله ودمنه و مرزباننامه از جمله آثار گرانسنگ ادب فارسی است که مضامین زیبا و حکمتآمیز در آن فراوان است ، مطالب اخلاقی ، موضوعات اندرزی ، فضایل و رذایل که مطالع آنها برای همگان جذاب و قابل تأمل است و راهگشای زندگی فردی و اجتماعی آدمیان است .چگونه زیستن و تعامل با دنیای خارج و روابط انسانی را می آموزد وخواننده هوشمند را به تفکر وامیدارد تا بیاموزد که چگونه به صفات نیک آراسته شود و از رذیلت-های اخلاقی و پلشتی و پلیدی بپرهیزد
البته درخلال داستانهایی که پادشاهان در آن مخاطب واقعی هستند تا با پی بردن به شیوههای درست اخلاقی و دوری کردن از صفات پلید ونادرست جامعهای آرمانی را برای زیردستان خود بسازند و لازمه ساختن جامعه آرمانی و بسامان ، متّصف بودن به صفات نیکو و دوری کردن از بد خلقیها و زشتیهاست در این مقاله سعی کردیم بر شیوه تقسیمبندی ابنمسکویه رازی در کتاب تهذیب الاخلاق، به بیان فضایل و رذایل اخلاقی موجود در دو اثر گرانبهای ادب فارسی؛ کلیلهو دمنه و مرزباننامه ، بپردازیم .
مقدمه
از آنجا که بخش عمدهای از اخلاق، به تصحیح و تکمیل رفتار میپردازد، در نگرشی بسیار عام، رفتار آدمی از این چهار حالت خارج نیست ، یا به خداوند مربوط است، یا به خود آدمی ، یا به مردم و یا به طبیعت؛ و مقصود و منظورِ همه کتابهای اخلاقی نیز تنظیم و تبیین هرچه نیکوتر این رفتارهاست .
اخلاق، موضوعی درونی است که بخشی از آن نمود بیرونی دارد، با جامعه بیرونی انسان در ارتباط است و برای ساختن و ساخته شدن؛ معماریِ درست بیرون و درون ،لازم و ملزوم یکدیگرند .
در کتاب " تهذیب الاخلاق " ابن مسکویه رازی ، اعمال انسان به خیر و شر تقسیم می شود و قوای سهگانه ؛عقلیه، غضبیه و شهویه تشریح می گردد سپس برحسب این قوا، به طبقهبندی انواع فضایل و رذایل میپردازد و میگوید : هرگاه حرکت این قوا بر اساس اعتدال باشد، از نفس ناطقه -که فرد بدان میاندیشد و تشخیص میدهد-، فضیلت - علم - حاصل میشود که میوهاش حکمت است؛ و از نفس غضبیه که بدان خشم میگیرند، دلاوری نشان میدهند و به کارهای دشوار اقدام میکنند ، فضیلت - حلم - به دست میآید که نتیجهاش شجاعت است؛ و از نفس شهویه که بدان در پی حصول لذات و شهوات برمیآیند ، فضیلت - عفت - پدیدار میگردد که محصولش »بخشش« است.
سپس از جمع این سه فضیلت در حال اعتدال، فضیلت دیگری حاصل میشود که کمال و تمام قوای انسانی است و آن "عدالت " است. و از اینجاست که حکیمان اجناس فضایل را چهار دانستهاند: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت؛ اضداد این فضایل نیز چهار است: جهل، شر، جبن و جور. است.«
ابن مسکویه آنگاه به بیان انواع و اقسام صفاتی میپردازد که زیرمجموعه هر یک از فضایل مذکور است؛ مثلاً ؛هوشمندی، خوشحافظگی، تعقل و خردمندی، آسانیادگیری و خوشفهمی، از فضایل حکمت است و در عوض، سفاهت - زیادهروی در تفکر - ، بلاهت - بیکار گذاشتن عقل - ، جُربزه - زیرکی و استعداد برای فریفتن - ، نمایش تیزهوشی، مبالغه در بحث و جدل، پافشاری در شبهات واهی و بیاساس، سفسطه در عقاید و ... از رذایل
حکمت است.