بخشی از مقاله

چکیده

نظریه بینامتنیت بر این اصل اساسی استوار است که هیچ متنی خودبسنده و اصیل نیست و میان متون، مکالمه مستمر وجود دارد و هر متنی بر پایه متون دیگر و پیشمتنها بنا شده است. البته این بحث فراتر از موضوعتأثیر و تأثّر و نقدِ منابع و یافتن سرچشمههادر نقد سنّتی است. ریشه بینامتنیت به نظریه »منطق مکالمه« باختین میرسد و نخستین بار ژولیا کریستوا این اصطلاح را به کار برد.

از نظر کریستوا رابطه بینامتنی، موجب پویایی و چندمعنایی متن و تعامل پیچیده آن با متون دیگر میشود. در این مقاله، رابطه بینامتنی رمان جای خالی سلوچ از محمود دولتآبادی با حکایت »مرد گریزان از شتر مست و آویزان در چاه« از کلیله و دمنه بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که پیشمتنِ دولتآبادی در بخشی از رمانش، حکایت مذکور از کلیله و دمنه بوده، اما پایان داستان با آن متفاوت است و جزئی از متن مرجع را نفی میکند.

مقدمه

از ویژگیهای انکارناپذیر هر متنی رابطه و پیوند و گفتگوی آن متن با متون پیش از خود و متون همعصرش میباشد و از اینرو هیچ متنی خودبسنده، مستقل و قائم به ذات نیست و بر پایه متون دیگر بنا شده است. » در یک متن مشخص، مکالمهای مستمر میان آن متن و متونی که بیرون از آن متن وجود دارند جریان دارد. این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند. -

قدما این موضوع را تحت عنوان تأثیر و تأثّر و منشأشناسی و سرچشمهیابی مورد مطالعه و بررسی قرار میدادند و گاه در مواردی شاعری به سرقت و دزدی ادبی متّهم میشد

و منظورش دیوان عنصری و فرخی و تأثیرپذیری امیرمعزی از آن دو است. اما با پیدایش نظریه بینامتنیت، امروزه اعتقاد بر آن است که بینامتنی، بر غنای متن میافزاید و به درک بهتر و عمیقترِ آن میانجامد و اینبسیار فراتر از بحثِ تقلید یا سرقت و ... است که در نقد سنتی مطرح بود.

نگارنده در این مقاله، پیوند بینامتنی دو متن کلاسیک و معاصر را بررسی کرده و بر این باور است که رمان جای خالی سلوچ محمود دولتآبادی در بخشی که ما آن را داستان » لوک سیاه« نامیدهایم، با قصه »مرد گریزان از شتر مست و آویزان در چاه« کلیله و دمنه، مکالمه و و رابطه بینامتنی دارد.

پیشینه پژوهش

مهری باقری - - 1379 در مقاله »حکایت مرد آویزان در چاه«، پیشینه حکایت مذکور در کلیله و دمنه را در متون پیش و پس از کلیله بررسی و شناسایی کرده و میگوید که ریشه این حکایت به »مهابهاراتا«، حماسه بزرگ هند میرسد.

لازم به ذکر است که تاکنون قصه »مرد گریزان از شتر مست و آویزان در چاه« کلیله و دمنه، از منظر نظریه بینامتنیت بررسی نشده و به ارتباط آن با رمان جای خالی سلوچ در هیچ جایی اشاره نشده است.

بینامتنیت و نظریهپردازان آن

بنابر نظریه بینامتنیت - Intertextuality - ، هیچ متنی قائم به ذات و اصیل نیست و متنها همواره با یکدیگر مربوطند و با هم در گفتگو هستند. بینامتنیت در واقع، درهمتنیدگی متون و ارجاعات آشکار و تلویحی یک متن به متون دیگر است. »بینامتنی به رابطهای اطلاق میشود که بین دو یا چند متن وجود دارد. این رابطه در چگونگی درکِ »درونمتن« مؤثر است. »درون متن«، متنی است که متون دیگری را در خود جای میدهد و یا حضور آنها را منعکس میکند. -

نخستین کسی که اصطلاح بینامتنیت را به کار برد، منتقد فرانسوی، ژولیا کریستوا بود که در مطالعاتش درباره باختین بدان رسید. بنابراین محققان، ریشه بینامتنیت را به نظریه »منطق گفتگویی« میخاییل باختین، نظریهپرداز بزرگ روس در قرن بیستم می-رسانند. اگرچه باختین واضع اصطلاح بینامتنیت نیست اما آرای او درباره »چند صدایی در رمان« و » مکالمه و گفتگومندی« زمینههای بحث بینامتنیت را نزد کریستوا فراهم آورد.

باختین معتقد است موضوع سخن هرچه که باشد از قبل بر زبان آمده است و در این باره میگوید: » سمتگیری گفتگویی، کیفیت شاخص و آشکار سخن است. سخن در تمام مسیرهایی که به موضوع آن ختم میشود به سخنِ غیر - فرد دیگر - برخورد می-کند و از وارد شدن به عمل متقابل و زنده و حاد با آن گریزی نمییابد. فقط آدم اسطورهای و به کلی تنها که با اولین سخنِ خود به دنیایی بکر و هنوز بیان ناشده نزدیک میشد، توانست از این سمتگیری متقابل در مناسبات با سخن دیگر برکنار بماند. -

به هر حال، کریستوا واضع اصطلاح بینامتنیت و مهمترین چهره در آن به شمار می-رود و بحث از بینامتنیت بدون ارجاع به وی ناممکن است. او واژه بینامتنیت را نخستین بار در سال 1966 در مقاله »کلمه، گفتگو، رمان« به کار برد که در آن به تشریح آرای باختین پرداخته بود. 

به عقیده گراهام آلن، کریستوا نه تنها اصطلاح بینامتنیت را وضع کرده، بلکه با این کار، چهرهای- باختین- را معرفی میکند که از آن پس مهمترین نظریهپرداز قرن بیستم لقب میگیرد. این بدین معناست که بینامتنیت و آثار باختین از یکدیگر قابل تفکیک نبوده و در فهم بینامتنیت، علناً باید به فهمی از آثار وی دست یافت.کریستوا بر این باور است که متن با بینامتنیت شکل میگیرد و سرشت متن، بینامتنی است و در این باره مینویسد: » متن، تحوّل متنها - بینامتنیت - است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید