بخشی از مقاله

چکیده

فضاهای جمعی،عرصه ظهور وجه اجتماعی زندگی انسان در جامعه است. از این رو،این فضاها به اندازه تاریخ زندگی انسان قدمت داشته و عضوی از جامعه است. وجود فضاهای جمعی نقش بسیار مهمی در جذب مردم و حضور آنها در شهرها داشته است .این حضور فرصت فعالیت های اجتماعی را فر اهم می نماید.

با توجه به اهمیت و و نقش موثر بافت تاریخی شهر ، توجه به بخش های تاریخی ضروری به نظر میرسد.از طرفی مشکلات و نابه سامانی های فرهنگی و اجتماعی این بافت شهری ضرورت بودن یک فضای جمعی را تشدید می نماید؛.مقاله پیش رو با روش توصیفی –تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای به بررسی فضای جمعی و وجود آن در بافت تاریخی پرداخته است.وبه این اشاره دارد که گردشگری شهری را میتوان راهکاری برای ارتقای حیات جمعی در بافت تاریخی در نظر گرفت.

مقدمه

فضای جمعی به جز جوانب فیزیکی و کالبدی, نوعی فضای ادراکی و نمادین است که با خصلتی نظام مند و ماهیتی مرکب، با زمان اجتماعی و فرهنگ جامعه پیوندی ناگسستنی داشته و نسبیت فرهنگی و اجتماعی جامعه در ادراک آن موثر است و همچنین این فضاها حامل میراث تاریخی و فرهنگی جامعه است . وجود فضاهای جمعی نقش بسیار مهمی در جذب مردم و حضور آنها در شهرها داشته است .

این حضور فرصت تعاملات و فهای اجتماعی را فر اهم نموده و باعث بوجود آمدن خاطره جمعی مشترک ,حس تعلق به فضا میگردد فضاهای جمعی،عرصه ظهور وجه اجتماعی زندگی انسان در جامعه است.محلی برای انجام فعالیت های اجتماعی میباشد. از این رو،این فضاها به اندازه تاریخ زندگی انسان قدمت داشته و عضوی از جامعه است. با پیدایش اشکال جدید زندگی انسان در زندگی مدرن - به ویژه زندگی مدرن شهری - ،بسیاری از اندیشمندان،در مورد خطر اضمحلال فضاهای عمومی هشدار داده اند . با توجه به این هشدارها لازم است که در توسعه های آتی شهرها به احیاء زندگی جمعی توجه ویژه ای شود.

کمبود فضاهای جمعی برای تحقق وتقویت حیات مدنی در شهر ها و مخصوصا در بافت تاریخی آن احساس میشود. بافت تاریخی بخش مهم و ارزشمندی از بافت شهری را شامل میشودکه مشکلات و نابه سامانی های فرهنگی و اجتماعی این محدوده از بافت شهری ضرورت بودن یک فضای جمعی را تشدید می نماید. از این رو طراحی فضای جمعی در این مناطق ، با به وجود آوردن فضایی فرهنگی و جاذب برای گردشگری شهری میتواند یک هویت فرهنگی را برای منطقه شکل دهد که میتوان گامی در جهت توسعه فرهنگی آن منطقه برداشت.

تعریف فضای شهری

دو عنصر اساسی در طراحی شهرها، فضا و توده ساختمانی است. فضا به اندازه توده ساختمانی نیروی سازمان دهنده بااهمیتی در شهر محسوب میشود و نباید آن را محدودهای بهجامانده از ساختوساز بناها دانست

فضا را بر اساس میزان "مهار تعاملات اجتماعی "به سه دسته تقسیم می کنند:

1.    فضای عمومی: فضایی که" دسترسی" به آن برای همه اعضای جامعه امکانپذیر است اما فرد در انجام اعمالش آزادی کامل ندارد و هنجارها و قوانین جامعه را در نظر میگیرد.

2.    فضای نیمه عمومی یا نیمهخصوصی: فضایی است که برای استفاده عموم آزاد است، اما به دلیل محدودیت در هدف و کاربری آن، استفادهکنندگان خاص دارد.

3.    فضای خصوصی: فضایی است که بهوسیله اشخاص اشغال میشود

فضای عمومی در شهرها اجازه حرکت و فعالیتهای عمومی را به فرد میدهد، آنها را از محدوده فضای خصوصی به درمیآورد باهم مرتبط میسازد و "زمینه مشارکت مردم"را فراهم میکند. هر چه تسلط فضای خصوصی بر فضای عمومی در شهرها بیشتر میشود، روابط اجتماعی بیشتر نادیده گرفتهشده و انسان شهری به زندگی خصوصی بیشتر مشغول میشود

فضای عمومی را می توان به دو نوع "نرم فضا "و "سخت فضا"تقسیم کرد. نرم فضا، فضایی طبیعی در داخل یا خارج شهر است که باغها، پارکها و فضاهای سبز را شامل میشود. این فضا میتواند بدون شکل یا لبه مشخص باشد و لزوماً به حصار و محدوده معین نیاز ندارد؛ سخت فضا، فضایی استکهِ از اطراف به بدنههای معماری شده محصور میشود. این فضا قابلاندازهگیری و قابلادراک است و فعالیتهای انسانی در آن جاری هستند

منشأ تشکیل حیات جمعی

ماهیت و منشأ تشکیل زندگی اجتماعی توسط فلاسفه و جامعه شناسان موردبحث و گفتگو قرارگرفته است. برخی از آنان عامل تشکیل زندگی اجتماعی را در سرشت و طبیعت، یا به معنای دیگر در درون او جستجو کردهاند و از عواملی مانند غریزه گروه جویی، قانون تکامل، عاطفه پدری و مادری و غیره نامبرده اند؛ درحالیکه بعضی دیگر این عامل راد خارج از وجود انسان یافته و از عواملی مانند ضرورتهای زندگی و تلاش برای صیانت ذات، قرا دادهای اجتماعی و سرانجام و مقابله بابا قوای طبیعت یادکرده و بالاخره بعضی دیگر ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی را بهعنوان منشأ زندگی اجتماعی انسان ذکر میکنند

بستر شکلگیری حیات جمعی: فضای جمعی
انسانهای یکجانشین و سازمانیافته همیشه به فضایی باز و همگانی نیاز داشتهاند تا درصحنهاش، خواستههای اجتماعی و میان فردی خود را عنوان کنند و اندیشهها و هنرها و فرهنگ خود را در جمع بیازمایند و به دادوستد فراوردههای خود و دیگران بپردازند

اجتماع عمومی هنگامی ایجاد می شود که اشخاص خصوصی در کنار هم جمع شوند و به گفتمان و مکالمه باهم بپردازند. در میان تجلی افکار عمومی، عرصه عمومی حیات مییابد و با گذر زمان، خاطرات جمع شکل میگیرد و مکان معنا مییابد 

در غیاب عرصههای نهادینهشده گفتگوی عمومی، فضای عمومی، نقشی قابلملاحظه بهعنوان نقطهای برای ملاقات و ظرفی برای جنبشهای اجتماعی ایفا کرده است. ویژگی اینچنین فضایی، امکان اجازه دادن به گروههای متفاوت مردم، صرفنظر از طبقه اجتماعی، قومیت، نژاد و سنشان برای در هم جوشیدن است 

مطالعات تحقیقی و تجارب جهانی نشان می دهند که فضاهای عمومی شهری محملی برای بروز ارزشهای فرهنگی و بستری برای تعاملات اجتماعی و عرصهای برای هویتسازی و هویت پذیری شهروندی به شمار میآیند که میبایست در ابعاد کالبدی، مورد ارزیابی و بهبود قرار گیرند 

راهکار کالبدی دستیابی به این حضور مداوم، ایجاد فضاها و محیطهایی است که امکان این گردهمایی را به وجود بیاورند. فضاهایی که منظور از ایجاد آنها فراهم آوردن موقعیتها و مجموعههایی برای باهم جوشیدن، مشارکتهای شهری و اجتماعی و در انتها، حداقل برای شادمانی و سرور است.

پیشینه شکلگیری فضای جمعی

از دیرباز وجود یک نقطه تجمع مرکزی برای اجتماع و دادوستد آسانترین و منطقیترین راهحل برای جوابگویی به این نیاز بوده و بهویژه زمانی که حرکت انسان و حمل ونقل کالا در مقیاس پیاده بوده، عملکرد مناسبی داشته است

ترکیب و طراحی شکل میدان-بازار تاریخی در مناطق و ادوار گوناگون، امری منطقی و در پاسخ به عملکردهای الزام و ناگزیر شهری بوده است. آگورا، فوروم، میدان-بازار، پیازا و پلازا اسامی مختلفی است که در جوامع مختلف به این عملکرد مشابه شهری دادهشده و باوجود تغییراتی در الگوی طراحی و سنجههای متفاوت فرهنگی هر جامعه، همگی بر اساس همان نیاز و مفهوم واحد اولیه طراحیشدهاند. در دولت- شهرهای یونانی که بنیاد تجاری نیرومندی داشتند، با پیدایش آگورا عملکرد اینگونه فضاهای مرکزی انسجام بیشتری یافت و در روم باستان، فروم مشابه رومی آگورای یونانی بود .ساختار محصورکننده فضا از ساختمانهای یادمانی عمومی تشکیلشده بود. گاه نیز عملکردهای خاص را در خود جای میداد

دوران قرون وسطی شاهد کشیده شدن فعالیتها به درون عرصه خصوصی بود؛ یعنی جایی که از عرصه عمومی خالیشده بود. برای. قرون وسطی به طور ناآگاهانه به روشهای یونانی بازگشت کرد در حالی که رنسانس و آنچه که بعدازآن رخ داد، آرمانهای رومی را آگاهانه زنده نمود. خصوصیات طراحی دوران رنسانس و باروک شامل اصل ترکیب مرکزی میشود که بارزترین جلوه آن را در شهرسازی میتوان یافت؛ بنابراین فضای عمومی در دوران رنسانس و باروک مانند ویترینی بود که با دقت به صورت متقارن طراحیشده و فضاهای خصوصی در پس ردیفهای ساده اما مرتبی از نمای ساختمانها پنهان می ماندند

در آغاز دوران مدرن، تحولی در عرصه عمومی صورت گرفت. در آن زمان، عرصه عمومی محدودشده به استفاده اشرافزادگان و پادشاه بود که خودشان را در آنها به عموم مردم نشان می دادند. با ظهور دولتهای مدرن، این تغییر کرد و قلمروی عمومی با قلمرو دولت متعارف شد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید